موفقيت موسوليني در ايتاليا باعث شد بهقدرترسيدن هيتلر در آلمان نزد رسانههاي آمريکايي بسيار عادي جلوه داده شود و بهاينترتيب در دهههاي ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بهطور مرتب او را «موسوليني آلمان» خطاب ميکردند. با درنظرگرفتن استقبال مثبت رسانهها از موسوليني در آن دوره، اين يک نقطه آغاز بسيار خوب براي هيتلر بهشمار ميرفت.
برتري ديگري که هيتلر داشت، جهشهاي خيرهکننده حزب نازي در نظرسنجيهاي اواسط ۱۹۲۰ تا اوايل دهه ۱۹۳۰ بود. نازيها از يک حزب حاشيهاي آغاز و در انتخابات آزاد سال ۱۹۳۲ اکثريت کرسيهاي مجلس را تصاحب کردند اما مهمترين دليلي که رسانهها باعث شدند هيتلر بيخطر جلوه کند، اين بود که از او چهرهاي تمسخرآميز تصوير کردند.
او يک «صداي گوشخراش مزخرفگو» بود که «کلمات وحشيانه» انتخاب ميکرد و ظاهر او، به نقل از نيوزويک، «يادآور چارلي چاپلين بود»، «قيافه او يک کاريکاتور است». کازموپوليتن نوشت: «همان اندازه که پرحرف است، بياعتماد به نفس نيز هست.»
زماني که حزب هيتلر، پيروز اکثريت پارلمان شد حتي پس از اينکه او در سال ۱۹۳۳ صدراعظم آلمان شد- يک سال پيش از آنکه قدرت ديکتاتوري را در دست بگيرد- بسياري از مطبوعات آمريکا همنظر بودند که هيتلر يا توسط سياستمداران سنتي به کنار رانده ميشود يا مجبور خواهد شد معتدلتر رفتار کند. واشنگتنپست نوشت:
«البته که او طرفدار دارد ولي طرفدارانش رأيدهندگان تأثيرپذيري هستند که فريب دکترينهاي افراطگرايانه و راهحلهاي دروغين را خوردهاند.» نيويورکتايمز و کريستين ساينس مانيتور ادعا ميکردند اکنون که هيتلر مجبور است دولت را بچرخاند، سياستمداران «هوشيار» وارد عمل ميشوند تا اين جنبش را «مغروق» کنند. «نمايش مهيج غريزي» کافي نخواهد بود و زماني که نوبت زمامداري دولت فرابرسد عدم «تعادل» و «سطحيبودن افکارش» مشخص خواهد شد.
نيويورکتايمز پس از آنکه هيتلر به صدراعظمي رسيد، نوشت که موفقيت او فقط باعث خواهد شد «مردم آلمان به پوچي و بطالت او پي ببرند.» برخي روزنامهنگاران گمانهزني ميکردند هيتلر از اينکه مجبور شده رقابتهاي حزبي را کنار بگذارد تا وارد جلسات کابينه شود و مسئوليت برعهده بگيرد، احساس پشيماني ميکند.
- 17
- 1