مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری، در اولین حضور خود در مراسم آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳_۱۴۰۴ در دانشگاه تهران، بیان کرد: اگر امیدی به آینده کشور داریم وابسته به دانشگاه است. البته صنعت گران و تولید کنندگان بال بزرگی هستند.
رئیس جمهوری، در این نشست که با حواشی چون اعتراض برخی دانشجویان و یک کارمند دانشگاه تهران، روبرو بود، ادامه داد: در پزشکی ما چارچوب هایی یاد گرفتیم و بر اساس آن جلو می رویم. خیلی هم پروتکلی نیستم. می خواهم صریح نگاهم را بگویم. نگاه بنده این است که دانشگاه و دانشگاهیان کشور را در قله علم و تکنولوزی قرار دهند.
اهم اظهارات او را در ادامه به نقل از ایسنا و مهر میخوانید؛
* وقتی ذهن خودم را در جوانی به یاد می آورم، وقتی می خواستیم درس بخوانیم دیدیم در قسمت هایی مردم ما رنج دارند و پزشک نداریم. رفتیم تا جای ممکن درس خواندیم تا مشکل مردم را برطرف کنیم.
* من تصور می کردم ما موظف هستیم درد و رنج مردمان را خودمان حل کنیم. امروز که اینجا ایستادهام، نه به خاطر پست و مقام، بلکه برای حل مشکلات مردم است. کسی جز ما قرار نیست مشکلات را حل کند. به دنبال پول و مقام و اسم نبودیم. آنچه که به دنبال آن هستیم و از دانشجویان و اساتید انتظار داریم حل گره ها و مشکلات است. کسی که ذهن خلاق دارد و انگیزه دارد می تواند موفق شود.
* ما باید به کشور اول منطقه تبدیل شویم. به عنوان یک ایرانی وقتی می بینم خارجی ها در چه نقطهای هستند برای من افت است. می گویم چرا باید آنها آنجا باشند، ما اینجا باشیم؟ من اگر توان و علم و مهارتی دارم برای مردم من است باید کاری کنم که مردم ما به جایی برسند که از کسی کم تر نباشیم. ما از کسی کم تر نیستیم، اینکه می گویم وفاق داشته باشیم و برای چه دعوا می کنیم؟مبنای من قرآن است.
* خداوند در قرآن می گوید که چه کسی ظالم تر از فردی است که دروغ بگوید، یا حرف درست را تکذیب کند. کسی که در برابر حرف درست سر خم کند . جهنم جای کسانی است که حرف درست را نمی پذیرند. هر جناح و دستهای که حرف درست را بیاورد موظف هستیم، بپذیریم. در برابر حرف درست ایستادن ظلم است. ما باید بهترین مسیر را برای حل مشکل پیدا کنیم.
* ما باید حرف را محکم بزنیم. یعنی بر اساس مستندات علمی حرف بزنیم. حرفی را نباید بگوییم که چهار روز بعد عوض کنیم. حرف درست برخواسته از مبانی علمی است. چپ و راست یا مذهبی یا غیر مذهبی حرف درست بیاورد ما باید بپذیریم. ما مشکلی نداریم. حرف هر کسی را حاضریم بشنویم. در خارج منابع دانشگاه را دولت می دهد یا دانشگاه پول در می آورد؟ دانشگاه خودش باید پول دربیاورد.
* هر استاد دانشگاهی میتواند گرهای را در اقتصاد، کشاورزی، فرهنگ و جامعه شناسی باز کند. ما یک سیستم اداری داریم و یک استاد داریم که می تواند مشکل سیستم اداری را حل کند. استاد قرارداد ببندد و مشکل را حل کند. من به استاد گفتم این وضعیت کشاورزی برازنده ما نیست. تئوری را در عمل اجرا کنید. در کلاس درس چگونه درخت بکارند و ماشین تعمیر کنند؟
* ما دورهای به آمریکا رفتیم، اکثر دانشجوهای دکتری پروژه داشتند. شما میتوانید مشکل اقتصاد، کشاورزی و صنعت ما را حل کنید. هر کدام منطقهای را بگیرید و با شما قرار داد ببندیم مشکل صنعتی یا اقتصادی یا کشاورزی را حل کنید.
*{خطاب به دانشجویان}: به جای اینکه در کلاس بنشینید، بروید پروژه بگیرید و مشکل را حل کنید. دانشکده کشاورزی تبریز ۳۴۰ هزار هکتار زمین دارد، اما اساتید گیر پول هستند. گفتم این زمین را به من بدهید سالی چند میلیارد برای شما پول در می آورم. ما به دنبال اساتیدی هستیم که به ما روش مدیریت در سیستم را بگویند. برخی مدیران مدیریت میخوانند اما زمان برخورد با نیروی انسانی دعوا میکنند. در کلاس آموزش میدهیم، ولی وقتی بیرون می آیند کار بلد نیستند.
* دلمان میخواهد بهترین کلاس و بهترین روش آموزشی و بهترین روش ارزیابی را داشته باشیم. اکنون به دنبال آن هستیم. شما نیروهای بزرگی هستید. داشتند من را حذف می کردند. منها را دارند حذف میکنند در حالی که هر کدام از این من ها می توانند انقلابی در کشور ایجاد کنند.
* من جراح قلبم و دانشجوی بدی نبودم، اما اکنون از خیلی از جراح ها عقب هستم. من باید احترام فردی که از من بهتر کار میکند را نگه دارم. اگر بتوانیم به جوانان و اساتید خود توجه کنیم، جوانان ما برای ماندن تشویق می شوند. آنهایی که در مملکت مانده و برای کشور زحمت میکشند، باید هوای این ها را داشته باشیم. پیگیری خواهیم کرد هوای اساتید و نخبگان را داشته باشیم. اگر هوای این ها را داشته باشیم همه می فهمند احترام علم و دانش و فرهیختگی را داریم و آنهایی که میخواهند بروند نیز خواهند ماند.
* هوای اساتید و کسانی که در مملکت تلاش میکنند را خواهیم داشت، هر کاری بتوانیم برای اصلاح وضعیت این عزیزان خواهیم کرد. ما میتوانیم از دیگران بهتر باشیم. حداقل پایین تر نباشیم. من از گفتوگو باکی ندارم. فرصت بگذارند می آییم صحبت می کنیم. حرف منطقی را با جان و دل می پذیریم و حرف هم غیر منطقی بود توضیح می دهیم.
* ما می خواهیم کشورمان به جایی برسد که رهبری در چشم انداز مشخص کردند، اما متاسفانه به اسم رهبری کاری می کنیم برخلاف آنچه که در چشم انداز تعیین کردند. رهبری سرافرازی و سربلندی کشور را می خواهند. ما میتوانیم با اساتید و دانشجویان تمام مشکلات کشور را برطرف کنیم.
*{ با اشاره به برخی سفرهای خارجی خود}: من به عنوان یک ایرانی وقتی در کشورهای خارج میبینم که ما اینگونه هستیم اما آنها [در شرایط بهتری قرار دارند]، برای من غیر قابل تحمل است که چرا ما اینجا هستیم و آنها [در وضعیت مناسبتری هستند.]
* مرد را دردی اگر باشد خوش است؛ درد بیدردی علاجش آتش است. من اگر توان علم و مهارتی دارم برای مردم و جامعهای است که در آن زندگی میکنند و بایستی کاری کنم که مردم و کشورم در تمام بخشهایی که امکانپذیر است، به جایی برسد که از [کشوری] کمتر نباشیم زیرا نباید از کسی و کشوری کمتر باشیم، چون کمتر نیستیم.
*{ با اشاره به موضوع وفاق در جامعه}: اینکه بنده بر روی وفاق اصرار دارم، به دلیل آن است که مبنای فکری بنده و باورم است و آن از قرآن است و شخصاً اینگونه رشد کردهام.
* همانطور که آقای ظفرقندی وزیر بهداشت و درمان، در خصوص کلمات «طیبه» و «خبیثه» مطرح کردند، کلمه طیبه ریشهدار است. اما کلمه خبیثه قراری در آن وجود ندارد و با هر بادی میافتد، لذا ما باید حرفمان را محکم و بر اساس مستندات بزنیم و اینگونه نباید باشد که حرفی را امروز بزنیم و دو ماه بعد آن را عوض کنیم.
*{ با اشاره به کمبود منابع در دانشگاهها}: یکی از سخنرانان در این جلسه گفتند که دانشگاه منابع کم دارد. در خارج منابع دانشگاهها را دولت میدهد یا دانشگاه خودش درآمد دارد؟ در حالی که هر دو در تأمین منابع مالی دانشگاهها نقش دارند اما بیشتر خود دانشگاهها در تأمین منابع خود نقش دارند.
* در شهرستانها مگر دانشگاه نداریم؟ من در دانشگاه بودم به دانشکده کشاورزی گفتم این وضعیت کشاورزی برازنده جامعه ما نیست. شما تئوری بلدید ولی در جامعه کار دیگری میکنند، پس بیایید ما زمین و مزرعه و آب بدهیم و دانشجو را به مزرعه ببریم تا تئوری را در عمل پیاده کند و این همان کاری است که الان دانشگاههای نسل سوم و چهارم میکنند. پول هم اگر درمیآورید، برای خودتان؛ آخر در کلاس درس چگونه درخت بکارند؟ چگونه خودرو را تعمیر کنند؟ چگونه برق را وصل کنند؟ آیا در کلاس درس امکان اجرای این تئوریها هست؟
* {با اشاره به اهمیت موضوع مدیریت}: ما در خصوص مدیریت به دنبال اساتیدی هستیم که به ما روش مدیریت در سیستم را بگویند و ما با آنها در این خصوص قرارداد میبندیم که چه کار باید بکنیم که نیروی انسانی ارتقا پیدا کند، برنامهها درست نوشته شود، هزینه و اثربخشی درست شکل بگیرد و بخشهایی مانند بیمارستانها و ادارات، کارآمد شوند.
* مدیریت یعنی چگونه رفتار کردن با نیروی انسانی، نه آنکه پس از آنکه تحصیلاتشان تمام شد نمیتوانند کار کنند و مدام تنش و دعوا دارند. مدیریت یعنی کار تیمی را یاد گرفتن و ارتباطات را به خوبی اجرا کردن؛ مدیریت یعنی آنکه ساختارها را به خوبی اجرا کنند و به صورت سیستماتیک فکر کردن است.
* {با اشاره به وجود مشکلاتی در مدارس کشور}: در حال حاضر میخواهیم مشکلات مدارس کشور را حل کنیم، در حالی که نیاز به فضا و تجهیزات داریم و لازم است توجه کنیم این فضا را چگونه طراحی کنیم و برای آن روشی را که میخواهیم در آموزش پیاده کنیم که بهترین باشد.
* در عین حال باید بدانیم با چه روشی آموزش دهیم و در نهایت بهترین روش ارزیابی را داشته باشیم که این امر امکانپذیر است و در این راه دانشگاهها میتوانند ما را در این راه کمک کنند چون این کار را خواهیم کرد.
* عدالت، روابط بین بخشی، مشارکت و در اختیار داشتن فناوری مناسب، چهار اصل در علم پزشکی است ولی اگر بتوانیم این چهار اصل را به یکدیگر متصل کنیم، هر مشکلی را در کشور و در بخشهای دیگر، میتوانیم حل کنیم.
* از دانشگاه، استاد و مدیر و دانشجو میخواهم هر کاری که میتوانند برای ایران عزیزمان انجام دهند
* بنده خود دانشجوی رشته قلب بودم اما دلیل نمیشود چون وزیر و رئیس جمهور بودم و هستم، کسانی باشند که اعتقاد مرا نداشته باشند ولی از من بهتر هستند را نادیده بگیرم و به آنها احترام نگذارم. پس من باید احترام آنها را نگه دارم نه آنکه توقع داشته باشم آنان به من احترام بگذارند.
* باید مشکلات آنهایی که در کشور مانده و تلاش میکنند و زحمت میکشند، را حل کنیم و این موضوعی است که در ادارات و وزارتخانهها به دنبال آن هستیم تا هوای اساتید و نخبگانی که در کشور مانده و فعالیت میکنند، را داشته باشیم. با این کار دیگران هم میبینند که احترام علم، دانش و فرهیختگی نگه داشته میشود لذا آنانی که میخواهند از کشور بروند، هم میمانند، تا مشکلات کشور را حل کنند.
* از دانشگاه، استاد و مدیر و دانشجو میخواهم هر کاری که میتوانند برای ایران عزیزمان انجام دهند. بنده هم از شنیدن سخنان دانشجویان و استادان ابایی ندارم و حتماً فرصت بگذارید، میآیم و به صحبتهای شما گوش فرا میدهم. هر کس حرف منطقی داشته باشد با جان و دل میپذیریم و اگر حرفی غیر منطقی باشد با تشریح دلایل آن را نمیپذیریم اما دعوایی نخواهیم داشت.
- 14
- 6