دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۲۱:۳۴ - ۳۰ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۷۸۴۵
رادیو و تلویزیون

«نوار زرد»، سریال زرد!‌

نوار زرد,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
سریال پلیسی «نوار زرد» که از تولیدات سالانه ناجی هنر برای هفته نیروی انتظامی بود، با یک پایان خاکستری متمایل به خوب، تمام شد. ۲۴ قسمت با پرونده‌هایی شامل قتل، آدم‌ربایی، سرقت مسلحانه، کلاهبرداری، قاچاق مواد مخدر، سرقت جسد و البته دزدی از بانک! با هنرنمایی یک «مامور باهوش خوش‌قیافه خوش‌پوش تک‌پر» که کلاه سرش نمی‌رود و محبوب همگان است.

به گزارش ایسنا،حتما معماهای پلیسی این سریال که گفته نشده است آیا ریشه در واقعیت داشته‌اند یا همه زاده تخیل نویسنده سریال بوده‌اند، عموما خوب طراحی شده و دقیق بودند، هرچند به نظر می‌آمد برخی را با شتاب بیشتر جمع و جور کرده‌اند تا در متن سریال بگنجد.

 

تولیدکننده‌های سریال علاوه بر طراحی معماهایی که می‌تواند نمره‌های خوبی از منتقدان بگیرد، کارهای دیگری هم کرده‌اند؛ جا دادن برخی دغدغه‌های انسان مدرن شهری در سریال، تلاش برای استفاده از موسیقی خوب، نمایش کتاب خواندن و کمک گرفتن از روانشناس در کنار یک رابطه بی‌نظیر خانوادگی که بیش از ۳۰ درصد سریال را در اختیار دارد و در آن، خانواده نقش اصلی یعنی سریال «سرگرد کاوه کیهان» به تصویر کشیده شده‌اند که نه دعوا می‌کنند، نه خسته هستند، نه مزاحم تصمیم‌گیری‌های همدیگر می‌شوند، بخشی از تلاش تولیدکنندگان سریال « نوار زرد» بوده است تا «پلیس خوب» را در متن تهران امروز نمایش دهد.

 

اما همه ماجرا همین نیست! باید کمی به عقب برگشت و پرسید هدف از تولید سریال پلیسی چیست؟ آیا سریال پلیسی قرار است ابرقهرمان تنهایی از پلیس ایران را به نمایش بگذارد که رقیق‌القلب و حساس و در عین حال خستگی‌ناپذیر و پرکار است؟ قرار است تصویر پلیسی که به مردم نشان داده می‌شود، همدردی مردم را برانگیزد؟ یا روند حل یک پرونده جنایی را نمایش دهد و اصرار کند که دست زدن به جرم آنقدرها هم که در سریال‌های آمریکایی نمایش داده می‌شود، راحت نیست؟ یا قرار است با سریال‌های پلیسی کمک شود که مخاطبان به داخل سیستم پلیس کشور سرک بکشند و به جای همدردی با یک ابرقهرمان باهوش، با «تصویر واقعی» کسانی که در حال تلاش برای امنیت شهرها هستند آشنا شوند؟ این سوال از آن جهت اهمیت دارد که انصافا بعید است «تصویر تمیز»ی که صدا و سیما و ناجی هنر سعی می‌کنند از پلیس نمایش دهند، به هدف دومی چندان کمکی بکند.

 

سوال دیگری که در برابر مخاطبان همه سریال‌های پلیسی ناجی هنر و رسانه ملی قرار دارد این است که آیا واقعا پلیس در تامین امنیت و کشف جرم و پیگیری تخلفات، «تنها» است؟ هر کسی که حتی برای یک دعوای جزئی هم به کلانتری مراجعه کرده باشد می‌داند که در روند رسیدگی به هر اختلاف و درگیری و جرم و جنایتی، نقش کارکنان قوه قضائیه بسیار مهم و پررنگ است. اغلب تصمیماتی که در «نوار زرد» توسط «سرگرد کاوه کیهان» گرفته می‌شود، چیزهایی از قبیل آزادی و دستگیری متهمان، انتقال اجساد از محل وقوع جرم، گشتن خانه‌ها و احضار افراد به اداره آگاهی، نیاز به «دستور قضایی» دارد که در این سریال، به عدد انگشت‌های دو دست هم از آن یاد نمی‌شود و شاید سهمی کمتر از نیم‌مرتبه در هر قسمت سریال داشته باشد!

 

در طول سریال، در چند قسمت شاهد «برخوردهای ناخوش‌آیند مردم با پلیس» هستیم؛ متهمان و مطلعانی که از احضار شدن یا جواب پس دادن ناراحت هستند و به پلیس پرخاش می‌کنند، شاکی‌هایی که سر پلیس داد می‌زنند و می‌گویند که کارشان انجام نشده و کسی به مساله آنها رسیدگی نمی‌کند و حرف‌هایی که نمونه‌های بسیار تندترش را در تاکسی و اتوبوس از مردمی که یک روز در زندگی‌شان با پلیس برخورد داشته‌اند و ناراضی بوده‌اند می‌شود شنید. حتی در نمایش این قسمت از درگیری‌های روزمره پلیس با مردم هم تلاشی برای نشان دادن تصاویری که به واقعیت نزدیک باشد نشده است و باز هم ابرقهرمان خوش‌قیافه، «کاوه کیهان» همه چیز را به جان می‌پذیرد و نه پرخاش می‌کند و نه عصبانی می‌شود. در مقابل، در هیچ کجای سریال، به متهمان، مطلعان یا شاکیانی که به پلیس مراجعه می‌کنند، پیشنهاد حقوقی نمی‌شود. پلیس مدام در بازجویی‌هایی که به تصویر در آمده است به گفتن این جمله تکراری که «حرف زدن به نفع شماست و اگر حرف بزنید من به شما کمک خواهم کرد» اکتفا می‌کند و تنها در یکی دو موقعیت به متهمانش تذکر می‌دهد که «شاید سکوت به نفعشان باشد». به نظر می‌آید که باید بپذیریم همین دو جمله جای تمام توصیه‌های حقوقی که برای حفظ حقوق مردم در مواجهه با پلیس لازم است، چیزهایی مانند حق تماس گرفتن با بیرون، حق داشتن وکیل، حق سکوت کردن و مانند آن را پر می‌کند. در این صورت بعید نیست اگر بگوییم که سریال‌هایی از این دست، هیچ کمکی به حل مشکل «مردم» و «پلیس» نمی‌کنند. وقتی پلیس حاضر نیست از طریق رسانه‌ای آموزش‌های لازم برای برخورد صحیح مردم با نیروهای خودش را منتقل کند، نهایت چیزی که در دنیای واقعی به دست می‌آورد، همان چیزی است که قبلا داشته؛ پرخاشگری و شکایت‌های متعدد رسمی و غیر رسمی مردم از پلیس در مورد اینکه برخورد با آنها یا رسیدگی به درگیری‌های آنها، به اندازه کافی سریع، دقیق و دلسوزانه نبوده است!

 

با همه این حرف‌ها، حتی اگر ناجی هنر و رسانه ملی قصد داشته‌اند با سریال «نوار زرد» تصویر ابرقهرمان تنهای اخلاقی را از پلیس ارائه دهند، با وجود تمام تلاشی که برای نمایش یک تصویر «بی‌نقص» و «تمیز» انجام داده‌اند، بر اساس نشانه‌هایی که در سریال وجود دارد، شکست خورده‌اند. در قسمتی از سریال، نشان داده می‌شود که مامور همراه «کاوه کیهان» که باید بپذیریم «گیگ» یا جعبه رموز کامپیوتر و شبکه هم هست، کامپیوتر یک طلافروشی را آلوده می‌کند تا به فاکتورها و حساب و کتاب بنگاهی که ادعا کرده مورد سرقت قرار گرفته دسترسی پیدا کند. در قسمتی دیگر در گشتی که در یک کارخانه مشکوک می‌زند، به صورت کاملا غیرقانونی، کامپیوترهای شرکت را آلوده به یک بدافزار جاسوسی می‌کند تا به اطلاعات شبکه‌شده کارخانه دسترسی داشته باشد و بتواند با جاسوسی، اطلاعاتی در مورد تجارت کارخانه به دست بیاورد. این کار، نه تنها غیرقانونی، بلکه غیراخلاقی است. اگر پلیس این سریال چنان که در اواخر سریال یکی دو بار به آن اشاره می‌شود، با «مقامات قضایی» ارتباط دارد و می‌تواند از دستور توقیف کالا در گمرک تا انتقال جسدی از کرمان به تهران و ... را تلفنی از مقام قضایی بگیرد، چرا نمی‌تواند دستور بررسی قانونی یک کارخانه و شرکت را بگیرد و سپس از راه منطقی وارد تحقیقات پرونده‌اش شود و چرا نیاز دارد باز در همان پرونده که مربوط به قاچاق مواد مخدر صنعتی از مرز ایرانشهر به مرز ایروان است، به شیوه جاسوس‌ها از یک‌سری مدارک روی میز منشی رییس کارخانه عکاسی کند؟ آیا نشان دادن چنین تصویری از پلیس، این تصور را در مردم تقویت نمی‌کند که «وارد شدن پلیس به خانه یا محل کار همان و دخالت بی‌اجازه‌اش در همه چیز و از بین رفتن حریم خصوصی بدون مجوز قانون، همان»؟

 

و باز اگر بنا بر این است که پلیس ابرقهرمان اخلاقی ما، با در نظر گرفتن تمام سکانس‌هایی که در آن گریه می‌کند، به پدر پیرش دلداری می‌دهد، سعی می‌کند سوءتفاهمی که برای یکی از دوستان خواهرش ایجاد شده را برطرف کند، برای مقتولان و خانواده‌هایشان دلسوزی می‌کند و مانند آن، «تعهد کاری»اش را در هر حالی حفظ کند، آیا بهتر نیست که در اتاق بازجویی، روی متهمی که قرار است به برای بازپرسی به دادسرا فرستاده شود، اسلحه نکشد و او را برای پاسخ دادن به سوالی صرفا مربوط به دغدغه‌های عاطفی خودش تهدید به «فرستادن بالای چوبه دار» آن هم «همین فردا صبح» نکند؟ و از همه بدتر، اسلحه‌ای که برای تهدید متهمش مسلح کرده است را همان طور مسلح پشت کمربندش جا ندهد؟ به هر حال این مساله حتی اگر به اخلاق حرفه‌ای کار نیروی انتظامی هم مربوط نباشد، قطعا به امنیت کارکنانش مربوط خواهد بود چون سلاح مسلح شده آماده شلیک است!

 

 

 

 

  • 15
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش