به گزارش ایسنا، پیتر جنکینز، نماینده پیشین انگلیس در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در یادداشت خود که در پایگاه تحلیلی لوبلاگ منتشر شده است، نوشت: من با بیمیلی درباره بیانیه اخیر دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا مینویسم، چراکه این بیانیه پر است از جملات نیمه حقیقی، غلط و سفسطه که خواندن آنها برای فشار خون هر آدمی مضر است اما من در اینجا تنها به چند مورد از آزاردهندهترین بخشهای این بیانیه میپردازم.
بیانیه ترامپ یک رویکرد شوکبرانگیز را در قبال متحدان اروپایی واشنگتن نشان میداد. ماهها است که این متحدان دولت به ترامپ میگویند که برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) یک ابزار منع اشاعه هستهای کارآمد و رضایتبخش است و آنها به طور مرتب بر اهمیت حفط این توافق تاکید کردند.
بیانیه ترامپ نه تنها آنچه متحدان اروپایی گفتهاند را نادیده میگیرد، بلکه آنها را تهدید میکند که اگر به خواسته رئیسجمهور برای اصلاح آنچه نقاط ضعف برجام میخواند، توجه نکنند یا در این مسیر شکست بخورند، توافق از بین خواهد رفت، چیزی که اروپاییها خواهان آن نیستند.
این یک روش غیرعادی برای رفتار با متحدان قدیمی است. این کار شبیه قرار دادن لوله تفنگ روی شقیقه اروپاییها است. اگر دنیای تبهکاران این ماجرا را زیر نظر داشتند، به طور قطع رئیسجمهور ترامپ را به عنوان گانگستر ماه انتخاب می کردند. آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان درست میگفت؛ وقت آن رسیده که اروپا خود را از آمریکا جدا کند.
مساله دیگر که به همین اندازه شوکبرانگیز است اما از آنجایی که به آن عادت کردهایم، برایمان تعجبآور نیست، نادیده گرفتن حق حاکمیت دولتها و بیتوجهی به معاهدات قانونساز بینالمللی و قطعنامههای سازمان ملل است که این حق را محدود میکند.
ایران به عنوان کشوری با حاکمیت مستقل، حق دارد اورانیوم غنیسازی کند. در حال حاضر این حق به دو روش محدود شده است؛ معاهده منع اشاعه هستهای (NPT) ایران را ملزم به استفاده از فناوری غنیسازی تنها برای اهداف صلحآمیز و پیروی از یک توافق پادمانی میکند. قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل نیز از محدودیتهای سخت بر ظرفیت غنیسازی ایران و تولید اورانیوم غنی شده تا سال ۲۰۳۱ حمایت میکند. ایران همچنین از حق حاکمیتی برای داشتن و توسعه موشک با هدف حمل کلاهکهای غیرهستهای (متعارف) برخوردار است. هیچ معاهده بینالمللی وجود ندارد که این حق را برای کشوری محدود کند ولی همان قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل بدون ایجاد الزام قانونی برای ایران، از این کشور میخواهد تا موشکهای دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای تولید نکند. بنا بر این، میتوان نتیجه گرفت که برخلاف ادعای رئیسجمهور ترامپ، آزمایشهای موشکی ایران و فعالیتهای مرتبط با آن نقض هیج قطعنامه سازمان ملل محسوب نمیشود.
همچنین رئیسجمهور ترامپ هیچ حقی برای تحمیل محدودیت به این حقوق ایران ندارد. در ازاء، اگر وی و مشاورانش بر این باورند که بندهای غروب در برجام (که منجر به پایان یافتن محدودیتهای هستهای ایران پس از سال ۲۰۲۶ میشود) و موشکهای ایران صلح و ثبات بینالمللی را تهدید میکند، باید خواستار برگزاری نشست شورای امنیت سازمان ملل شود و محدودیتها و ممنوعیتهای مورد نظر خود را به اعضای شورا تحمیل کند و خواستار قطعنامهای الزامآور برای اعمال چنین محدودیتهایی شود. این روشی است که دولت ترامپ میتواند آن را دنبال کند، هرچند احتمال انجام آن، صفر است.
به نظر میرسد که دولت آمریکا به این نتیجه رسیده است که شورای امنیت هیچگاه چنین قطعنامهای صادر نمیکند. این، بدان دلیل است که هیچ مدرکی وجود ندارد که ثابت کند توسعه ظرفیت غنیسازی ایران پس از ۲۰۳۰ صلح و ثبات بینالمللی را تهدید میکند یا اینکه وجود موشکهای کوتاه و میان ـ برد در ایران میتواند تهدیدی بیشتر از وجود آنها در عربستان سعودی، اسرائیل، پاکستان، هند، کره جنوبی یا برزیل باشد. تنها پس از انجام تحقیقات مفصل از کلیه برنامه هستهای ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی و انتشار آن است که شورای امنیت میتواند تصمیمگیری کند آیا تعیین توافقی جایگزین برجام (یا ادامه محدودیتهای موشکی) برای از بین بردن تهدید پیشروی صلح و ثبات بینالمللی ضروری است.
دیگر جنبه آزار دهنده بیانیه ترامپ، ضربهای است که به جایگاه بینالمللی آمریکا میزند.
بسیاری از کشورها نگران پیامدهای این بیانیه برای نظم بینالمللی قانونمدار هستند که در عرصه بینالملل به وجود آمده است و آنها ملزم به آن هستند. آخرین چیزی که آنها میخواهند، جهانی است که در آن رئیسجمهور آمریکا احساس کند حق تشکیل گروهی از افراد مسلح و تعقیب هر کسی که میخواهد را دارد. آنها همچنین نگران هستند که این بیانیه نشان میدهد ترامپ اسیر دست شیاطین است. یکی از این شیاطین، نفرت ترامپ از رئیسجمهور قبلی، یعنی باراک اوباما است. اشتیاق ترامپ برای تخریب یکی از دستاوردهای اوباما در بیانیه وی آشکار است.
آنچه کمتر در این بیانیه نمایان است، باور ترامپ به آن چیزی است که دوستانش به وی میگویند. هر کس که به خلاصه پروپاگاندای ضد ایرانی سالهای اخیر از سوی اسرائیل، عربستان و اندیشکدههای وابسته به واشنگتن نگاهی بیندازد، نباید چیزی بیش از این بیانیه ترامپ انتظار داشته باشد. دیگر کشورهای جهان، این مساله را اینگونه تفسیر میکنند که انتظار تعادل، واقعگرایی و تحلیل منطقی از شرایط بینالمللی توسط کاخ سفید کنونی، کاری بیهوده است.
اکنون باید امید داشت که اروپا، روسیه و چین با حمایت اغلب جهان بتوانند ایران را به بیاعتنایی به اقدامات تحریکآمیز ترامپ مجاب کنند که به نظر میآید دیگر اجتنابناپذیر شدهاند و به خروج آمریکا از توافق هستهای و به اعمال مجدد تحریمهای مرتبط هستهای منجر خواهند شد.
- 12
- 6