یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۳
۱۷:۳۶ - ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۴۴۳۰
فیلم و سینمای جهان

گفت‌وگو با جردن پیل درباره فیلم تحسین‌شده‌ بگریز

هدف،‌ تمركز بر غفلت در مواجهه با هیولای نژادپرستی

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,جردن پیل

بگریز به کارگردانی جردن پیل یکی از نخستین فیلم‌های مستقل سینمای آمریکا در ‌سال ۲۰۱۷ است که هم مورد استقبال تماشاگران در گیشه قرار گرفته و هم منتقدان و علاقه‌مندان جدی‌تر سینما را به تحسین واداشته است؛ فیلم ترسناکی که اگرچه شروعی کلیشه‌ای دارد، اما خیلی زود جهان داستانی متفاوت خودش را خلق می‌کند و همان‌طور که کارگردان جوانش در این گفت‌وگو اشاره می‌کند، قصد پرده‌برداری از واقعیت‌های روز جامعه‌ آمریکا و نژادپرستی همچنان گسترده علیه سیاهان را دارد. گفت‌وگویی که در پیش‌رو دارید، در سایت نیویورک تایمز منتشر شده است...

 

ژانرهای وحشت و کمدی چه وجه اشتراک‌هایی دارند؟

این‌طور به‌نظر می‌رسد که بهترین فیلم‌های کمدی و ترسناک ریشه در واقعیت دارند و در جهانی واقعی روی می‌دهند. شما می‌توانید یکی‌دو قاعده را به نفع خودتان تغییر بدهید، اما دنیای پیرامون آن واقعی است. من سر این فیلم احساس می‌کردم هر چیزی را که در زمینه‌ کمدی آموخته‌ام، می‌توانم به کار ببرم.

 

چطور از تبدیل شدن وحشت به کمدی جلوگیری کردی؟

در ژانر وحشت، همان لحظه‌ای که آدم‌ها می‌خواهند کاری کنند و شما می‌فهمید که آن را انجام نخواهند داد، تماشاگر از دست می‌رود. در این فیلم آنچه باید باورپذیر از کار درمی‌آمد، قصد و نیت پروتاگونیست فیلم بود. چرا این مرد جوان در آن‌جا حضور پیدا کرده است. من از الگوی فیلم‌های بچه‌ رزماری و همسران استپفورد پیروی و حرکت تدریجی به چنین موقعیت دیوانه‌واری را پیاده کردم و در کنارش، این موضوع را توجیه کردم که شخصیت اصلی چطور برای ماندنش دلیل‌تراشی می‌کند.

آیرا لوین که نویسنده کتاب‌هایی است که این دو فیلم براساس آنها ساخته شده‌اند، تماشاگران را در مواجهه با این مسأله قرار می‌دهد که پروتاگونیست‌ها دچار پارانویا هستند.

من هم از چنین تمهیدی بهره بردم. این فیلم درباره این موضوع هم است که ما چطور با مقوله‌ نژاد روبه‌رو می‌شویم. من به‌عنوان یک مرد سیاه‌پوست گاهی وقت‌ها واقعا نمی‌توانم تشخیص بدهم که با تعصب و نژادپرستی روبه‌رو هستم یا همه‌چیز طبیعی است و من دچار پارانویا شده‌ام.

 

تو در آپر وست ساید بزرگ شدی و سپس در زمینه‌ کمدی بداهه کار کردی که هر دو دنیاهایی هستند پر از آدم‌های سفیدپوست. بگریز هم فیلمی است درباره سیاه بودن در یک دنیای سفید. این موضوع تصادفی است؟

به‌هیچ‌وجه. سیاه‌پوستانی که می‌خواهند کار کمدی کنند وارد حوزه‌ استندآپ می‌شوند که در آن، درهای زیادی توسط پیشکسوتان و قهرمانان ما گشوده شده است. اما در حوزه‌ کمدی بداهه، بزرگان زیادی نیستند که بشود از آنها پیروی کرد. تجربه‌ شخصیت کریس در بگریز خیلی شبیه تجربه‌ خود من است.

 

آیا در این فیلم از تجربه‌ شخصی‌ات در آشنایی با والدین یک دختر الهام گرفتی؟

من چندوقت پیش یک دوست قفقازی داشتم. به‌خاطر دارم که دقیقا این سوال را از او پرسیدم که آیا والدینت می‌دانند من سیاهم؟ او جواب منفی داد و مرا به وحشت انداخت. همه چیز خوب پیش رفت اما من واقعا دوست ندارم تغییر چهره‌ کسی را شاهد باشم که متوجه واقعیتی مغایر با تصورهایش می‌شود.

 

دردناک‌ترین خاطره‌ کریس تماشای تلویزیون در کودکی است و زمانی که فکر می‌کند باید در شرایط بحرانی در کنار مادرش می‌بود. آیا قصد داشتی تماشای تلویزیون را به منبع گناه تعبیر کنی؟

این وضع استعاره‌ای است برای بی‌کنشی و تنبلی او و احساس گناه در زمانی که از خانواده‌اش غفلت کرده است. این واقعیت که صنعت سرگرمی لزوما شامل تجربه‌های امثال من نمی‌شود، غفلتی مشابه است و نشانه‌ای از یک مشکل عمیق‌تر. می‌خواستم فیلمی درباره غفلت و بی‌کنشی در مواجهه با هیولای نژادپرستی بسازم. در عین حال می‌خواستم برای عموم تماشاگران یک فیلم ترسناک بسازم؛ به‌خصوص برای تماشاگران سیاه‌پوست که از طرفداران وفادار ژانر وحشت هستند. ما به تماشای فیلم‌ها می‌نشینیم و جیغ می‌زنیم، اما در این سالن‌های تاریک کاری از دست‌مان برنمی‌آید. این فیلم و صحنه به‌خصوص آن، اشاره‌ای است به این وضع که ما را از کنش بازمی‌دارد.

 

چرا فیلم‌های ترسناک به‌مراتب بیشتری در باب کاوش در مقوله‌های جنسیتی ساخته می‌شوند تا در مورد نژادپرستی؟ آیا به دلیل فقدان نماینده‌ها و فیلمسازان کافی در این حوزه است؟

موضوع گسترده‌ای است و فقط به دلیل فقدان فیلمسازان در این حوزه نیست، چون زنان هم به‌گونه‌ای مشابه، نماینده‌های چندانی ندارند. درواقع سوژه‌ حساسی است. شیوه‌ای که ما درباره نژاد و نژادپرستی حرف می‌زنیم، کهنه و منسوخ به‌نظر می‌رسد. من به‌عنوان یک مرد سیاه‌پوست، گاهی وقت‌ها واقعا نمی‌توانم تشخیص بدهم که با تعصب و نژادپرستی روبه‌رو هستم یا همه‌چیز طبیعی است و من دچار پارانویا شده‌ام...

 

شب مردگان زنده یکی از معدود فیلم‌های ترسناک کلاسیک درباره نژادپرستی است. اما کارگردانش جرج رومرو گفته که چنین قصدی نداشته است.

تا حدی حرف رومرو را باور می‌کنم اما به‌هرحال شیوه‌ برخورد فیلم با موضوع نژادپرستی به قدری درست و اساسی است که آن را به اثری فوق‌العاده بدل کرده است. وقتی این اتفاق روی می‌دهد و مرد سیاهی در خانه‌ای با یک زن سفیدپوست (که ترسیده است) زندانی می‌شوند، همه‌ هنجارهای اجتماعی درهم می‌شکنند. اما با اطمینان نمی‌شود گفت که این زن چقدر از هیولاهای بیرون خانه ترسیده است و چقدر از مردی که داخل خانه است و قهرمان هم به شمار می‌رود. به‌علاوه، در پایان فیلم هم اگر پای یک سفیدپوست در میان بود، هیچ اهمیتی پیدا نمی‌کرد.

 

قهرمان این فیلم را که محصول ‌سال ۱۹۶۸ است، چطور با کریس مقایسه می‌کنید؟

از نظر تئوری، دیدگاه‌های نژادی آنها همان قدرتی است که کمک‌شان می‌کند. شما می‌توانید یک مقاله جذاب درباره این موضوع بنویسید که چطور شخصیت اصلی شب مردگان زنده مردی است که هر روز با ترس زندگی می‌کند. پس موقعیتی که در آن به دام افتاده‌اند، چالشی است که او برای مقابله با آن به‌مراتب مجهزتر از سفیدپوستانی است که در خانه حضور دارند.

 

آیا جنبش زندگی سیاه‌ها مهم است (و ویدیوهای تیراندازی پلیس) که چشمان سفیدپوستان زیادی را به واقعیت ترس‌های سیاهان گشود، این فیلم را هم تحت‌تاثیر قرار دادند؟

بله. من این فیلم را در زمانی می‌ساختم که مارتین ترایوون کشته شد؛ فیلمی که تولیدش در اصل به‌عنوان مبارزه‌ای با این دروغ آغاز شد که آمریکا از مقوله‌ نژادپرستی عبور کرده است، به فیلمی بدل شد که واقعیت را رو می‌کند و حالا ما درباره آن صحبت می‌کنیم. علاوه بر این، بگریز به فیلمی بدل شد که کمتر در پی آگاهی و بیداری است و بیشتر می‌کوشد قهرمانی را از دل این آشوب و غوغا به ما معرفی و گریز و لذت را پیشکش کند.

 

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 12
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش