رخدادهای هفته گذشته نشان داد که تحریم و جنگ دو مقوله منفک از یکدیگر نیستند و از یکدیگر تغذیه میکنند و در تنور یکدیگر میدمند. به عنوان کسی که از همان ابتدای جوانی، دوران جامعهپذیری خودم را در کارخانه و محیط کارگری آغاز کردهام براین باورم که وقتی کارخانهها در نتیجه تحریمها تعطیل شوند و بیکاری و دیگر پیامدهای آسیبشناختی آن در قالب اعتیاد و یأس و خودکشی گستردهتر گردد، با چیزی شبیه به بمباران دشمن مواجه خواهیم شد.
یعنی بمبارانی از تحریمها که جسم کارخانه در نتیجه آن ظاهراً آسیبی نمیبیند اما روح آن از بین میرود. اقتصاد مقاومتی در این حالت یعنی مقاومت بر ضد بمبارانهای نامرئی اما ملموس تحریم. وقتی تهدید دشمن از تهدید سرزمینی فراتر میرود و در فراسوی دولت، خود شهروندان را به آماج اصلی خود تبدیل میکند، سازوکارهای دفاعی دولت نیز باید گستردهتر شود. محافظت از میهن در این حالت یعنی محافظت از شهروندان در مقابل تحریمها. در این حالت وظیفه دفاعی دولت از معیشت، سلامت و از تولید و کسب وکار با وظیفه دفاع میهنی از آسمان و زمین و تمامیت ارضی درهم میآمیزد و به یک دفاع واحد و تمامعیار ملی تبدیل میشود. رخدادهای هفته گذشته نشان داد که ما با تحریمها به سوی یک وضعیت جدید پیش میرویم که توصیف «تهدید ترکیبی» یا «تهدید هیبریدی» درباره آن صدق میکند: تهدید ترکیبی یعنی ترکیب عامل نظامی وعامل غیر نظامی.
قوای مسلح ما چنانچه دیدیم بخوبی و به زیبایی تمام به وجهی از آن تهدید پاسخ دادند. اما تحریمها یک تهدید چندوجهی است و باید همه عناصر و مؤلفههای نظامی و غیرنظامی آن را در نظر گرفت. سخن رئیسجمهوری درباره ضرورت تصویب افایتیاف را باید در چارچوب همین مقاومت میهنی در پاسخ به تهدید هیبریدی و ترکیبی دشمن در نظر گرفت. به طور روشن باید گفت توسعه روابط بانکی با دنیا یعنی شکستن دیوار تحریمها و برقراری پل ارتباطی و مالی با جهان بر فراز ویرانههای آن دیوار منحوس.به تعبیر دیگر و به بیان روشن رئیسجمهوری «فردا اگر روابط بانکی ما با دنیا دچار مشکل شد» نباید گفت دولت ناکارآمد است و باید دانست که ایجاد اختلال در نظام مناسبات بانکی ایران و جهان، در حقیقت نظام دفاعی میهن در مقابل تحریمها را مختل میسازد. رسالت رئیسجمهوری در خصوص این دفاع میهنی را میتوان به کمک استعارههای «پل» و«دیوار» توضیح داد: هرچه دشمنان این آب و خاک و این جمهور ملت بر تلاش خود در تأسیس دیوارهای حصر و انزوا و تحریم میافزایند رئیسجمهوری به کمک جمهور خود باید تلاش کند آن دیوارها را تخریب و پلهای رابطه ایران و جهان را تحکیم کند. وقتی از پل سخن میگویم بیاختیار یاد شعری از گلسرخی میافتم که با همه سادگی آن، در آن سالهای خفقان برای ما جوادیهایها سخت دلنشین مینمود:
«باید جوادیه بر پل بنا شود / پل / این شانههای ما / باید که رنج را بشناسیم / وقتی که دختر رحمان / با یک تب دوساعته میمیرد / باید که دوست بداریم یاران / باید که قلب ما / سرود و پرچم ما باشد»
کجاست گلسرخی که امروز ما را بنگرد و شعری دیگر بسراید در وصف مرگ دختر رحمانهای آرمانی خود که با کمبود دارو و با گسترش حوزه تحریمهای ظالمانه به همه عرصههای اقتصادی و معیشتی نسبتی معنادار و مستقیم و غیرمستقیم دارد؟
امروز باید از جوادیه و از ایران به مثابه «پل شرق وغرب» سخن گفت که بر شانههای شهروندان این دیار استوار شدهاند. تحریمها در حقیقت پلهای ارتباطی ایران و جهان را نیز در معرض تهدید خود قرار داده است. در اینجا باید از پل، در چارچوب واژگان نظامی نیز سخن گفت.یعنی همان چیزی که نظامی تعبیر به «پل شناور» میکنند. پلی که از دمدستیترین قطعات موجود ساخته میشود تا سربازان از آن عبور کنند و جا پایی در آنسوی ساحل بیابند.
دشمن صهیونیستی میکوشد پلهای ارتباطی میان اینسو و آنسوی خلیجفارس را تخریب کند و ما باید در مقابل از همه امکانات خود برای ترمیم پلهای دوستی و تجارت و فرهنگ استفاده کنیم. خلیجفارس نباید به محل تبادل واژگان جنگی میان خویشاوندان تاریخی و تباری تبدیل شود، باید مبادله فرهنگی و تجاری را جایگزین این جنگ واژگانی کرد.
بررسی مصوبات دولت در هفته گذشته
۱- نقد عملکرد صداوسیما: از سال ۹۲ که در هیأت دولت حاضر شدم، وزرا در جلسات مختلف نسبت به عملکرد صداوسیما انتقاد داشتند. انتقاد آنها به رویه صداوسیما برای دستاوردزدایی از دولت بود. در رابطه سیما با دولت سه رویکرد متصور است: ۱- اطلاعرسانی و نقد بیطرفانه که صرفاً اقدامات دولت را طبق وظیفه خبررسانی خود بدون پیشداوری منعکس کند. برخلاف همه دنیا که تلویزیونهای ملی در خدمت دولتها هستند، با این رویکرد صداوسیما خود را یک رسانه عادی و بیطرف قلمداد کند. ۲- همراهی با دولت و کمک به آن برای پیشبرد اهداف و ایجاد آرامش در جامعه که این نوع آگاهیرسانی به همراه تبیین شرایط کمک زیادی به تحقق برنامهها خواهد کرد و موجب افزایش سرمایه اجتماعی دولتها خواهد شد. ۳- حضور در قامت رقیب سیاسی دولت و تبدیل شدن به نظام تبلیغاتی جریانات سیاسی علیه دولت.
مرور رویکردها و اقدامات صداوسیما نسبت به دولتهای یازدهم و دوازدهم نشان میدهد که هرچند رویکرد دوم در شبکههای خبری و اطلاعرسانی در قالب انعکاس اقدامات دولت وجود دارد اما تلاش شده تا صداوسیما به سمت رویکرد سوم سوق پیدا نکند. گرچه نقد ضرورت کار رسانه است و شفافیت ایجاد میکند اما آنچه بارها و به وضوح دیده شده فاصله گرفتن جامجم از مرزهای نقد است. آن هم در شرایط ویژه فعلی که افزایش تابآوری سیاسی و اجتماعی نیازمند اطلاعرسانی هوشمندانه و همدلانه است که همه تلاش خود را به کار خواهم گرفت تا در یک تعامل مناسب با صداوسیما بتوانیم برای فائق آمدن بر شرایط پیچیده امروز به یک رویکرد مشترک در جهت تأمین منافع جامعه دستیابیم.
۲- اوقات فراغت: یکی از خصوصیاتی که به جامعه ایران نسبت میدهند فقدان شادی و نشاط است. گرچه در جهت اعتبارسنجی این گزاره تحقیقی مطالعه نکردهام اما بسیاری از بیانها و نقدهای علمی حاکی از کمبود شادی و نشاط اجتماعی است.ما نیازمند ایجاد ساختارهای نشاط آفرین و تقویت فرهنگ شاد زیستن هستیم. حداقل بهعنوان یک کنشگر اجتماعی و سیاسی میتوانم نتیجهگیری کنم که سیاستهای معطوف به ایجاد شادی و نشاط اجتماعی در طول چهار دهه اخیر نتایج عینی و ملموسی نداشته است. موضوع پرکردن اوقات فراغت برای نسل دهه ۸۰ و ۹۰ یکی از موضوعاتی بود که هفته گذشته در دولت مطرح شد. رئیس سازمان صداوسیما خبر خوبی درباره برنامههای این مجموعه برای پر کردن بهینه اوقات فراغت داد. بعد از بحث، رئیسجمهوری جمعبندی کردند؛ وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هر یک برنامههایی برای پر کردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان در هماهنگی با یکدیگر و صداوسیما تدوین و ارائه کنند.
۳- تسهیل ورود گردشگران خارجی با حذف مهر ورود به ایران: در روزهای اخیر برخی رسانههای منتقد دولت به نقد دستور رئیسجمهوری برای حذف مهر ورود به ایران در گذرنامه گردشگران خارجی پرداختند و حتی آن را عامل خدشه به وجهه ملی تعبیر کردند. طبق تحقیقی که دانشجویان رشته ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران در سال ۹۰ برای درس ارتباطات بحران انجام دادند هر امریکایی که یک بار به ایران سفر یا با یک ایرانی برخورد و مراوده داشته، کمتر از دیگران تحت تأثیر جو ایرانهراسی قرار گرفته است. این واقعیت را بسیاری از افراد که به طور تجربی با گردشگران خارجی روبهرو شدهاند نیز اذعان میکنند. یکی از دلایل این دستور ریاستجمهوری مقابله با جو ایرانهراسی توسط سیاستمداران و رسانههای خارجی است. دلیل دوم تلاش برای خنثی کردن برنامه ایالات متحده امریکا در جلوگیری از ورود گردشگران خارجی به ایران با ابزارهای غیرقانونی و مغایر عرف بینالمللی است. دلیل سوم این تصمیم بهرهمندی از مزایای اقتصادی حضور گردشگران خارجی است، چنانکه کمبود ناشی از سهم ناچیز ایران از گردش مالی توریسم بینالمللی را به میزانی جبران کند و آثار مثبت این اقدام در حوزه اشتغالزایی و رونق کسبوکار آژانسهای مسافرتی و تورهای گردشگری و صنعت حملونقل به بهبود شرایط اقتصادی کشور نیز میانجامد. قطعاً این یک تصمیم آگاهانه علیه تحریم امریکا و در راستای نشان دادن فرهنگ ایران و مقابله با ایرانهراسی است.
۴- رونق بومگردی: در سال ۹۴ به مفهوم «گردشگری پست مدرن» پرداختم و استدلال من بر پایه تحقیقات موجود این بود که امروز گردشگران داخلی و توریستهای خارجی کمتر تمایل به اقامت در هتلهای چندستاره دارند و بومگردی در دل طبیعت و اقامت در جوامع محلی با تنوع اقلیمی را ترجیح میدهند. این رویکرد جدید فرصتی برای اشتغالزایی فقرزدا نیز هست. سالهاست که ایرانگردی در چند نقطه کشور متمرکز شده و بومگردی به توزیع گردشگران در کل کشور کمک خواهد کرد.
این خود به نوعی شناخت و همزیستی فرهنگی نیز میانجامد. بخشی از جهتگیریهای اشتغال روستایی نیز بر اساس دستور رئیسجمهوری به بومگردی اختصاص یافته است. در جلسه هیأت دولت مطرح شد علاوه بر کمک به ایجاد مراکز بومگردی که شامل تبدیل خانههای موجود به اقامتگاه است، باید برای سرمایهگذاری در تقویت مزیتهای جذب گردشگر نیز برنامهریزیهای لازم صورت گیرد.
۵- گردشگری آب: در کنار موضوع تقویت بومگردی مسأله گردشگری آب نیز در هیأت دولت مطرح شد که این امر به نوعی رفع انحصاری شدن موقعیتهای طبیعی در ایران است. متأسفانه در کنارههای ساحلی دریای خزر کمتر نقطه عمومی برای همه مردم وجود دارد، حتی در دولت بحث شد که این مسأله به کنارههای سدها نیز کشیده شده و باید برای رفع انحصاری کردن موقعیتهای طبیعی اقدام کرد. دریا و سدها متعلق به همه مردم هستند. طراحی برای ایجاد تورهای گردشگری آب از دیگر بحثهایی بود که با تأکید رئیسجمهوری تفاهمنامهای بین سازمان میراث فرهنگی و وزارت نیرو به عمل خواهد آمد تا به عمومی شدن این قسم از گردشگری منجر شود.
۶- تقویت روابط عمومیهای دولتی: از ابتدای دولت یازدهم انتقاداتی درباره عدم انعکاس مؤثر اقدامات و دستاوردهای دستگاههای اجرایی توسط دولت مطرح بود. گرچه دولت رسانهای همچون صداوسیما را در اختیار ندارد و از خارج تحت حمله تبلیغاتی رسانههایی است که با هدف تخریب کل نظام سیاسی، دولت را مورد هجمه قرار میدهند و در داخل هم تحت فشار رسانههایی است که تخریب دولت را کمهزینهترین روش دستیابی به اهداف جریانات سیاسی تابعه خود میدانند. تقویت روابط عمومی نهادهای دولتی و قرار گرفتن افراد متخصص این رشته در حوزههای مرتبط میتواند به ایجاد آگاهی از فعالیت دولت و بازتاباندن سخن و نظر مردم به دولت و ایجاد ارتباط اجتماعی بین وزرا و معاونین و استانداران با جامعه کمک کند. در جلسه روز چهارشنبه گذشته هیأت دولت تصمیم گرفت ۳ در هزار بودجه وزارتخانهها در اختیار روابطعمومیها قرار گیرد.
- 12
- 2