پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۳۶ - ۱۸ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۴۷۹۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

پوریا شکیبایی پسر خسرو شکیبایی؛

 به خاطر پدرم بازیگری را از تئاتر آغاز کردم

پوریا شکیبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
پوریا شکیبایی پسر خسرو شکیبایی بازیگر محبوبی که همه مان با فیلم هایش خاطرات بسیاری داریم.

به گزارش برترین ها، بازی خوب پوریا شکیبایی در تئاتر «دریبل» فرصت و بهانه ای فراهم کرد تا با این هنرمند دوست داشتنی و جوان گپ و گفت مفصلی داشته باشیم درباره علاقه مندی اش به بازیگری، خاطراتی که با پدرش داشته و برنامه هایی که برای آینده کاری اش در نظر دارد. خواندن این مصاحبه صمیمانه را به همه شما توصیه می کنیم.

 

پوریا شکیبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

دوست داشتم از سینما فاصله بگیرم

 

آقای شکیبایی برایم جالب است بدانم از چه زمانی به بازیگری علاقه مند شدید و بازیگری را از کی آغاز کردید؟

- من همیشه دوست داشتم از سینما فاصله بگیرم چون اصلا دلم نمی خواست زیر سایه نام پدرم باشم یا به اصطلاح به خاطر نام ایشان دستی به سرم کشیده شود. دوست داشتم مستقل باشم و اصلا دلیل مهاجرتم همین بود. در واقع از ایران رفتم که بدانم خودم در چنته دارم و آیا می توانم بار زندگی ام را به تنهایی بر دوش بکشم یا همیشه باید زیر آن سایه بزرگ زندگی کنم؟ به استرالیا رفتم به جدیت می گویم خوشبختانه آبرویم جلوی خودم نرفت و دیدم قادر هستم به تنهایی گلیمم را از آب بیرون بکشم. خیلی سعی و تلاش کردم و معتقدم همه مان اگر تلاش کنیم به آنچه می خواهیم می رسیم. مگر می شود کائنات تلاش شما را نادیده بگیرد؟

 

حدود هشت سال و نیم در سیدنی زندگی کردم و کارم چیز دیگری بود اما راستش احساس خوبی نداشتم و اگر بخواهم دقیق تر بگویم باید اشاره کنم که احساس ناآرامی می کردم. به خاطر همین شروع کردم به نوشتن و فیلم دیدن و سینما رفتن و ... این کارها من را مدت کوتاهی آرام می کرد اما در واقع حکم مسکن را داشتند و نمی توانستند راضی ام کنند.

 

پوریا شکیبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

در واقع می توانستید وقتی در ایران بودید کار بازیگری را آغاز کنید اما رفتید تا خودتان را در رشته ای و شغلی محک بزنید که در آن حامی نداشتید.

- بله، همین طور است. اگر قرار بود کار بازیگری را در آن دوران شروع کنم بهترین زمان همان دوران قبل و پس از فوت پدرم بود. درست زمانی که همه به یاد پدر بودند و به قول معروف می شد تا تنور داغ است چسباند اما من نمی خواستم این کار را بکنم و در حال حاضر هم نمی خواهم از نام پدرم استفاده کنم. 

 

آخه چرا تو اینقدر شبیه پدرت هستی

 

همه این آرزو را دارند که حامی و نام قدرتمندی پشت سرشان باشد اما من از حرف های تان این طور برداشت کردم که شما عکس سایرین هستید. هنوز هم می خواهید توانایی های تان را با استقلال کامل محک بزنید؟

- دوست دارم این طور باشد اما در این شکی نیست که برایم بستری فراهم بوده و از صفر آغاز نکرده ام. خیلی از بازیگران سینما و تئاتر بسیار تلاش کرده اند تا به جایی برسند که من بدون هیچ تلاشی در آن قرار داشتم. همین طور پدرم و ... اسامی زیاد هستند که اگر بخواهم نام ببرم خودش یک کتاب می شود. اینها همه از صفر آغاز کرده اند اما من نه. پس هیچ تردیدی نیست که تمام کسانی که نسل دوم در خانواده ای هنرمند بوده اند برای شان بستری آماده بوده و زیرش هم نخواهیم زد (می خندد) نه من و نه هیچ کدام از عزیزانی که از خانواده های هنرمند به جمع خانواده سینما اضافه شده اند زیر قضیه داشتن حمایتگر نخواهیم زد. در واقع می خواهم بگویم اگر پدران و مادران ما سینماگر و بازیگر بوده اند و بستر برای مان فراهم بوده به این معنا نیست که خودمان هیچ کوششی نکرده ایم اما اگر دیگران پله اول بوده اند ما پله پنجم بوده ایم و از آنجا شروع به کار کردیم ضمن این که این کار و کلا حرفه هنر انتهایی ندارد و همه مان در حال تلاش برای بالا رفتن از این پله ها هستیم.

 

پوریا شکیبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

ضمن این که شما خیلی به پدرتان مرحوم خسرو شکیبایی شباهت دارید و همین موضوع می تواند یادآور بازی و یاد ایشان نیز باشد.

- بله، شباهت دارم و این مسئله یکسری حواشی هم داشته است. بالاخره آدم ها یا به پدرشان شبیه هستند یا به مادرشان. این مسئله جدید یا عجیبی نیست. 

 

نه مسلما عجیب نیست ژنتیک است.

- آفرین ژنتیک است و نمی توان کاری اش کرد (می خندد)شباهت من به پدرم خیلی زیاد است، به طوری که روزی نیست که مادرم با دیدن من به یاد پدرم نیفتد و به من نگوید «آخه چرا تو اینقدر شبیه پدرت هستی». من اصلا وقت این را نداشتم که بخواهم بنشینم حرکات پدرم را آنالیز کنم و سعی کنم ادای ایشان را دربیاورم ضمن این که چرا باید از این شباهت ناراحت باشم. من مفتخرم به پدرم شبیه هستم و اصلا از این که این شباهت به رخ ام کشیده شود ناراحت نمی شوم.

 

پوریا شکیبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

بازیگری برای تمام فصول

 

دل تان می خواهد سبک بازیگری پدرتان را ادامه بدهید؟ سبک بازیگری نه به معنای شباهت در بیان و گفتار بلکه به این معنا که ایشان بازی در طیف گسترده ای از نقش ها را امتحان کرده بودند و بازیگری بودند به اصطلاح برای همه فصول.

- متوجه منظورتان می شوم. راستش من از درون به نسبت پدرم بی رحم تر هستم. (با لبخند) ایشان خیلی عاشق پیشه و احساساتی بودند و من هم به شدت انسانی احساساتی هستم اما فکر می کنم توان اجرای خباثت بیشتری دارم و شاید بتوانم در نقش کاراکترهای بسیار بی رحم هم توانایی اجرا داشته باشم. فکر می کنم توانایی اجرای نقش های تاریک را دارم و شاید این موضوع و این تفاوت درونی بتواند به بازی های من هم رنگ دیگری بدهد. یا این که من بسیار آدم شوخ طبیعی هستم و از بازی در نقش های کمدی موقعیت قطعا استقبال خواهم کرد.

 

پوریا شکیبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

درباره «دریبل»

 

کمی درباره «دریبل» صحبت کنیم و این که چطور شد بازی در نقش این جوان عاشق پیشه را قبول کردید برای مان بگویید.

- ویژگی آن انسان هایی که در کسوت یک خانواده کنار هم قرار گرفته اند و با هم تعامل دارند. متن اولیه به نظرم کمی ایراد داشت و تصمیم گرفتیم در کنار هم این متن را به نمایشنامه ای بهتر تبدیل کنیم. متن اولیه چندان برایم جذاب نبود اما با آقای علیزاده و دشتی صحبت هایی کردیم و چکش کاری و تغییرات در متن توسط این عزیزان انجام شد.

 

ضمن این که در تعامل هایی که با کارگردان داشتیم نظرات مان را به یکدیگر گفتیم و در نهایت متن بهتر شد. از اردیبهشت ماه کنار هم جمع شدیم و در مورد این کار صحبت کردیم و راستش افرادی که در این گروه بودند آنقدر برایم عزیز و دوست داشتنی شدند که واقعا دلم می خواست بخشی از این مجموعه باشم. خانم پریچهر قنبری من را به این کار معرفی کردند و من با سعید و سایر بچه ها آشنا شدم و توانستیم تعامل بسیار خوبی داشته باشیم. خیلی بچه های این گروه را دوست دارم و با همه شان رفیق شده ام.

 

پوریا شکیبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

نقش تان در این تئاتر جوانی عاشق پیشه و مهربان است که برای رسیدن به عشقش هر کاری می کند. خودتان چقدر به شخصیت هوتن شباهت دارید؟

- هوتن را خیلی دوست دارم. البته هنوز کمی از این شخصیت احساس دوری می کنم چون چند اجرا بیشتر نرفته ایم. امیدوارم در شب های آتی بیشتر به این شخصیت نزدیک شوم اما روحیه ای در این شخصیت وجود دارد که به من نزدیک است. جسارت هایی در او دیده می شود که من هم آنها را دارم و بی پروایی هایی دارد که ایده آل من است. در مورد عاشق پیشه بودن هم باید بگویم وقتی این نقش را پذیرفتم با خودم فکر کردم کاش من هم بتوانم آنقدر که این شخصیت فداکارانه و با جسارت عمل کرد و برای عشقش به در و دیوار زد عمل کنم.

 

صداپیشگی را دوست دارم

 

پیش تر صداپیشگی را هم تجربه کرده اید. در مورد این تجربه برای مان بگویید و این که آیا باز هم دوست دارید این حرفه را ادامه بدهید و از صدای گرم تان در این هنر استفاده کنید.

- بله، صداپیشگی را تجربه کرده ام و تجربه بسیار خوب و دلنشینی بود. در شرایط خاص و موقعیت جدید و ایده های نو دوست دارم باز هم این حرفه را ادامه بدهم و از صدایم استفاده کنم چون پدرم به اندازه کافتی و مکفی از این نوع صدا در بخش صداپیشگی و دکلمه و ... استفاده کرده اند اما اگر اتفاق جدید قرار باشد بیفتد و من خلاقیت را در آن ببینم حتما در موردش فکر خواهم کرد.

 

پوریا شکیبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

دوست دارید و وسوسه شده اید که وارد کار تصویر شوید؟ حضور در سینما و تلویزیون هم مانند تئاتر برای تان جذاب است؟

- خیلی دوست دارم و پیشنهادهای خوبی هم داشته ام. اتفاقا در مورد یکی شان جدی فکر کرده ام و صحبت هایی شده است اما هنوز در مرحله ای نیست که بتوانم آن را رسانه ای کنم. بله وسوسه این کار همیشه با من بوده و امیدوارم موفق عمل کنم.

 

تئاتر مادر هنرهای نمایشی است

 

اصلا چرا از تئاتر شروع کردید؟ به قول خودتان بستر برای تان آماده بود و می توانستید کارتان را همان طور که دوست داشتید یعنی پله پله اما از تصویر آغاز کنید. طبعا زودتر به شهرت می رسیدید و راه برای تان هموارتر می شد.

- و زودتر می گفتند این بچه ادای پدرش را در می آورد. (می خندد) راستش من یاد گرفته ام تئاتر مادر هنرهای نمایشی است و بازیگر را ورزیده و متبحر و خلاق می کند. خیلی ها چنین نظری ندارند اما من در مکتب و خانواده ای بزرگ شده ام که چنین تفکری وجود داشت و همیشه بازگشت به تئاتر برای پدرم فقط به جهت مشکلات مالی اتفاق نیفتاد. آن دوران تئاتر به لحاظ مالی به مراتب اوضاع بدتری داشت و کسی که مجبور بود خرج خانواده و کرایه خانه و قسط و ... بدهد نمی توانست این ریسک را کرده و ماه ها وقتش را در تئاتر بگذارد. باید به سینما می چسبید و پدرم هم همین کار را کرد در حالی که همیشه عاشقانه تئاتر را دوست داشت و حتی می توانم بگویم دیوانه وار دوست داشت به تئاتر بازگردد و بازی روی صحنه را بار دیگر تجربه کند اما نشد.

 

پوریا شکیبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

عده ای معتقدند در تئاتر بازی ها گل درشت است و تمام اصوات را ادا می کنی و کلمات را به اصطلاح نمی خوری و این نوع بازی و گفتار، رفتارهای یک کاراکتر را از حالت رئال و آنچه در رفتارهای روزمره مردم می بینیم دور می کند. این حرف البته چندان هم بیراه نیست اما به یاد داشته باشیم بازیگری می تواند تمامی اصوات و نوع بیان ها را در بازی رئال سینما به خوبی ارائه دهد که ابتدا آنها را در بازی تئاتر یاد گرفته باشد.

 

در واقع وقتی بازیگری این توان را داشته باشد که کلمات را کامل و گل درشت بیان کند این توانایی را هم خواهد داشت که آنها را به صورت رئال بیان کند. تا اولی میسر نشود دومی به تحقق نخواهد پیوست. عامیانه صحبت کردن که کار سختی نیست ولی این که شما به عنوان یک بازیگر، گفتار و بیان تان را در تئاتر ورزیده و حرفه ای کنید در همه مدیوم ها به شما کمک خواهد کرد. به همین دلیل من ناچار بودم از تئاتر آغاز کنم و اگر این کار را نمی کردم پدرم در قبر می لرزید و روح اش از من رنجیده خاطر می شد. چون حرفه و عشق اول شان تئاتر بود و همیشه تاکید داشتند اول تئاتر بعد سینما یا تلویزیون. خودشان هم از تئاتر شروع کردند و من، هم به دلیل اعتقاد شخصی و هم به دلیل احترام به حرف ایشان بازیگری را از تئاتر آغاز کردم.

 

پوریا شکیبایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

هدف اصلی و نهایی ام مورد قبول واقع شدن کارم است

 

پس با توجه به این دیدگاه تئاتر را خانه اول خود می دانید و به کارتان در تئاتر ادامه خواهید داد.

- قطعا همین طور است. تئاتر بازیگر را جلا می دهد. شهاب حسینی و نوید محمدزاده به این همه موفقیت دست یافته اند اما تئاتر را در کنار کارهای سینمایی شان دارند و کار درست هم همین است. ضمن این که تئاتر مهجور واقع شده و باید دیده شود. ما باید فرهنگ تماشای تئاتر را در بین مردم نهادینه کنیم و خدا را شکر دارد کم کم اتفاقات خوبی می افتد و خدا کند این یک موج گذرا نباشد.

 

امیدوارم تئاتربینی مد نباشد و مقطعی نشود. مدتی کتابخوانی مد بود و مردم مرتب کتاب می خریدند و حتی بیشترش را نمی خواندند و در خانه خاک می خورد. قلبا امیدوارم حالا که شاهد پر شدن سالن های تئاتر هستیم یک علاقه واقعی باشد و اقبال مردم به تئاتر ادامه داشته باشد. وقتی مخاطب تئاتر بیشتر باشد بازیگر تئاتر هم بیشتر خواهد شد چون گردش مالی کمک می کند بازیگران در تئاتر بمانند و مانند پدرم به خاطر بی پولی آن را رها نکنند.

 

چه چشم اندازی نسبت به ادامه کارتان در بازیگری دارید؟ چه جاه طلبی ها یا بلندپروازی هایی دارید که دوست داشته باشید محقق شود؟

- هدف اصلی و نهایی ام مورد قبول واقع شدن کارم است به این معنا که تماشاگر هر بار کاری از من می بیند بداند کم کاری نکرده ام و آنچه در توان داشته ام را ارائه کرده ام. به واقع هدفم گرفتن جایزه نیست. من فقط دلم می خواهد بازی ام مورد قبول واقع شود و می دانم همه بزرگانی که در این عرصه کار می کنند همین عقیده را داشته اند. مردم و تماشاگر برایم بسیار مهم هستند و اینکه آنها کارهایم را دوست داشته باشند برایم بهترین جایزه است. وقتی یک تماشاگر به من بگوید با نقش و بازی ام ارتباط برقرار کرده برایم بهترین اتفاق ممکن است.

مجله دیده بان - الناز دیمان

 

 

  • 19
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش