یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۸:۰۴ - ۱۸ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۴۵۴۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

سلمان خان از ستاره‌شدن، شهرت و شکست می‌گوید

هیچ کاری را برای گرفتن تایید نکردم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,سلمان خان
 « Tubelight» فیلم هندی محصول ۲۰۱۷ درباره جنگ داخلی در هند ساخته کبیر خان است که بر مبنای فیلمنامه‌ای به قلم خودش شکل گرفته است. این فیلم را سلمان خان و کبیر خان به اتفاق تهیه کرده‌اند و داستان فیلم در باره جنگ داخلی هند در سال ۱۹۶۲ است و سلمان خان در آن در نقش اصلی بازی کرده که شخصیتی هندی را ارایه می‌کند. شاهرخ خان نیز در نقشی متفاوت و در شمایل یک جادوگر به نام گوگا پاشا ظاهر شده است. این فیلم اقتباسی از فیلم آمریکایی «پسر کوچک‌» محصول ۲۰۱۵ است. سلمان خان در این فیلم به دنبال برادرش است و معنای فیلم به فردی اطلاق می‌شود که خیلی کند است و در پاسخ دادن همواره باید کلی تلاش کند تا بتواند منظورش را ادا کند.

به گزارش بانی فیلم به نقل از تایم آف ایندیا، این فیلم که از ۲۳ ژوئن راهی پرده‌های سینماها شد در همان روز نخست اکرانش بیش از ۳٫۲ میلیون دلار آمریکا فروخت و شانزدهمین فیلم پرفروش هند در روز نخست شد. این فیلم در ۱۰ روز نخست اکرانش موفق شد تا به آمار فروش ۳۱ میلیون دلار آمریکا دست پیدا کئد که ۲۴ میلیون دلار آن از فروش در هند کسب شده است.

 

سلمان خان ۴۵ دقیقه پس از زمانی که برای مصاحبه درخواست دادیم از راه می‌رسد و این استاندارد اوست. او واقعا سریع عمل می‌کند. اما در فیلم جدیدش که سومین فیلم تولیدی پس از «باجرانگی بهاجان» و «قهرمان» است- به نظر می‌رسد کمی کند شده باشد. اما او کاملا سرحال و شاداب است و ما گفتگو با او را از جنبه‌های مختلف فیلم‌هایش و به ویژه نگاه او به ستاره بودن شروع می کنیم. توضیح این که این مصاحبه در آستانه اکران فیلم انجام شده است.

 

 

شما یک اجرای عالی داشته‌اید. از فیلم جدیدتان «Tubelight» چه انتظاری دارید؟

– نمی‌شود درباره هیچ فیلمی پیش از اکرانش حرف زد. ممکن است فیلمی در خارج از کشور اکران شود و فروش روزهای جمعه، شنبه ویکشنبه، یعنی اولین آخر هفته اکران فیلم به خاطر شهرت شما باشد. اما بهتر است به پاسخ واقعی به فیلم نگاه کرد که کلید موفقیت فیلم است. اگر فروش فیلم روز دوشنبه پایین بیاید و سه‌شنبه و چهارشنبه هم همین روند ادامه داشته باشد؛ تازه آن موقع هست که می‌فهمید فیلمتان چقدر موفق بوده. هیچ وقت نمی‌توانم بفهمم چطور بعضی‌ها می‌توانند با فروش سه روز اول درباره موفقیت فیلم اظهار نظر کنند. این طرز برخورد ریاضی‌مآبانه فراتر از درک من است.

 

چرا این را می گویید؟

– چون متغیرهای زیادی وجود دارد. این که کشور در فضایی صلح‌آمیز باشد و فضای کلی خوب باشد مهم است. ممکن است شما بخواهید با ۱۰ نفر به تماشای فیلم بروید اما وقتی فضا مناسب نباشد نمی‌روید. شاید از دست دوستتان هم ناراحت باشید و او با شما چپ افتاده باشد و آن وقت باز هم سینما نمی‌روید(می خندد)

 

ببینید در مورد فیلم ما «جی‌هو» چه اتفاقی پیش آمد: ما اجازه نداشتیم قیمت بلیت را در سه روزاول افزایش بدهیم. وقتی فیلم در این دوره خوب نفروخت، همه گفتند این یک شکست بود. اما چند ماه بعد وقتی مردم فیلم را در تلویزیون دیدند از آن خوششان آمد. یا شاید مردم وقتی ۹۵۰ روپیه برای بلیت فیلم می‌دهند قضاوت مثبتی برای آن داشته باشند حتی اگر فیلم چرند باشد، اما اگر پول کمی داده باشند، تمایل دارند درباره فیلم سخت‌تر قضاوت کنند!

 

بهترین تبلیغ برای یک فیلم چیست؟

– پوسترهایی که درون سینماها هست، تریلر فیلم، اطلاعاتی که در روزنامه‌ها منتشر می‌شود. هیچ چیز نمی‌تواند مانع تاثیر این تبلیغات شود. اینها همه عواملی هستند که مردم را به سینماها جلب می‌کنند. پوسترها و تریلر فیلم بهترین و ارزان‌ترین راه جلب مشتری است و می تواند به فاصله ۱۵ یا ۲۰ دقیقه مردم را به سینما بکشاند.

ما قبل‌ها از این راه‌ها برای معرفی فیلم‌مان استفاده نمی‌کردیم. در زمان ساخته شدن «Maine Pyar Kiya» (که اولین فیلم انفرادی سلمان خان بود و سال ۱۹۸۹ ساخته شد)، من فقط یک مصاحبه انجام دادم. هیچ شبکه خبری وجود نداشت و فیلم ۱۰۰ روز، ۲۰۰ روز و حتی چند سال روی اکران ماند . حالا بازار تجاری طوری شده که فیلم می‌تواند ۴ تا ۶ هفته روی پرده بماند. و همه اینها به خاطر شما خبرنگارهاست!

 

یعنی هنوز جمعه‌ که می‌شود نگران هستید؟

– بله، دلایل مختلفی هم دارم. وقتی قرارداد یک فیلم را امضا می‌کنی فکر می‌کنی که یک فیلم پرفروش حسابی می‌شود، اما به یک فاجعه بدل می‌شود. در حالی که حسابی برای این فیلم کار کرده‌ای و اعتماد به نفس خودت را از دست می‌دهی؛ درحالی که برای فیلم یا فیلم‌های دیگری هم داری کار می‌کنی. تو پایین می‌روی، سقوط می‌کنی و همه افرادی که دارند با تو کار می‌کنند را هم با خودت پایین می‌کشی و همه اینها باعث ناامید شدن بخشی از طرفدارانت می‌شود که از همه بدتر است. این شکست هم بر تو اثر می گذارد هم بر آنها و این شبیه اتفاقی که در یک کار تجاری می‌افتد نیست چون آنجا شکست یا سود بخشی از بازی است. درنهایت، تنها کاری که می‌توانی بکنی این است که سعی کنی و سخت‌تر کار کنی تا در فیلم‌های دیگری که داری موفقیت بیشتری به دست بیاوری.

 

برای شما ۲۱ سال این مرحله طول کشید و هفت سال حتی یک مورد کاهش وعدم موفقیت نداشتید. آیا این به دلیل تاثیر پدر شما نبود(سلیم خان نویسنده) که برای امضای فیلم درست تصمیم می‌گرفت و دلایل عاطفی را درست شخصی می‌داد؟

– ببین، من هیچ وقت کاری را برای منافعش انجام ندادم. من از میان همه چیزهایی که به من پیشنهاد می‌شد، بهترین را انتخاب کردم؛ پروژه‌هایی که غالبا متوسط یا بد هم بینشان بود. خوشبختانه من از خانواده‌ای هستم که بیشترمان- از جمله پدرم، سهیل ومن- می‌توانیم بنویسیم، برای همین می‌توانیم کارگردان را بخواهیم و همه انرژی‌مان را بگذاریم و سعی کنیم که سکانس‌ها را بهتر کنیم و سعی کنیم تا آنجا که می‌توانیم کار بهتری ارایه کنیم.

امروز، من فیلمنامه‌های کاملی دارم که واقعا عالی هستند. و حتی سخت است که از میان آنها بخواهم انتخاب کنم که سراغ کدام کار بروم! این مرحله‌ای است که خیلی پیش نمی‌آید، چون فیلمنامه و گروه بازیگران است که همه کار را می‌کنند. در فیلم «باجرانگی» همه کاری که من کردم، راه رفتن بود، حمل آن دختر بچه بود و باز هم راه رفتن! در «Tubelight» نسبت عاطفی بالاتر است، برای همین هم کار در این فیلم خیلی سخت‌تر است. «سلطان» هم سخت بود. خدا رو شکر که توانستم هر کاری لازم بود برای آن فیلم انجام بدهم. من رباط هایم را برای آن فیلم پاره کردم و بخش‌های مختلف بدنم برای آن فیلم آسیب دید، زانویم کشیدگی پیدا کرد و مدتی زمان می‌برد تا کاملا درست شود.

 

و حالا در «Tiger Zinda Hai» من وقتی دارم می‌دوم شبیه یک احمق هستم ، از ساختمان‌ها بالا می‌پرم و لگد می‌زنم و گاهی حس می‌کنم زانویم دارد از کاسه درمی‌آید. خب در ۵۲ سالگی قرارداد بازی در فیلم «رمو دسوزا» را درباره رقصیدن امضا کرده‌ام، اما حلا دارم می‌فهمم که این رقص همه‌اش آکروباتیک و ژیمناستیک است. اما خب من به چالش های جدید نیاز دارم.

 

این حالا یک فاز درست است. اینکه بالا بروی و پایین بیایی. این فاز هم به سمت پایین می‌رود. اما می‌خواهم ببینم تا کی می‌توانم بالا بمانم و این موقعیت را حفظ کنم و تا آنجا که می‌شود بالاتر بروم. در هر حال نسل جدید هم باید نان و کره خودش را به دست بیاورد و همه ما باید از این بابت مطمئن باشیم( با خجالت می‌خندد)

 

همه شماها- امیر خان، شاهرخ خان، آکشای کومار و آجای دوان- چنین ستاره‌های افسانه‌ای شدید که بسیاری شماها را غیرقابل رقابت می‌بینند.

– این اشتباه است. من ستاره شدن راجش خانا را وقتی ۹ یا ۱۰ سالم بود دیدم. یک دهه بعد از آن ظهور کومار گوراو را دیدم. به عنوان یک بازیگر دیلیپ کومار یک بازیگر بی‌نظیر است. آمیتاب باچان، حتی امروز، هنوز هست و همیشه هست. ستاره‌های ما حتی ۱۰ درصد قدرت آنها نیست. حتی ۱۰ درصد هم نیست! ستاره‌بودن آنها باورنکردنی است.

 

آیا این سوپراستار بودن شما و همه چیزهایی که ذکر کردید بر نحوه اجرا و بازی شما تاثیر می‌گذارد؟

– بدترین چیزی که می‌توانی انجام بدهی این است که از خودت راضی باشی. این واقعا بدترین کار ممکن است. در هر قدم، باید فکر کنی، تا کجا بالا آمده‌ای؛ و چطور به اینجا رسیده‌ای؟ باید مثل فیلم اولت کار کنی و این صداقتی است که در هر شات از فیلم‌های من وجود دارد. وقتی فیلم « Maine Pyar Kiya» را ۲۸ سال پیش بازی می‌کردم، لباس دادا، دستیار، تمرکز بر آجای کائول، گریم راجو- همه این چیزها به من نشان می‌دهد که چقدر بد بودم، این که چه کارهایی نباید می‌کردم و چیزهای دیگر. و بعد وقتی به سوراجی (کارگردان) این را گفتم، او تگاهی به من کرد و گفت: هیچ معلوم است داری چکار می‌کنی؟ باید از من پیروی کنی!

 

«دانگال» امیر خان بیش از ۱۰۰۰ کرور روپیه فقط در چین فروخت.

– آن کشور بزرگ است و بیش از۴۰ هزار سالن سینما دارد و جمعیت وسیعی هم دارد. بیشتر فیلم‌های هالیوود در آن کشور بیش از سه برابر کشور‌های دیگر فروش می‌کنند.

 

شما همزمان درگیر « Tubelight» با کبیر خان و «Tiger Zinda Hai» هم بودید که ادامه‌ای بر « Ek Tha Tiger» اوست و توسط کارگردان «سلطان» یعنی علی عباس ظفر ساخته شد. آیا اینها احساساتی متفاوت و عجیب برایتان ایجاد نمی‌کند؟‌

– نه اصلا، ابدا .

 

 

 

 

 

  • 16
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش