زهره فکورصبور سابقه ایفای نقش در شماری از مجموعههای بهیادماندنی سالهای نهچندان دور تلویزیون را در کارنامه دارد. «روزگار جوانی»، «فصل زرد»، «کمکم کن» و «ریحانه» نام شماری از سریالهایی هستند که فکورصبور در سالهای گذشته در آنها ایفای نقش کرده است.
او همچنین در مجموعه «دلنوازان» به کارگردانی حسین سهیلیزاده در نقش یک دختر نابینا ظاهر شد و این شبها در سریال «پنچری» ساخته برزو نیکنژاد در نقش دختری به نام افسانه ایفای نقش میکند؛ دختری که در آرزوی ازدواج با پسرخالهاش است اما خانوادهاش موافق این ازدواج نیستند.
پرسش اول را با چگونگی پیوستن شما به این مجموعه آغاز میکنم. چه عاملی ترغیبتان کرد به پنچری بپیوندید و نقش افسانه را در این مجموعه ایفا کنید؟
من مدتهاست آقای برزو نیکنژاد را میشناسم و در مجموعههای «دردسرهای عظیم ۱ و ۲» به کارگردانی ایشان بازی کرده بودم. کار کردن با ایشان برایم افتخار است و هنگامی که تصمیم به ساخت پنچری گرفتند، برای بازی در این نقش با من گفتوگو کردند و پیشنهاد بازی در نقش افسانه را دادند.
مخاطبان معمولا شما را با نقشهایی جدی میشناسند؛ واکنشتان هنگام مواجهه با چنین نقش طنزی چه بود؟
خب در ابتدا تصور سختی بود؛ چون همیشه نقشهایی متفاوت و جدی ایفا کرده بودم. با این حال آقای نیکنژاد توضیحات خوبی به من دادند و از همان ابتدا و در تکتک سکانسها حواسشان به چگونه بازی کردنم بود.
از این شخصیت بگویید؟ افسانه چه ویژگیهایی دارد؟
افسانه دختری است که از دوران کودکی همراه پسرخالهاش بزرگ شده و دوست دارد با او ازدواج کند. او دختری است که نمونههای مشابهاش را در جامعهمان هم میبینیم و پدر و مادرش هم مثل بسیاری از پدر و مادرها برای ازدواج فرزندشان شرط و شروطی گذاشتهاند که این قضیه مدام ازدواجش را به تعویق میاندازد.
در مجموع میتوانم اینطور بگویم که پنچری قصه خیلی پیچیدهای ندارد و کاراکترهایش هم به همان اندازه به دور از پیچیدگی هستند. نمونههای آدمهای قصه این سریال را در اطرافمان میبینیم و افسانه دختری است که همین الان میتوانیم سراغش را در خانوادههای سنتیتر جامعه بگیریم.
و البته ویژگی دیگرش این است که افسانه در عین اینکه خواستههای خودش را دنبال میکند، به نظر خانوادهاش هم بسیار احترام میگذارد و به نوعی انگار حتی از پدرش میترسد...
دقیقا... من هم میخواستم همین منظور را برسانم. حداقل در خانوادههایی که من در اطرافم میبینم، رضایت خانوادهها هنوز خیلی مهم است و افسانه برای اینکه هم بتواند رضایت خانوادهاش را جلب کند و هم به خواسته قلبیاش برسد، سالهاست که پای آرزویش ایستاده است.
خانم فکورصبور شما بعد از مدتها بازی در مجموعههای گوناگون تلویزیونی برای مدتی ناگهان کمکار شدید؛ دلیل این کمکاری چه بود؟ انتخاب خودتان بود یا پیشنهادهای خوبی به دستتان نمیرسید؟
بله، مدتی از فضای بازیگری دور شدم. واقعیت این است که متاسفانه وقتی بازیگر در نقشی بازی میکند، تا مدتی پیشنهادهای تازه کاری به طرفش سرازیر میشود اما این پیشنهادها عموما برای بازی در نقشهای مشابه همان نقشی است که او اخیرا بازی کرده.
من فکر میکنم بزرگترین منتقد هر شخصی خودش است و احساس میکنم در انتخاب نقشهای بعدیام هر بار باید معیارهای بیشتری را در نظر داشته باشم و چیزهایی تازه یاد بگیرم. لذا در بازیگریام همیشه به دنبال آموختن هستم و متاسفانه پیشنهادهایی که میرسد عموما تکرار کارهای قبلی است.
کوشیدهام نقشهایی شبیه هم بازی نکنم و وقتی پیشنهادهای متفاوت و جذاب نمیبینم، ترجیح میدهم اصلا بازی نکنم. البته این قضیه هم موجب میشود خیلی زود از یادها بروی و مدت زیادی را بیکار بمانی.
... و این بیکاری آزاردهنده نیست؟
چرا، اتفاقا خیلی از بازیگران را اذیت میکند. خود من از سنین پایین در کار بازیگری بودهام؛ مدام کار میکردم و یک دفعه بیکار شدم. خیلی از ما حرفه دیگری هم نداریم و شغل اصلیمان بازیگری است ؛ لذا از صمیم قلب از آقای نیکنژاد ممنونم که این فرصت را در اختیارم قرار داد تا در پنچری در قالب نقشی غیر تکراری و متفاوت با گذشتهها حاضر شوم و ایفای نقش کنم.
همبازی شدن با تیم بازیگران پنچری را چطور دیدید؟ این تجربه برایتان چگونه بود؟
من در این مجموعه بیشترین بازی را اول با خانم سعادت و بعد آقای داوودنژاد دارم. البته خانم سعادت را از زمان بازی در دردسرهای عظیم میشناختم اما خیلی سکانس مشترکی با هم نداشتیم و آقای داوودنژاد را هم از زمان بازی در فیلم سینمایی «کنسرت روی آب» میشناسم.
روابط پشت صحنه این کار آنقدر خوب بود و همکاری زیادی وجود داشت که بعد از شش ماه وقتی کار تمام شد و میخواستیم از هم جدا شویم، احساس میکردم که تازه همین دیروز به گروه پیوستهام و این مدت برایم خیلی زود گذشت. بخصوص اینکه من برای نخستین بار قرار بود بازی در چنین نقش طنزی را تجربه کنم و قطعا استرسهایی داشتم، اما راهنماییهای دوستانه این افراد بسیار به کمکم آمد.
الان که مجموعه در حال پخش است و تقریبا نیمی از آن روی آنتن رفته چقدر از کار رضایت دارید؟ فکر میکنید انتظارتان از بازی در این نقش برآورده شده است؟
منظورتان تصویر کلی کار است یا انتظار از بازی خودم؟
هر دو.
من از کلیت کار راضی هستم و این مجموعه را دوست دارم. البته وقتی صحبت از رضایت مخاطبان به میان میآید، باید بحث سلیقه را هم در نظر داشت و به طور صددرصد سلیقه همه مردم را نمیتوان جلب کرد. با این حال همانطور که گفتم، این کار را دوست دارم و با این حال توقعم از بازی خودم بیشتر است و به نظرم کاستیهایی دارم که ایکاش میتوانستم درستشان کنم.
بعد از اتمام بازی در پنچری مشغول کار تازهای شدهاید یا هنوز منتظر هستید ابتدا بازخوردهای بازیتان را در این مجموعه ببینید و بعد تصمیم بگیرید؟
واقعیت این است که در مدت حضور در سریال پنچری پیشنهاد بازی در یک تئاتر به کارگردانی آقای دژاکام را داشتم؛ اما چون فکر میکردم با بازی در این کار تداخل دارد و ممکن است نتوانم دو حس مجزا از هم را همزمان در این مجموعه و آن تئاتر به تصویر بکشم، پیشنهاد را نپذیرفتم. البته واقعا مدتهاست که از فضای تئاتر دور ماندهام و دلم میخواست این تجربه دوباره را داشته باشم اما این اتفاق میسر نشد.
- 17
- 6