دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۰۸:۳۳ - ۱۹ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۴۲۳۱
فیلم و سینمای ایران

زن خوب، زن بد!

سریال شهرزاد,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

به گزارش فرادید، شانزده هفته پیش اولین قسمت از فصل دوم شهرزاد به بازار آمد. با توجه به فروش فصل اول و جذاب بودن سریال مخاطبان برای دیدن فصل دوم بی‌تاب بودند. فصل دوم با برطرف کردن ابهاماتی از بخش اول شروع شد اما کم‌کم به سمت بی داستانی و پر حاشیه شدن رفت. اما باز مخاطب را پای کار نگه می‌داشت.

 

مخاطبانی که در فصل اول بی صبرانه زندگی شخصیت‌ها را دنبال می‌کردند حالا در پی یافتن جواب سؤالات خود بودند. در این بین خبرهایی از ساخته شدن فصل سوم رسید که خود باعث ریزش مخاطب شد. بیننده‌ها حس کردند سر کار گذاشته‌شده‌اند و این بازی ادامه دارد. سریال در فصل دوم بسیار کش‌دار و بی‌هدف بود. شخصیت‌ها عجیب از چشم مخاطب افتادند و تک به تک نقش‌ها در غالب‌هایی فرو رفت که اصلاً باب میل بیننده نبود.

 

سریال شهرزاد,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایرانقباد به خاطر ارتباط با کلفت خانه به شدت منفور شد

قباد به خاطر ارتباط با کلفت خانه به شدت منفور شد و تنها بزرگ این خاندان دیوان‌سالار که قدرت نفوذی داشت (عمه بلقیس) در قسمت آخر کشته شد. این موضوع خبر می‌دهد که در فصل سوم اگر هنوز کششی برای بیننده‌ها داشته باشد تنها کسی که می‌تواند بار قصه را به دوش بکشد افسر آگاهی با بازی نفس‌گیر امیر جعفری است.

 

کلفت خانه (اکرم) که حالا از قباد باردار است، از ابتدای سریال با نقشی نامعقول و کاملاً غیرمنطقی تمام زندگی‌اش را پیش برده و جالب این است که همیشه برنده قصه او بوده. در فصل اول او شاگرد خیاطی بود و توانست با یک گوش ایستادن ساده شهرزاد و فرهاد را زمان فرار از شهر لو بدهد، این گوش ایستادن تا سکانس‌های پایانی فصل دوم نه تنها قطع نشد بلکه تنها راهی برای پیش برد اهداف این شخصیت سیاه است.

 

در قصه‌ای که هنوز تمام نشده یک شخصیت تمام زندگی‌ها را به ترتیب به هم می‌زند تا خودش به سرانجام بهتری برسد و خانواده آشفته‌اش را سروسامان دهد و این کارها را به هر قیمتی انجام می‌دهد. اما مهم‌تر از همه روش عجیب اوست که مثل یک جاسوس در همه صحنه‌ها حضور دارد. گویا برای نویسندگان مهم نبوده که حضور این فرد در این صحنه‌ها چقدر با منطق جور در بیاید آنها فقط به این فکر کرده‌اند که این دختر با سطح فرهنگی و خانوادگی همه امورات خود را با شنیدن رازهای دیگران به ثمر برساند.

 

سریال شهرزاد,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران در آن سال‌ها عاشقان این‌گونه با هم مکالمه می‌کردند؟

ولی باید از نویسنده پرسید این با کدام منطقی هماهنگ است که در هر ساعتی، در هر اتفاقی و در هر خانه‌ای او برای گوش ایستادن سر بزنگاه باید از راه برسد؟ یعنی او هرگز نه می‌خوابد نه کار دیگری در خانه‌های مردم دارد که همیشه آماده برای شنیدن حرف‌های درگوشی است، اصلاً او از کجا خبردار می‌شود که دو نفر در یک زیرزمین قرار است با هم پچ‌پچ کنند که به خودش جرئت و اجازه می‌دهد دنبال مشاور دست اول رئیس خاندان راه بیفتد و سر از کار او در بیاورد؟

 

یا چطور ممکن است هر وقت کسی در حال صحبت تلفنی است که موضوعش می‌تواند به نفع این فرد تمام شود باز او همان موقع سر برسد؟ و جالب این است که در تمام این موارد هم موفق بوده و کار خود را به نتیجه رسانده است.

 

اشتباه دیگری که در تحریف تاریخ در فصل دوم رخ داد ماجرای دزدیدن دکتر مصدق از زندان بود، در هیچ بخشی از تاریخ زمانی که مصدق در زندان ارتش بود، در سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۵ هیچ گروه سیاسی‌ای قصد فراری دادن او را نداشتند، چطور چنین موضوع مهمی که سندیت تاریخی ندارد در این سریال نیمه تاریخی تا این حد باید پر رنگ نشان داده شود تا حدی که پیش بینی می‌شود بازیگر نقش فرهاد بابت این کار سر خود را به باد دهد. یعنی هیچ نکته حقیقی دیگری در تاریخ درسال های بعد از کودتای مصدق نبوده که بتواند برای نقش فرهاد انتخاب شود؟

 

سریال شهرزاد,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایرانشخصیت رضا کیانیان (شاپور بهبودی) به قدری زننده بود که امکان هیچ‌گونه ایجاد ارتباطی با او نبود

و سؤال اصلی اینجاست که چرا کسی که یک‌بار تا پای چوبه دار رفته و عشقش را در این راه از دست داده، بعد از گذراندن آن‌همه مشقت برای رسیدن به معشوق دست‌نیافتنی‌اش توانسته او را داشته باشد و زندگی آرامی را پیش بگیرد دوباره با یک بی منطقی بی‌دلیل دوره افتاده و کارهای سیاسی بچه‌گانه می‌کند؟ در حالی که بارها از طرف عشق و همسرش و حتی پدرش ازاین گونه کارها منع می‌شود.

 

ظاهراً حالا که معشوق را در بر دارد دیگر نیازی به نگه‌داری او نمی‌بیند و فقط دنبال آرمان‌های کودکانه خود می‌رود. نوشتن اعلامیه علیه خانواده بزرگ و پر قدرت دیوان‌سالار که یک پای زندگی همسر خودش هم هست به هیچ عنوان نمی‌تواند از یک ذهن کارآمد سیاسی بیاید. این تنها نمادی از یک تب تند و جوگیری شبه سیاسی است که در هر دوره‌ای از تاریخ خیلی‌ها را درگیر خود کرد.

 

این شخصیت درباره عشقش هم زیاده‌روی می‌کند، چطور یک بچه فوکولی (به اصطلاح خانواده قباد) می‌خواهد یک تنه در مقابل سیل عظیم خاندان دیوان‌سالار بایستد که انقدر برای آنها شاخ و شانه می‌کشد؟ خانواده‌ای که از قانون هم می‌گذرند مگر از یک پسر اتو کشیده می‌ترسند؟

 

همسر او شهرزاد که در فصل اول اتفاقاتی که برایش می‌افتاد خیلی دل مخاطب را به درد می‌آورد در این فصل تبدیل به یک زن آوانگارد و مبارز شده که برای حقوق زنان می‌جنگد و حتی از فرزندش می‌گذرد تا خودش زندگی خوب‌تر و با عشقی داشته باشد.

 

انتخاب او بین زندگی کردن با عشق یا با فرزند در کنار مردی که دوستش ندارد، تصمیمی است که هر زنی با توجه به شخصیت خودش باید درباره آن قضاوت کند، اما اینکه او تا این حد از پدر فرزندش بیزار شده در حالی که در فصل قبل نشانه‌هایی از عشق و علاقه به او دیده می‌شد کمی ناگهانی و عجیب است.

 

سریال شهرزاد,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایرانتنها کسی که می‌تواند بار قصه را به دوش بکشد افسر آگاهی است

تا حدی که حتی زمان صحبت کردن نگاهش را از او می‌دزدد و از آن سو عشق بی حد وحصر قباد به زنی که ترکش کرده و حتی با بهانه بچه هم حاضر نیست برگردد، ساختن غار تنهایی در میان عکس‌های شهرزاد و خراب کردن تمام روز و شب‌هایش با یاد او باز هم کمی سورئال است، مگر یک مرد چقدر می‌تواند بی‌تاب یک زن بماند و برای بازگشت او از هر قدرتی استفاده کند که در نهایت به چه نتیجه‌ای برسد؟

 

آیا قباد نمی‌فهمد که این زن حتی اگر برگردد با او زندگی کند، نمی‌تواند دیگر نقش معشوقه و همسر ایده آل او را بازی کند؟

 

و چرا باید شهرزاد تا این حد شخصیت سفید و بی ایرادی داشته باشد؟ مگر می‌شود یک انسان در همه موارد خوب‌ترین باشد، بر بالین هووی سابقش برود برای درمان او تلاش کند، سنگ صبور پدر شوهرش باشد، مدام برای همسر با شعر و غزل حرف بزند، از فرزندش بگذرد که ثابت کند حقوق زن باید دیده شود و در همه حال به داد همه برسد و نگران زندگی خواهرانش باشد.

 

یعنی یک نقطه خاکستری در وجود این زن نیست؟ سؤال این است که اگر او و همسرش یکسره برای هم شعر نخوانند و با اشعار عاشقانه حرف نزنند، آیا امکان برقراری ارتباط باهم را ندارند؟ آیا واقعاً در آن سال‌ها عاشقان این‌گونه با هم مکالمه می‌کردند؟

 

شخصیت رضا کیانیان (شاپور بهبودی) که ناگهان در این فصل وارد داستان شد به قدری چندش‌آور و زننده بود که امکان هیچ‌گونه ایجاد ارتباطی با او نبود. مرد عیاش دائم‌الخمری که به خاطر عقده‌های فراوان کودکی‌اش هرگونه حمله‌ای به همسرش می‌کند و رفتار بیمارگونه‌ای با او دارد بخش تلخ و سیاه سریال را بیشتر کرده است.

 

سریال شهرزاد,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایرانچرا باید شهرزاد تا این حد شخصیت سفید و بی ایرادی داشته باشد؟

مکالمه بین عروس (شهرزاد) و پدرشوهر (هاشم) در قسمت پایانی بعد از مرگ بلقیس که عشق از دست رفته هاشم بود تنها قسمت دل‌نشین و زیبای این فصل بود که آن‌هم انقدر کوتاه بود نتوانست به جذاب شدن سریال کمکی بکند.

 

 این فصل خیلی سریع در ۱۵ قسمت تمام شد. پایان‌بندی فصل دوم با تصاویری از فصل بعدی نشان از شروع یک فصل پر اضطراب و پر درد می‌دهد، تصویر شهرزاد که در روزی که به نظر می‌رسد عروسی خواهرش باشد مشتی خاک باغچه را بر سرش می‌ریزد و از حال می‌رود می‌تواند آغاز یک غم بزرگ باشد.

 

سریال شهرزاد,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران اکرم مثل یک جاسوس در همه صحنه‌ها حضور دارد

حالا باید منتظر ماند و دید که در فصل سوم آیا مخاطب دوباره می‌تواند جذب این سریال شود یا باز هم شهرزاد با ریزش طرفدارانش به کار خود پایان می‌دهد.

 

مانلی فخریان

 

 

  • 15
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش