جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۴۱ - ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۳۰۴۵۴۹
فیلم و سینمای ایران

ناگفته های تهیه کننده سریال امام علی (ع) از دعوت گوگوش و فردین برای بازی در این سریال/ می‌خواستیم فردین مالک اشتر باشد و فائقه آتشین قطام؛ هدف هم داشتیم!

سریال امام علی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
ابتدا صحبت فردین شد. البته برای خیلی از نقش‌ها صحبت خیلی از بازیگران قبل از انقلاب شد. آن زمان هم حرف من را خیلی گوش می‌کردند مثل امروز نبود که گوششان را روی حرف ما ببندند. برای خیلی‌ها مجوز بازی گرفتیم اما برای بازی فردین اجازه ندادند. علتش هم خیلی ساده است، ما قهرمان زنده نمی‌خواهیم. فردین برای توده مردم قهرمان بود.

 انتخاب بازیگر، آن هم برای یک پروژه عظیم که قرار است دوره مهمی از تاریخ اسلام را روایت کند، حتما در سال‌های انتهای دهه ۶۰ و ابتدای دهه ۷۰ کار سختی بوده است. بازیگرانی که آنقدر خوب شناخته شدند که تصویر کاراکترشان در سریال امام علی (ع) هنوز هم ماندگارترین تصویر در دوران بازیگری‌شان در ذهن مردم است. محمدرضا شریفی‌نیا، در نقش ولید، زنده‌یاد جهانگیر فروهر در نقش اباسفیان، ویشکا آسایش در نقش قطام و از همه تاثیرگذارتر بازی داریوش ارجمند در نقش مالک اشتر. اما هر کدام از این بازیگران چطور انتخاب شدند؟ پاسخ این سوال را درباره تک تک این بازیگران از محمد بیک‌زاده تهیه‌کننده سریال ماندگار امام علی(ع) جویا شدیم و او با حوصله به همه سوال‌هایمان پاسخ داد.

این گفت‌وگو، بخش دوم گفت‌وگوی مفصلی است که پیش از این در  خبرآنلاین منتشر شد.

سریال امام علی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

چه کسانی بازیگران را انتخاب کردند؟

تمامی بازیگرهای گروه را من، سیدداوود میرباقری و عبدالله اسکندری انتخاب کردیم. آقای شریفی‌نیا دستیار آقای میرباقری بود و زمان تست گریم به گروه اضافه شد. عبدالله اسکندری او را معرفی کرد. تازه هنوز ایشان برای بازی هم انتخاب نشده بود.

چطور برای نقش ولید انتخاب شد؟

ما دنبال بازیگر نقش ولید بودیم و آدم‌های مختلفی آمدند و صحبت کردیم و رد شدند که چون زنده هستند من اسمشان را نمی‌آورم. یک روزی دور هم نشسته بودیم. رضا شریفی‌نیا خیلی شیرین و بامزه و اهل پیچاندن حرف است. قشنگ یک حرف را از یک موضوعی به موضوع دیگری می‌پیچاند. من به شوخی گفتم خود این فلان فلان شده ولید است. من به داوود، داوود به عبدالله... همه به هم نگاه کردیم و عبدالله او را برای تست گریم برد و شد خود خود ولید. حتی بر اساس سیره‌هایی که قیافه ولید را توضیح می‌دهد همین آدم است. دقت کرده باشید همین الان هم از ولید خارج نشده.

هنوز «آدم برفی» را بازی نکرده بود؟

نه. اصلا آن نقش پایه‌ای برای بازیگری رضا بود و خیلی هم اتفاقی بود.

ولی الان در همه سینما اسمشان هست.

الان مونوپل سینمای ایران مونوپل رضای شریفی‌نیا است که عیبی هم ندارد. «بیله دیگ، بیله چغندر» این سینما رضا را لازم دارد. شما تیتراژ فیلم‌های آمریکایی را ببینید سه چهارتا تهیه‌کننده دارند و آن کسی که تهیه‌کننده اجرایی است دانش سینما دارد و از هر بخشی از سینما یک مقدار می‌فهمد. اما وقتی در سینمای ما آهن‌فروش سینماگر می‌شود. آجیل‌فروش می‌شود سینماگر، قالی‌فروش تهیه‌کننده می‎شود... این سینما نتیجه‌اش این می‌شود و رضا را لازم دارد. رضا به این سینما اتفاقا خدمت می‌کند.

سریال امام علی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

به انتخاب بازیگران برگردیم. شما یک بار گفته بودید که انتخابتان برای مالک اشتر فردین بوده.

ابتدا صحبت فردین شد. البته برای خیلی از نقش‌ها صحبت خیلی از بازیگران قبل از انقلاب شد. آن زمان هم حرف من را خیلی گوش می‌کردند مثل امروز نبود که گوششان را روی حرف ما ببندند. برای خیلی‌ها مجوز بازی گرفتیم اما برای بازی فردین اجازه ندادند. علتش هم خیلی ساده است، ما قهرمان زنده نمی‌خواهیم. فردین برای توده مردم قهرمان بود.

احتمالا استدلالی که برایتان آوردند گفتند مالک قرار است نماد اسلام باشد و ...

بله و فردین را نپذیرفتند. علی آزاد را پذیرفتند؛ در حالی که اگر به تصاویر سینمای قبل انقلاب برگردیم فردین سمبل جوانمردی و آزادگی بود و علی آزاد سمبل نامردی و ناجوانمردی. علی آزاد هم نقش ابن‌عباس را بازی کرد. فخری خوروش و داوود رشیدی را هم ما پیشنهاد دادیم و مهدی فریدزاده مجوز بازیشان را گرفت. ولی فردین را اجازه ندادند، گوگوش را هم همینطور.

شما می‌خواستید گوگوش نقش قطام را بازی کند؟

بله. خانم فائقه آتشین.

خیلی عجیب است. به نظر می‌رسد از هر کدام از اینها استفاده کرده بودید سرنوشتشان را تغییر می‌دادید.

بله. بنا بود این کار را بکنیم ولی موافقت نکردند. هدف هم داشتیم.

سراغ ایرج قادری هم رفته بودید؟

نه. علت شخصی داشت. دلیل اینکه اینها را انتخاب کرده بودیم، این بود که سخت است کار مذهبی ساختن که مردم غیرمذهبی یا کسانی که زیاد با مذهب انس ندارند ببینند. بنابراین باید یک المان‌هایی را تعریف می‌کردیم که به واسطه آنها حداقل دو، سه قسمت اول سریال را ببینند بعد خود قصه آنها را جذب کند. در تیتراژ اگر اسم محمدعلی فردین می‌آمد، بدون اینکه ما نیاز به شلنگ تخته انداختن داشته باشیم در قسمت اول مردم پای کار می‌نشستند.

با خود فردین درباره‌اش صحبت کردید؟

بله. یک گالری فرش در میدان ونک داشت که آنجا رفتم و با او صحبت کردم. او که از همان اول می‌دانست نمی‌گذارند ولی ما کار خودمان را کردیم و اگر هر کس کار خودش را بکند همه کارها درست می‌شود.

از آقای فریدزاده بالاتر هم رفت و نه شنیده شد یا در همان اتاق مدیر شبکه ماند؟

بله. محمد هاشمی بزرگترین مدیریتش این بود که به حرف کنندگان کار گوش می‌داد و احتمالا این بحث را منتقل کرده بود ولی نشد.

فردین نشد به سراغ گزینه بعدی رفتید.

بله. داریوش ارجمند را من از بچگی می‌شناختم. ولی علت انتخابش بیشتر بازی در «ناخدا خورشید» بود. خیلی بازی قَدَری بود.

اصلا انگار کاراکتر را همانطور از آن فیلم آوردید؟

خود جنس بود و الحق و الانصاف بازی‌اش در «ناخدا خورشید» را به همان قوت و قدرت تکرار کرد. ما بعد از این دو کاراکتر بازی‌ای به آن قوت از داریوش ندیدیم. علتش هم این است که کارگردان نتوانسته از او بازی بگیرد. این آدم توانا است. اگر جایی بازی ضعیف از داریوش ببینید مقصر کارگردان است.

گزینه‌های دیگری مثل علی نصیریان، جمشید مشایخی، عزت‌الله انتظامی هم می‌توانستند گزینه‌های کاراکتر مالک باشند.

در تصویر چشم‌ها حرف می‌زنند. تو در چشم داریوش گاهی آدم خوب می‌بینی، گاهی آدم بد می‌بینی. تو در چشم داریوش آدم دوگانه‌ای می‌بینی و شخصیت مالک همین است. آدم تند و عصبانی‌ای است و آدم مطیعی است. هر دوی این دو شخصیت باید در چهره این کاراکتر باشد. خشن است که در چهره داریوش هست. آنها هم که اسم بردید بازیگرهای خوبی بودند ولی داریوش می‌توانست مالک باشد و مالک سینمای ایران داریوش است.

اگر فردین می‌شد این اتفاق می‌افتاد؟

فردین خیلی چهره توانایی بود و ما از مالک به دنبال چنین چیزی بودیم. یک کاریزمایی باید در چهره‌اش می‌بود.

سریال امام علی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

به انتخاب بازیگر قطام برسیم. اصلا اسم فائقه آتشین از اتاق خودتان بیرون رفت؟

تا دفتر مدیر شبکه رفت ولی همانجا آب پاکی را روی دستمان ریختند.

گفتند دیگر بس است.

بله. تا فردین با ما همکاری کردند ولی درباره گوگوش نه. ما هم گوگوش نمی‌گفتیم می‌گفتیم فائقه آتشین که زهرش کم شود ولی دیگر آنجا گفتند بس است.

ویشکا آسایش چطور انتخاب شد؟

خیلی دنبال بازیگر کاراکتر قطام گشتیم. خیلی‌ها هم اسم‌هایشان آمد و بررسی کردیم ولی هیچ کدام به دل ما نمی‌نشست. قطام از آنها درنمی‌آمد. اسم نمی‌برم چون به بعضی از خانم‌های بازیگر برمی‌خورد.

با این نگاه ستاره‌محور شما شاید منطقی‌تر بود که به سراغ افسانه بایگان، نیکی کریمی یا خانم گلچین می‌رفتید.

ما را با خانم‌ها درنینداز.

بالاخره اینها گزینه‌های روی میز شما بودند و حتی فریماه فرجامی.

بله. همه اینها بودند ولی آیا بالرین هم بودند؟ باله فن راه رفتن و حرکت بدن است.

به نو بودن چهره هم فکر کردید؟

بله. فائقه آتشین اگر بود، بعد ۲۰سال آمدنش در تصویر فقط اسمش جاذب بیننده بود ولی فن چرخیدن، راه رفتن، حرکت بدن اینها برای ما مهم بود. در هند اگر می‌خواهند یک بازیگر انتخاب کنند باید حتما رقص بلد باشد چون با بدنش کار دارد. در هالیوود اگر می‌خواهند یک بازیگر انتخاب کنند فقط اینکه این خوشگل است دلیل انتخابشان نیست. باید فن حرف زدن را بداند. یک آدم شیمبل را به سینما راه نمی‌دهند. اما در بازیگرهایمان کسی را داریم که سین شین می‌زند. شیمبل است ولی بازیگر شده. مجموع تولید فارغ‌التحصیل بازیگری تئاتر و سینما در ایران، ۴برابر نیاز دنیا است ولی از اینها بازیگر انتخاب نمی‌شود. از پارک بازیگر انتخاب می‌کنند. الان هم که از مهمانی بازیگر انتخاب می‌کنند. ویشکا در انگلیس تحصیل کرده بود و باله بلد بود. عمده‌ترین دلیل انتخابمان همین بود.

عبدالله اسکندری پیشنهاد داد؟

یک بار در خانه مازیار پرتو عبدالله اسکندری ویشکا را می‌بیند. بدون اینکه به ما چیزی بگوید سر صحنه او را گریم می‌کند و لباس تنش می‌کند. لحظه‌ای که ما او را دیدیم انگار آب داغ روی ما ریختند. خود قطام بود. با گریم فوق‌العاده عبدالله و لباسی که باز خود عبدالله انتخاب کرده بود.

دیالوگ‌ها ولی میرباقری؟

بله. داوود انصافا دیالوگ‌نویس و مونولوگ‌نویس فوق‌العاده‌ای است. در همین سریال سکانسی که طلحه یک مونولوگ می‌گوید به کارهای شکسپیر تنه می‌زند.

سریال امام علی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

به سراغ کاراکتر ابوسفیان برویم.

خدا بیامرزد جهانگیر فروهر را. چقدر آدم عجیبی بود. یک روزی می‌خواستیم صحنه قبرستان را بگیریم. متنش آماده نبود. داوود در همان لوکیشن و براساس لوکیشن نوشت. جهان دیر سر صحنه آمد. خدا رحمتش کند خیلی دوستش داشتم. انسان با شخصیتی بود و کار گروهی را بلد بود. شروع کردم به غر زدن که این چه وقت آمدن است، این صحنه تو است حالا آمدی. در همین حین داوود نوشتن دیالوگ‌ها را تمام کرد و آن را به دست جهان داد. بیش از ۵دقیقه طول نکشید. جهان نگاه به مونولوگش کرد و گفت بگیریم. من فکر کردم برای اینکه غر زدم و برای اینکه دل ما را به دست بیاورد اینطور می‌گوید ولی او رفت و تمام و کمال مونولوگ را با حس درست و بدون تغییر واو با یک برداشت گفت. برداشت دوم هم برای احتیاط بود. موجود عجیبی بود.

برای آوردنش مشکلی نداشتید؟

مثل بقیه، داوود رشیدی، خانم خوروش، علی آزاد و ...

از ابوسفیانی که در کار مصطفی عقاد هست شاید بهتر هم بازی کرده بود.

بازیگر فوق‌العاده‌ای بود. اصلا خود ابوسفیان بود. شما بازی‌اش را در «سوته‌دلان» یادتان است؟ نقشی که بازی می‌کند کاملا باورپذیر است.

سریال امام علی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

مهدی فتحی و عمروعاص.

اگر از من بپرسند بهترین بازی برای چه کسی بود، می‌گویم مهدی. مهدی بی‌نظیر بود. به لحاظ هیکل براساس سیره‌ها خود عمروعاص بود. اولین بازی هم که کرد، آمد یک دانه خرما خورد و رفت. تقریبا دو ماه با او کار نداشتیم. یک روز آمد اعتراض کرد که دستمزد من را کم زدی، گفتم تو یک خرما خوردی، هسته‌اش را هم پس ندادی، داری حقوق می‌گیری. برو خدا خیرت بدهد.

چه کسی انتخابش کرد؟

همان تیمی که گفتم. ما سیره‌ها را به آقای اسکندری انتقال می‌دادیم و هیچ‌کس ذهنی جمع‌تر از او نداشت که بازیگرها را اینقدر خوب بشناسد و چهره‌پردازی‌شده تصویر آنها را جلوی چشم بیاورد. اگر یادتان باشد یک جاهایی در سریال امام علی(ع) دست یا پای حضرت را می‌دیدیم، آنها هم مهدی بود. چون در سیره‌ها عمروعاص و حضرت علی یک‌طور تصویر شده‌اند. یک جمله معروف امام علی دارد که می‌گوید: عمروعاص یک علی است در طریق باطل. جمله بسیار عجیبی است. 

دلیل خاصی داشت که در این سریال به سلمان خیلی نپرداختید؟

دلیلش این بود که ما قادر نبودیم امام را نشان بدهیم و باید علی را در شخصیت یک نفر متجلی می‌کردیم و نمی‌توانستیم آن را پخش کنیم و آیینه علی در حقیقت مالک بود.

اکبری مبارکه برای بازی در ابن ملجم خیلی اذیت شد؟

خیلی. هر جا می‌رفت مردم فکر می‌کردند ابن ملجم واقعی است. خیلی شبیه است و خیلی فحش خورد.

فکر می‌کنم حتی ولید و عمروعاص آن قدر اذیت نشدند.

ولید بامزه بود، مردم دوستش داشتند ولی این علی را کشته بود.

چطور گریم و لباس بازیگران را طراحی کردید؟

ما سیره ابن هشام را جلوی رویمان گذاشتیم و تک تک شخصیت‌ها را از روی آن طراحی کردیم. در انتخاب شخصیت‌ها بسیار دقت کردیم که کدام چهره به چیزی که ابن هشام می‌گوید نزدیک می‌شود.

گران‌ترین دستمزد را به چه کسی دادید؟

داریوش ارجمند. قبل از ما کاری انجام داده بود که ۲۵۰ تومان گرفته بود ولی ما به داریوش قرارداد ۱۰۰تومن بستیم که ۵تومن مالیات برمی‌داشتیم، ۹۵تومان می‌دادیم. بچه‌ها دلی آمدند. یک بخشی لطف به شخص من داشتند به خاطر سابقه مودتی که داشتیم و از طرف دیگر ارادتی که به علی داشتند، قرارداد را سفید امضا می‌کردند. حتی یادم است داریوش غر زد که من دستمزد قبلی که گرفتم ۲۵۰تومان بود، اقلا یک رقمی بزن که صدتومان رند شود. گفتم خیلی حرف بزنی، اینجا نوشتم مالک اشتر، یک ضمه می‌گذارم روی الف می‌شوی مالک اُشتر. این تهدید را کردم به شوخی و او گفت هر طور صلاح می‌دانی. نه فقط داریوش، همه بازیگران ما، گاهی دکوراتور بودند، گاهی به لباس کمک می‌کردند، در همه کارها همکاری می‌کردند. خط کشی‌هایی که مرسوم در سینما و تلویزیون است، نبود. با عشق کار می‌کردند.

همین کستینگ را آقای میرباقری  برای «آدم برفی» برد؟

بله. ما در حال مونتاژ بودیم.

از این سریال تا آن فیلم تفاوت بسیار است. حاشیه‌های آن فیلم و توقیفش روی این سریال سایه نمی‌انداخت؟

نه. ولی آنها هم از آن توقیف بهره خودشان را بردند. چون جالب است که هر کاری که در این مملکت توقیف می‌شود اتفاقی نیست. یک فیلم را توقیف می‌کنند، بعد رفع توقیف می‌کنند، فروشش می‌ترکد. دوست دارم این را حتما بنویسید. چند درصد می‌گیرند یک فیلم را توقیف می‌کنند؟ «آدم برفی» البته از نظر من کار خوبی بود. اتفاقا دفاع از کشور بود.

و خیلی هم اخلاقی بود.

بله. ما بعد از آن با داوود «ساحره» را ساختیم. ما به آن شهید ساحره می‌گوییم. چون جز فیلم‌هایی بود که به آن اکران ندادند. یکی از مشکلات بزرگ مدیریت فرهنگی... نمی‌دانم چطور بگویم. بگویم بی‌سلیقه‌گی؟ بگویم بی‌دانشی؟ بگویم کم‌سوادی؟ نمی‌دانم چه بگویم. به ما یک شب اکران دادند که جز توقیفی‌ها نباشد. برای همین می‌گویم چند می‌گیرند یک فیلم را توقیف می‌کنند. اگر یک فیلم را بخواهند زمین بزنند، مدت اکران و سالن‌هایش را کم می‌کنند. اگر بخواهند کاری را بولد کنند یک مهر توقیف به آن می‌زنند.

ما را توقیف نکردند. یک شب اکران دادند. جرم این فیلم چه بود؟ اینکه نوشته بودیم براساس داستان «عروسک پشت پرده» صادق هدایت! نمی‌دانم اسمش را چه بگذارم؟ آیا صادق هدایت جز مفاخر این کشور هست یا نیست؟ شما بخواهید یا نخواهید کتاب‌های این نویسنده به زبان‌های دیگر ترجمه شده. دنیا او را می‌شناسد. ما یک فیلم روان‌پژوهانه محکم ساختیم و اعتقاد دارم تاکنون در ایران فیلمی ساخته نشده که عمق آن کار را داشته باشد.

فکر کنم ویشکا برای آن فیلم تشویق هم شد؟

خیلی خوب بازی کرده بود. محسن شاه‌ابراهیمی هم خیلی خوب بود. درواقع شخصیت اصلی این کتاب صادق هدایت، خود صادق هدایت است و این شخصیت را محسن خیلی خوب درآورده بود. 

چه شد که محمد بیک‌زاده خیلی کم‌کار شد؟

من چند کار را آرزو دارم بسازم. یکی امام علی بود که ساختم و اگر مجدد بگویند بسازم شاید طور دیگری بشود. دومی رستم و سهراب است که به شدت علاقه دارم بسازم. چرا که اعتقاد دارم که فردوسی حکیم است. حکیم به هر کسی نمی‌گفتند. به کسی می‌گفتند که حکمت می‌داند. یک پرانتز باز کنم. رستم وقتی به دنیا می‌آید، پهلوی مادر را می‌شکافند و رستم را درمی‌آورند. وقتی به دنیا می‌آید دستانش خون‌آلود است. هیچ جا در شاهنامه سخنی از شستن این دست‌ها نمی‌آید. بزرگ می‌شود، با تهمینه ازدواج می‌کند، پسردار می‌شود، پسرش به جنگش می‌آید و رستم با نیرنگ او را می‌کشد. وقتی می‌کشد، لب جوی می‌نشیند، به درد گریه می‌کند و دستانش را می‌شوید. در عرفان فرزند نفس اماره است. یعنی رستم با کسی نجنگید. با خودش جنگید. رستم، رستم را کشت. شاهنامه به ضرص قاطع می‌گویم در متون عرفانی ما اول است و مثنوی بعد از آن است ولی خود فردوسی با آگاهی می‌گوید،

بر او تا در راز رفته فراز

به کس بر نشد این در راز باز

 از این راز جان تو آگاه نیست

 بدین پرده اندر تو را راه نیست.

پرده‌پوشی کرده. دوران سلطان محمود غزنوی است و باید حکمت را در حدیث پهلوانی بپوشاند. شاهنامه درست است که اثری از تاریخ دارد اما پشتش حکیم ابوالقاسم فردوسی است. این است که آرزوی من ساختن رستم و سهراب است.

  • 9
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش