تنها چند روز پس از پایان حکومت وحشت داعش در عراق و سوریه، حمله عوامل تروریستی این گروه به نمازگزاران مصری ۲۳۵ نفر را کشته و دهها تن را نیز زخمی کرد. هر چند رویای خلافت داعش در سرزمین شام و عراق با تصرف بوکمال پایان یافت، اما پیام روز جمعه افراطگرایان در حمله به نمازگزاران مصری حاکی از آن است که علاوه بر تفکر افراطگرایی، حملات آنها در فازی متفاوت ادامه خواهد یافت.
داعشیها از زمان ظهورشان در سال ۲۰۱۴ که بازتولیدی از گروههای سلف خود یعنی القاعده و طالبان بود، نشان دادند که چگونه با استفاده از ابزار نوین به جنگ به دنیای نوین برخواستهاند. نحوه استفاده این گروه از فناوری اطلاعات و فضای مجازی این امکان را برای رهبران داعش فراهم ساخت تا همهجا حاضر باشند؛ از خاورمیانه گرفته تا قلب اروپا، آمریکا و حتی آسیای شرقی و اقیانوسیه.
در این میان داعشیها در طول این سالها آنچنان وحشتی از نحوه عملکرد خود به جای گذاشتند که برخی از مسائل مهم و حیاتی برای تحلیل و بررسی، جای خود را به بهت و حیرت از میزان خشونت آنها در برابر همنوعان خود داد. آنها با نحوه عضوگیری خود نشان دادند که واقعاً تروریسم حد و مرزی نمیشناسد و میتوان در اقصی نقاط جهان مانند شبحی افراد مسلح را برای انجام عملیاتهای خشونتآمیز توجیه و مسلح کرد.
در همین رابطه است که استیون امرسون در کتاب خود با عنوان (جهاد آمریکایی؛ تروریست ها در میان ما زندگی
می کنند) توضیح می دهد: جهانی شدن مناسبات در قالب اقتصاد بین الملل باعث شده است هواداران خلافت و تروریستها به شیوه عجیبی در همسایگی ما به سر ببرند و با توجه به اینکه اینترنت و فضای مجازی بزرگترین پشتیبان آنها است، عملاً نفی و طرد آنها میسر نخواهد بود و تنها به فاصله یک کلیک در کامپیوتر با ما فاصله دارند.
مفهوم تروریسم و امنیت بینالملل
برای بررسی خاستگاه و نحوه بروز و ظهور پدیدهای به نام تروریسم تکفیری آن هم در جهان اسلام و گسترش آن به تمام نقاط جهان، بحثها و نظرات مختلفی باید مورد طرح و بررسی قرار بگیرد که از حوصله این مطلب خارج است، اما برای بررسی اجمالی آن ابتدا باید تعریفهایی از مفهوم تروریسم، امنیت بینالملل و ایده تجدید خلافت اسلامی داشته باشیم.
پدیده ترور سابقهای به طول تاریخ بشریت دارد، ولی آنچه مشخص است، این مفهوم به مانند سایر مفاهیم سیاسی دارای تعاریف متعدد و کاربردهای چندگانه است. این پدیده در جایی به عنوان جنبش آزادی بخش عنوان شده و در جای دیگر در همزمان به عنوان تروریسم شناخته میشود و به واسطه همین ماهیت دوگانه آن است که نمیتوان مصداق مشخصی برای آن تعیین کرد.
هر چند تروریسم اکنون به عنوان مهمترین مساله امنیتی جهان تلقی میشود، اما در نقطه مقابل مفهوم امنیت نیز مانند مفهوم تروریسم بسیار فراتر از تفسیرهای رایج است. در حال حاضر نزد نظریه پردازان روابط بین المللی هیچ توافق جامعی بر سر چیستی امنیت وجود ندارد. به عقیده آنها سرشت امنیت به گونه ای است که تعقیب یک تعریف مورد توافق را بر نمی تابد و به همین دلیل است که امروزه مفهوم امنیت ملی یکی از مبهم ترین و ارزشی ترین اصطلاحات در علوم اجتماعی است.
دلایل پیچیدگی درک تعریف امنیت
در همین راستا، پیچیدگی تلاش برای درک نحوه تعریف امنیت دارای دو علت مشخص است. اول اینکه بررسی های امنیت یکی از شاخه های فرعی روابط بین الملل محسوبمی شود که همچنان در نظریه های اصلی آن اختلاف نظر عمیقی میان مکتب های مختلف آن وجود دارد. دوم، در ماهیت مفهوم امنیت، عناصری هنجاری وجود دارد که باعث می شود تحلیل گران و سیاست گذاران، قادر نباشند از طریق بررسی داده های تجربی روی تعریف واحدی به توافق برسند.
بنابراین چگونگی دریافت ما از امنیت بستگی به انواع قیود و چند و چون هایی دارد که به آن می زنیم.
امروزه بحث اعظم مجادلات صورت گرفته بر سر مساله ای به نام امنیت، حول دو پرسش تعیین کننده دور می زند. نخست اینکه در بحث مربوط به امنیت، چه کسی یا چه چیزی باید مورد توجه قرار بگیرد. آیا دولت ها یا گروه های مبتنی بر ملیت مورد توجه قرار دارند یا اینکه جنسیت و افراد باید مورد بررسی قرار بگیرند؟ مساله دوم این است که چه چیزی یا چه کسی امنیت را تهدید می کند؟ دولت ها و سیاست گذاران یا تهدیدهای دیگری از قبیل محیط زیست، بازیگران غیر دولتی و گروه های تروریستی؟ در همین راستا دو مساله کلیدی دیگر نیز وجود دارد که رابطه تنگاتنگی با دو پرسش بالا ایجاد می کند. اینکه چه کسی امنیت را تدارک می بیند و برای تدارک آن باید از چه
شیوه هایی بهره گرفت؟
تجدید خلافت اسلامی و مفهوم آن
در همین راستا، فارغ از پیشینه فکری تفکرات افراطگرا در جهان اسلام که به سدهها قبل و از نظریات ابن تیمیه به صورت مدرسی دسته بندی میشود و پس از آن به رشید رضا، سید قطب، مودودی و ... میرسد، باید گفت نزد افراطگرایان ایده خلافت و امت اسلامی فاقد وطن مشخص بوده و بازآفرینی مکتبی از جهان صدر اسلام است. دکتر قدیر نصری استاد اندیشه سیاسی در دانشگاه خوارزمی در این خصوص معتقد است: این مفهوم که توسط داعش بر روی آن مانور داده میشود در واقع نوعی ترفند استراتژیک برای جذب مغضوبین و امیدواری هواداران مردد در مناطق مختلف جهان اسلام است.
در قالب این استراتژی، هجرت متخصصان به سرزمین خلافت، تشویق میشود و مالکیت اقتصادی یا حاکمیت سیاسی هیچکس به رسمیت شناخته نمیشود و همین هدفگذاری موجب امیدواری افراد حذف شده از گردونه سیاسی و گروههای مغضوب توسط حکومتها میشود. این استاد دانشگاه در مقالهای در شماره ۴۵ مهرنامه خاطرنشان میسازد: شیخ عبدالله عزام روحانی بلندپایه فلسطینی که در سال ۱۹۸۹ میلادی در افغانستان کشته شد در کتاب « دفاع از سرزمین مسلمین» مینویسد: مسلمانان صدها سال است از خلیفه واقعی به سبک رسولالله (ص) و خلافای راشدین محروم شدهاند.
به باور او بیگانگان سرزمین خلافت را تکه تکه کرده و دست نشاندههای کله پوک و کودن آنها خود را حاکم این ممالک کرده و مسلمانان را بی خلیفه رها ساخته اند. اکنون دو راه در پیش است: راه اول پشت کردن به صراط مستقیم و همدستی با کفار ضد خلیفه و راه دوم جهاد؛ که با هدف تاسیس همین خلافت انجام میشود.
با توجه به این نکات میتوان گفت که در قاموس القاعده و فرزند خشن آن یعنی داعش، وطن اسلامی به قالب و عنوان نیست، بلکه به محتوا است؛ یعنی هر جا که احکام شریعت اجرا شود بلاد اسلامی خواهد بود. بر همین اساس داعش توصیه میکند که گروههای اسلامی میتوانند با تصرف بخشی از سرزمین مسلمانان و اجرای احکام اسلامی در آن قلمرو، با خلیفه مستقر بیعت کنند.
خاستگاه افراط گرایی و جایجایی علت و معلول
باتوجه به آنچه در بالا ذکر شد، میتوان گفت که پدیدهای به نام تروریسم تکفیری بیش از آنکه ساخته و پرداخته کشورهای مختلف باشد، ریشهای عمیق در تفکرات مردم دارد. علت اصلی بروز چنین وحشتی در منطقه را باید در بعد اجتماعی آن جستجو کرد و پس از آن به معلول آن یعنی حمایت کشورها و بازیگران مختلف پرداخت. آنچه در طول این سالها مشخص بوده، آن است که هر کدام از گروهها و بازیگران به فراخور حال و منافع خود از ابزار داعش و تروریسم بهره بردهاند، اما نسبت دادن آن صرفاً به ایجاد و حمایت این گروهها توسط کشورهای منطقهای و فرامنطقهای، نگاهی تقلیلگرایانه به سیاست و پدیدههای اجتماعی خواهد بود.
با این توضیح میتوان چند عامل عمده را برای بررسی خاستگاه و دلایل ظهور این پدیده خشن مورد اشاره قرار داد: نخست اینکه، منطقه خاورمیانه و مرزهای ملی آن که اکنون در دولت- ملت های کنونی تجلی یافته، نشات گرفته از عاملی به نام استعمار است. حضور قدرتهای برزگ بین المللی که در طول ده ها سال نقش تعیین کنندهای در تحولات منطقه داشته اند، سبب شده تا سیر حوادث خاورمیانه از حالت و مسیر طبیعی آن خارج شده و خارج از خواستگاه اجتماعی و فرهنگی آن حرکت کند.
از سوی دیگر الغای خلافت اسلامی که آخرین بار در دهه ۱۹۲۰ میلادی و پس از جنگ جهانی اول صورت گرفت (هر چند فاصله معنادار میان خلفای عثمانی و مردم منطقه را نباید فراموش کرد)، باعث ایجاد خلائی در جهان اهل سنت شد که این خلاء نه نتها پر نشد، بلکه با پیوند خوردن به دولتهای ورشکسته و مستبد به خصوص در کشورهای عربی و ناکام ماندن مردم در پیگیری مطالبات حیاتی، باعث شد تا روند تحولات سیاسی با تحولات اجتماعی و فرهنگی به صورت تفکیک ناپذیری ادغام شود و یکی از عوامل بروز خشونت را پدید آورد.
شبح داعش در انتظار فرصت
هر چند روز گذشته دونالد ترامپ ضمن محکومیت حمله تروریستی به سینای شمالی در تماس تلفنی خود با رئیس جمهوری مصر تاکید کرد که جهان باید با ابزارهای نظامی تروریستها را از بین ببرد، اما آنچه او به آن اشاره نمیکند یا نمیخواهد اشاره کند این است که مساله تروریسم و متعاقب آن ناامنی را میتوان در دو بعد سیاسی و اجتماعی مورد توجه قرار داد که هر کدام از آنها راه حل متفاوتی را طلب می کند. پدیده های سیاسی نیازمند بکارگیری ابزارهای سیاسی از قبیل مذاکره، میانجی گری، تحریم، تهدید و حتی جنگ است.
از سوی دیگر پدیده های اجتماعی، نیازمند ریشه یابی اساسی و طی روندی تدریجی است و برای مشخص شدن علت مساله باید عمق پدید آورنده آن را در نظر گرفت. امروز جهان با مشکلاتی از قبیل فقر، ناکارآمدی دولت ها، خشونت و تبعیض روبروست و این امر با پیوند خوردن به ابهام در نظم بین المللی، باعث شکل گیری گروه های فروملی فراوانی شده است. مساله ای که این گروههای افراطگرا در قالب جریانات فروملی ایجاد کردهاند بیشتر پدیدهای اجتماعی است و با اشتباه دولتها برای مهار آنها با ابزار سیاسی سبب باز تولید هر چه خشونت بارتر آن شده است.
با نگاهی به گذشته در می یابیم که گروهای افراطی از طالبان تا القاعده و امروز داعش و گروه هایی همچون بوکوحرام، داعش، جبهه النصره و ... به صورت افراطی تری بازتولید شده و به صنعتی خشونت بار تبدیل شده اند . بکارگیری ابزار سیاسی برای این پدیده پیچیده اجتماعی هر چند ممکن است مساله را به صورت موقت کم رنگ سازد، اما همانطور که شواهد نشان می دهد، این امر بار دیگر بازتولید می شود.
در همین راستا است که دکتر قاسم افتخاری از اساتید برجسته روابط بین الملل دانشگاه معتقد است: جهان ما جهان نابرابری است و نارضایتیهاست که اینگونه جنبش ها را پدید آورده است. در واقع هیچ انسان مرفهی تفنگ بر نمی دارد تا جان خود را به خطر بیندازد. بنابراین از یک سو میتوان مسایل را به صورت موقت حل کرد، یعنی با سرکوب گروه های فروملی، مدتی آرامش را برقرار کرد. راه دیگر به صورت ریشهای است و دولت – ملت ها باید برای این مساله به فکر چاره باشند.
فرض کنید شما گلدانی دارید که در آن درختی کاشته اید؛ گلدان در طول زمان ثابت مانده اما درخت رشد کرده است. زمانی می رسد که این گلدان نمیتواند وظیفه اولیه خود را انجام دهد و در این حالت دو اتفاق باید صورت بگیرد. یا باید درخت از بین برود و یا اینکه گلدان بشکند. واقعیت این است که تمام تلاش ها در این جهت است که این گلدان حفظ و به هر نحوی نگهداری شود. اکنون این گلدان دیگر جوابگو نبوده و استمرار این امر باعث پیچیده تر شدن بحران امنیت بین المللی خواهد بود.
در نتیجه پایان خلافت سرزمینی داعش با ادامه روند فعلی تنها به تغییر فاز این گروه خواهد انجامید که در آینده با بروز شرایط مساعد، میتواند مجدد سر از خاکستر آتش خاورمیانه برداشته و به صورت خشونتبارتری بازتولید شود.
محمدرضا ستاری
- 9
- 1