جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۵۷ - ۰۵ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۱۱۳۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

اظهارات حامد بهداد درباره‌ی کیمیایی،مشایخی و کیارستمی

حامد بهداد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
حامد بهداد در جدیدترین اظهاراتش مقابل فریدون جیرانی از حواشی اظهاراتش درباره‌ی مسعود کیمیایی سخن گفت و به سوالات مختلفی پاسخ داد.

به گزارش ایسنا، برنامه زنده اینترنتی «سی و پنج» در جدیدترین قسمت خود میزبان حامد بهداد بازیگر فیلم‌هایی چون جرم، چه خوبه که برگشتی، روز سوم، آرایش غلیظ و هفت ماهگی بود.

 

در ابتدای برنامه حامد بهداد در پاسخ به سوال جیرانی که چرا در یک برنامه از کیمیایی انتقاد کرده است؟ گفت: «من هرگز به آقای کیمیایی بی‌احترامی نکردم. هیچ وقت قدم اول را برای بی‌احترامی برنمی‌دارم. در بازیگری نماینده طبقه فرودست و کارگر هستم که به آن مردم می‌گویند. اما شما شاهد بودید که من قدم برای بی‌احترامی جلو نگذاشتم، سوژه حرفم آقای کیمیایی نبود. حرف به اشتباه به آن سمت کشیده شد اگر چه درست گفتم، اما اصلا دلم نمی‌خواست درباره ایشان حرف بزنم. حرفم به سمت دیگری رفت. من نمی‌توانستم آن جایزه را قبول کنم دل مردم از این اهانت شکسته بود. شما به این مردم نازنین خس و خاشاک می‌گویید چطور دلتان می‌آید؟ ای کاش آن جایزه را نمی‌گرفتم، آن جایزه گرفتن نداشت. همین الان مانند یک نوجوان ناپخته و نابالغ به خاطر اهانتی که به من و ما شده بغض و غم دارم.»

 

او ادامه داد: «تصور کنید کسی که مثل من به صورت خالصانه فردی را دوست داشته باشد و هر سال به دیدارش برود و با او حرف بزند، پس از مدتی به خاطر مسائل بچه‌گانه‌ای که مشخص نیست، طرد شود. در مهر ورزیدن و مودب بودن به خودم ایمان دارم. اگر کسی نمی‌تواند دیگران را دوست داشته باشد، مشکل از اوست، این بی‌احترامی نیست. من اگر بازیگر نمی‌شدم البته الان هم هستم، منتقد می‌شدم. من همه را دوست دارم.»

 

بازیگر نارنجی‌پوش گفت: «می‌توانم به شما آدرس‌هایی بدهم مبنی بر اینکه مرا تایید کنید. این رفتارها و فرافکنی‌ها نتیجه این است که دیگران را نمی‌توانی دوست داشته باشی.»

 

اگر آقای مشایخی در خانه خودش فریاد نزند، کجا این کار را بکند؟

بهداد با اشاره به گلایه‌های جمشید مشایخی در جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینما و با بیان اینکه گلایه حق شخصی هنرمندان است گفت: «اگر آقای مشایخی در خانه خودش فریاد نزند، کجا این کار را بکند؟ منتقدین، نویسندگان، سینماگران، خانه سینما، فستیوال فجر و… ما یک خانواده محدود هستیم و این بساط را برای گسترش مهرپروری باید مهیا کنیم.»

 

او ادامه داد: «آقای مشایخی درست می‌گوید، ندیدن‌های من و شما و همه سینماگران و منتقدان در طی این سال‌ها باعث جمع شدن گلایه‌ها در سینه ایشان شده بود. نباید می‌گذاشتیم آقای مشایخی مجلس را ترک کند. ما سر سفره پیشکسوتان مهمان هستیم. باید او را باز می‌گرداندیم و از او بابت آن کلیپ عذرخواهی می‌کردیم.»

 

حامد بهداد افزود: «من از نفرت پراکنی بدم می‌آید و مورد تاییدم نیست، ما باید آدم‌هایمان را درک کنیم. آقای مشایخی چند سال دارد؟ خدایی نکرده اگر تار مویی از سر ایشان کم شود بعضی از ما فکر نمی‌کنیم شاید کم گذاشتیم؟»

 

استاد کیمیایی وقتی پدرم فوت کرد حتی یک تلفن به من نزد

بهداد دوباره با اشاره به مسعود کیمیایی گفت: «همین استاد که احترامش واجب است و دم از رفاقت و مردانگی می‌زنند، وقتی پدرم درگذشت حتی تلفن بابت تسلیت نزدند. در حالی که استاد مهرجویی از کرج برای تسلیت گفتن به خانه من آمدند و من اصلا باورم نمی‌شد که استاد مهرجویی در خانه ما هستند.»

 

 وقتی استاد کیارستمی رفت فکر کردم فرهنگ ایران چه عظمتی را از دست داد

او گفت: «گمان می‌کنم اگر دو سه فیلم برای آقای کیمیایی بازی کردم، دو سه تا هم برای آقای مهرجویی بازی کردم. وقتی پدرم فوت شد فقط دو بار گریه کردم و فکر کردم همین کافی است، اما وقتی آقای کیارستمی فوت شدند و از دست ما دریغ شدند، بسیار گریه کردم و ثانیه‌ای بدون فکر درباره این فاجعه زندگی نکردم. زیرا که در این خشکسالی فرهنگی وجود چنین فردی یک غنیمت بود. وقتی استاد کیارستمی رفت فکر کردم فرهنگ ایران چه عظمتی را از دست داد.»

 

حامد بهداد درباره بازی در فیلم «سد معبر» گفت: «این فیلم از صدقه سری باران کوثری جور شد. یعنی لطف کرد و گفت باید این فیلم را بازی کنی و فیلمنامه را به من داد و خواندم و علاقه‌مند شدم. حتی فیلم «روز سوم» را مدیون باران کوثری و برزو ارجمند هستم. آنها مرا به آقای لطیفی معرفی کردند.»

 

 فقط ما هنری‌ها هستیم که نه دکان داریم، نه لباس داریم و نه احترام

او همچنین درباره نقشش در این فیلم گفت: «یک مامور سد معبر سر صحنه این فیلم به من گفت آقای بهداد این لباس مقدس است نقش را درست بازی کن، در حالی که من سیلی زدن مامور سدمعبر به صورت یک زن دستفروش در شمال را دیده بودم،‌ هر جا لباسی وجود دارد قدرتی پشت آن است تا خود را مقدس بنامد و هر کاری می‌خواهد بکند. فقط ما هنری‌ها هستیم که نه دکان داریم، نه لباس داریم و نه احترام داریم. دوربین‌مان را هر جا می‌بریم به ما اهانت می‌شود، مصونیت نداریم و صدمه پذیریم. من مامور سد معبر را در نظر نگرفتم. بلکه منظورم مفهوم کلی فساد بود.»

 

در ادامه بهداد با بیان اینکه قرار نبود در فیلم «ابد و یک روز» سعید روستایی بازی کند گفت: «گویا نوید محمدزاده مرا به عنوان نقش برادرش پیشنهاد داده بود.»

 

 مهمترین صدمه‌ای که خوردم توقیف فیلم خانه دختر بود

حامد بهداد با اشاره به کم کار بودنش در سال‌های اخیر بیان کرد: «چند سناریو را رد کردم. ولی فکر می‌کنم یکی از صدمه‌هایی که خوردم کم کاری نیست. مهمترین صدمه‌ای که خوردم توقیف فیلم «خانه دختر» بود که خیلی برایش زحمت کشیدیم و متن مجوز اکران و ساخت و نمایش داشت، فیلم در آن دوره مدیریت نادیده گرفته شد و در هیچ زمینه‌ای به ما توجه نشد. این رفتار کاملا یک اهانت مطلق بود. من که به ندیده شدن‌ها عادت دارم. از داوران جشنواره فجر گلایه دارم و همچنین از دوست عزیزی که در هیات داوران بود و بیشتر از هر کسی به مقوله بازیگری آشنایی داشت، انتظار داشتم از نگاه کارشناسی پشتیبانی می‌کرد که باز هم اهمیتی ندارد.»

 

ما یک دوره ۴۰ ساله پر فراز و نشیب را طی کردیم

این بازیگر درباره رونق تئاتر در سال‌های اخیر گفت: «ما یک دوره ۴۰ ساله پر فراز و نشیب را طی کردیم. مثل انقلاب و جنگ و چیزهایی از این قبیل. بحران داخلی داشتیم و خیلی طول کشید تا مردم آرام شوند و ببخشند و دوباره اعتماد کنند، اما الان دوره‌ای است که امینت در داخل به طور اتوماتیک به وجود آمده است. این امنیت باعث شده که مردم در سبد خریدشان کالای فرهنگی را هم تعریف کنند. الان مردم به دیدن گالری‌ها، نقاشی‌ها، عکس‌ها و تئاترها می‌روند.»

 

 در تئاتر آزادی بیان بیشتر است و در سینما سانسور

او با بیان تفاوت سینما و تئاتر گفت: «در تئاتر آزادی بیان بیشتر است و در سینما سانسور بیشتری می‌بینیم. اهالی تئاتر کتاب‌خوان‌تر هستند و معدل سواد بالاتری نسبت به سینما دارند. تماشگر تئاتر خاص‌تر و کم‌تر است.»

 

ما سطح سلیقه مردم را پایین کشیدیم

حامد بهداد در ادامه گفت: «الان شاهد ابتذال و فیلم‌های سخیفی هستیم. مثل همان فیلم‌های فارسی که در شان ما نبود. قرار سینما در جمهوری اسلامی ایران این نبود، قرار نبود چنین فیلم‌هایی ساخته شود، قرار شد جلوی این جور فیلم‌ها را بگیرند. قرار بود فیلم‌هایی که ساخته می‌شود شکل دیگری داشته باشد. تیغ ممیزی روی روشنفکران و با سوادان تیز است، اما برای ابتذال کند کند است. ما سطح سلیقه مردم را پایین کشیدیم. این مردم همان کسانی بودند که گاو داریوش مهرجویی را می‌دیدند.»

 

بهداد با بیان اینکه کار کردن با فیلم اولی‌ها را دوست دارد گفت: «چون تنها فرصتی است که دارم و باید آن را به دست بیاورم.»

 

او درباره بازی در بوتیک حمید نعمت‌الله گفت: ««بوتیک» نسیم خوشی بود و خبر از کارگردانی می‌داد که من به او می‌گویم قلندر مشوش!»

 

او درباره بازیگران نسل جدید گفت: «در نسل جدید نوید محمدزاده سلیقه و نظر مرا تامین می‌کند و نماینده نسل خودش است، همچنین بازی هومن سیدی را دوست دارم هر چند بعد از نسل ما و قبل از نسل محمدزاده می‌شود. خودم هم نماینده نسل خودم بودم و هستم.»

 

تحت هر شرایطی موسیقی باید به خراسان راه پیدا کند

حامد بهداد همچنین درباره شهرش مشهد گفت: «متاسفم که در مشهد نمی‌گذارند کنسرت برگزار شود، اینکه کنسرت آقای ناظری را به هم زدند کار خوبی نبوده است و به نظرم تحت هر شرایطی موسیقی باید به خراسان راه پیدا کند، چون خراسان سرزمین موسیقی است.»

 

 

 

 

 

  • 16
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش