پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۵۹ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۱۶۶۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

به بهانه نمايشگاه آثار نقاشی فريبا رهنورد؛ هستم، اما در تاريكي

نمايشگاه آثار نقاشي,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

چطور مي‌توان نسبت به زندگي كه چنين وافر در مقابل چشم آدم گسترانيده‌اند خونسرد و بي‌تفاوت بود؟ نه؛ نقاشي ديگر براي تزيين آپارتمان‌ها نيست. (هريسون و ديگران، ص ١٨٣) شهامت داشتن، براي مطرح كردن سوالات بنيادين، چيزي است كه فلسفه مطرح مي‌كند و با دامن زدن به اين لحظه سخت، ساختن مسيري مستحكم و روشن را در خود نويد مي‌دهد. ازاين‌رو پيش از هر چيز هنرمند نقاش مي‌تواند از خود بپرسد كه من كه‌ام؟ كه مي‌توانم باشم؟ كه مي‌خواهم باشم؟ و چرا ناب‌ترين لحظات حيات من در نقاشي كشيدن شكل مي‌گيرد؟ اين‌گونه است كه هنرمند خود را بهتر مي‌شناسد، لذت از خلق آثارش مضاعف مي‌شود و با درك عميق‌تري به خلق آثار خود مشغول مي‌شود. درست در اين لحظه هست كه مي‌تواند درك هستي‌شناسانه خود را در لايه‌هاي پنهان و پيچيده بصري و معنايي نهفته بدارد و در حسرت برخورد با مخاطبي همسو تلاش خود را به نظاره بنشيند؛ مخاطبي كه شايد بدون توضيح دريابد و درك كند تجربه‌اي را كه هنرمند به اشتراك مي‌گذارد.

 

فريبا رهنورد متولد اصفهان است. پدر او معمار و خانواده‌اش اهل هنر و موسيقي است. تاثيرات خانواده منجر به علاقه و آموزش او در حوزه نقاشي شد و هم‌اكنون دانشجوي كارشناسي ارشد در رشته نقاشي است. او سابقه بيش از يازده نمايشگاه گروهي و انفرادي در داخل و خارج از ايران را در پشتوانه تجربي خود دارد كه از اين ميان مي‌توان به نمايشگاه بين‌المللي هنر معاصر هنرمندان مستقل Artrooms ٢٠١٦ در لندن و همچنين نمايشگاه گروهي انجمن نقاشان ايران در گالري ساچورا شهر جنوا در ايتاليا در ٢٠١٥ اشاره داشت. به نظر مي‌رسد از آثار هنرمنداني كه موضوعاتي نزديك به خود را دارد همانند فرانسيس بيكن و آبراموويچ بهره مي‌گيرد و مطالعه آثار هنرمندان سوررئاليستي‌اي همچون رنه مگريت را در آثار خود موثر مي‌داند.

 

او كه به گفته خود نزديك به ٥ سال است در تدارك چنين نمايشگاهي است –فاجعه آرام نمي‌گيرد- به جهان و اتفاقات فاجعه‌بار‌ش در زمينه حيات مي‌انديشد و با اتفاقات تلخش به جهان انساني اميدوار است. بي‌شك نقاشي از لذت‌بخشي و تاثير تكان‌دهنده بر مخاطب آغاز مي‌شود، اما هدفي والاتر را مي‌طلبد. تصويري كه با دغدغه‌هاي دوران هر فردي گره مي‌خورد، او را به تامل وامي‌دارد، درگير مي‌سازد و به چيزي جز آنچه تا قبل بوده بدل مي‌سازد و درنهايت نقاشي چيزي بيش از لذت صرف از يك تصوير را نشانه مي‌رود. اين اتفاق زيبا زماني رخ مي‌دهد كه ما متن تصوير نقاشي را با خودمان منطبق‌ سازيم. به طوري كه واژه‌هاي كلامي شسته شود، ژست‌هامان و مهم‌تر باورمان تغيير يابد و ما را وادار سازد كه جور ديگري هستي را دريافت كنيم.١

 

با اين مقدمه مي‌توان آثار رهنورد را بهتر دريافت. نزاع، دغدغه‌هاي چندلايه‌اي، پيچيدگي‌هاي فرمي و نورهاي تاريك و گنگ در دل مضامين خشك و تلخ مي‌تواند حكايت از نوع انديشه هنرمند داشته باشد. با خلق اين فضا است كه رهنورد مخاطب خود را به آشوب دعوت مي‌كند؛ آشوبي دروني و معنايي تا دريابد كيست؟ و كه مي‌تواند باشد؟

 

فضاهاي چندلايه‌اي در نقاشي‌هاي رهنورد، بدون پلان‌هاي مجزا آن‌هم در يك بستر تاريك حس رازآلودگي و نوميدي را مضاعف نشان مي‌دهد. گويا هنرمند تلاش مي‌كند تا مخاطب آثارش را در يك بلاتكليفي رها كند. بافت‌هاي تودرتو و لايه‌هاي درهم به‌مثابه لايه‌هاي جداناپذير زماني، در زندگي امروز موضوعاتي هستند كه انسان را در يك كشمكشي ابدي ميان بقا و نيستي به نوسان مي‌كشاند.

 

در نقاشي‌هاي او نور بر چهره كودكان در جنگ متمركز است و مرد جنگ‌آور در تاريكي و سوار بر شهر ويران‌شده و كودكان معصوم گويا نتيجه فاجعه‌آميز را به مخاطب خويش منتقل مي‌كند. اين بن‌مايه با منفعل شدن پيكره در ميان اتاق و فضاي آشفته و تاريك پيراموني‌اش به شكل ديگري نمايانگر چنين مفهومي است. گويا هنرمند در تلاش است تا با نگاهي تاثيرگذار نشان دهد كه دوره‌هاي خوب به نابودي كشيده مي‌شوند و هيچ‌وقت آرامش پايدار نخواهد ماند. اين حقيقت حيات انسان است؛ حقيقتي دروني كه البته نمايش آن در جهان بيروني، مي‌تواند حيات انسان‌ها در كشورهاي جنگ‌زده خاورميانه باشد. هنرمند براي بيان حس خود از حيات انسان معاصر تلاش دارد تا آينه تمام نمايي از وقايع تلخ روزگار انسان معاصر را به تصوير بكشد.

 

اين مفاهيم در فرم‌هاي به‌كاررفته در نقاشي‌هاي رهنورد نيز قابل جست‌وجو است. چنگال‌هاي تيزآورده شده در ديگر اثر او، همچنين فرم‌هاي تيز با زاويه‌هاي اريب يا فرم‌هاي مستاصل شده در تركيب متزلزل آثارش همه نمايشي از اين مضمون خواهند بود كه فاجعه هست و پايان نمي‌يابد.

 

رهنورد در ارايه موضوع خود جسورانه رفتار مي‌كند. در تكنيك، خود را محدود نمي‌كند و آزادي عمل خود را در انتخاب نوع تصاوير به هدف كلاژ به‌خوبي نشان مي‌دهد. اين آزادي در لحن تركيب‌بندي نقاشي‌ها نيز ديده مي‌شود. با بررسي نوع تركيب‌بندي‌هاي آثار، اين عدم رعايت يك‌روند واحد كاملا به چشم مي‌خورد. هرچند كه هنرمند تنها در بعضي آثار به تركيب‌بندي‌هاي بسيار صحيحي دست پيداكرده است.

 

به‌هرروي، اين روند به او اجازه مي‌دهد تا از احساس در هنگام خلق نقاشي بيشتر بهره برد و به مخاطب منتقل كند. با اين سازوكارها رهنورد مي‌تواند فضاي بصري خود را به مخاطب تحميل كند؛٢ چراكه موضوع او تحميل شدن افراد و موقعيت‌هايي ناخواسته بر افراد ديگر است. شايد بتوان گفت شيء‌شدگي و ابزاري شدن انسان در حيات معاصر از موضوعات مورد تمركز رهنورد است؛ اما كمي دورتر مي‌توان دريافت كه در دل اين تاريكي، هنرمند ما را به داشتن اميد دعوت مي‌كند. به نظر مي‌رسد دو موضوع يا مساله مهم را مي‌توان از آثار فريبا رهنورد درك كرد. او در نقاشي‌هايش دو چيز را از انسان معاصر طلب مي‌كند. مسووليت‌پذيري و اميد به تغيير.

 

دعوت به هيچ كجا، اشاره نداشتن به هيچ مفهومي مجزا يا ارايه ندادن هيچ طرحي از پيش مشخص، همه و همه بيانگر يك رفتار واحد در تمام آثار رهنورد است. درنتيجه از رفتارهاي پيوسته رهنورد در آثارش درمي‌يابيم كه او مخاطب را به تعليق و زندگي توامان تعليق‌وار دعوت مي‌كند. گويا هنرمندان دوست دارند آثارشان فهميده شود اما خودشان نه.

 

پي‌نوشت:

١- اشاره به شعر سهراب سپهري؛ واژه‌ها را بايد شست جور ديگر بايد ديد.

٢- «انسان‌هايي بر انسان‌هاي ديگر چيره مي‌شوند و بدين‌ترتيب تفاوت ارزش‌ها‌زاده مي‌شود، طبقاتي بر طبقات ديگر چيره مي‌شوند و بدين‌ترتيب ايده آزادي متولد مي‌شود، انسان‌هايي، چيزهايي را كه براي زيستن نياز دارند تصاحب مي‌كنند و به اين چيزها دوامي كه ندارند تحميل مي‌كنند، يا آنها را به‌زور تصاحب مي‌كنند و بدين‌گونه منطق متولد مي‌شود.» (فوكو، ص ٣٨١)

 

منابع:

١- هريسون، چارلز؛ وود، پل. هنر و انديشه‌هاي اهل هنر. ترجمه فرزان سجودي. انتشارات فرهنگ كاوش. جلد پنجم. تهران ١٣٨٠.

٢- فوكو، ميشل. از مدرنيسم تا پست‌مدرنيسم (مجموعه مقالات) . ترجمه نيكو سرخوش و افشين جهانديده. نشر ني. چ ٣. تهران ١٣٨٢.

پژوهشگر هنر و عضو هيات‌علمي دانشگاه آزاد اسلامي

 

حسين اردلاني

 

 

etemaad.ir
  • 11
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش