بعضی هنرمندها هیچ وقت فراموش نمی شوند. هربار که تصویرشان از قاب تلویزیون پخش می شود، نمی توانی بدون این که تمام یا قسمتی از فیلم را ببینی از پای تلویزیون بلند شوی. یکی از همین نابغه های دوست داشتنی که ما را پای تلویزیون میخکوب می کند، چارلی چاپلین است که او را با سبیل، لباس و حرکات مخصوص به خودش در فیلم های کمدی می شناسیم.
با آن که بسیاری از فیلم های او، بارها و بارها از تلویزیون پخش شده اند و شاید بسیاری از صحنه هایش را هم موبه مو به یاد داریم اما باز هم تماشای آثار چاپلین، حال آدم را خوب می کند. علاقه مندان سینمای کمدی نسل به نسل به تماشای آثار چارلی چاپلین نشسته اند و به سوژه هایش خندیده اند.۱۶ آوریل، سالروز تولد این کمدین بلندآوازه، به عنوان «روز جهانی لحظه های پُرخنده» نام گذاری شده است؛ روزی برای خنده، خنده های از ته دل.
تولد اسرار آمیز
مقوله مکان و روز تولد و نیز هویت واقعی چارلی چاپلین برای خودش معمایی است مرموز! چون چاپلین خود ادعا می کرد که در ۱۶ آوریل سال ۱۸۸۹ در محله ای در جنوب لندن متولد شده (یعنی تنها چهار روز پیش از تولد هیتلر) اما هیچ مدرک رسمی از مکان و زمان تولد او در دست نیست. از طرفی نیز نامه ای که بعد از مرگ او کشف شد، نشان می داد محل تولد چاپلین، کمپ کولی ها در نزدیکی شهر «بیرمنگام» انگلیس است.
پلیس فدرال آمریکا معتقد بود چارلی چاپلین در واقع یک یهودی روس با نام اصلی اسرائیل تورنشتین بوده است. طبق تحقیقات پلیس بریتانیا و MI5 (اداره امنیت داخلی انگلستان) ممکن است وی فرانسوی باشد. قدیمی ترین مدرکی که از وی پیدا شده، گذرنامه ای است که در سال ۱۹۲۰ صادر شده است؛ یعنی طبق ادعای خودش در ۳۱ سالگی! ظاهراً این معما حل نشدنی است و باید به دیگر فرازهای زندگی شخصی و کارنامه هنری ارزشمند چاپلین بپردازیم.
از تنگدستی تا شهرت
ذوق و استعداد هنری، تنها ارثیه پدر و مادر برای چارلی بود که بعدها او را به بازیگری، فیلم نامه نویسی، کارگردانی و موسیقی کشاند. تا سال ۱۹۱۳ بازیگر سیار نمایش های وودویل آمریکا بود؛ جوان فقیری که کودکی اش را در رنج و تنگدستی گذرانده بود. سال ۱۹۱۴ با فیلم کمدی «ساختن یک زندگی» در شرکت فیلم سازی «کی استون» به شهرت رسید. بعدها چارلی با همان چهره ولگردی ساده دل و معصوم که درگیر مشکلات اجتماعی و اقتصادی اطرافیانش می شود و با همه بدبیاری های خنده آورش مخاطب را به همدلی با خود وامی دارد، شناخته شد. چارلی در آمریکا با «استن لورل» آشنا شد و مدتی را با او هم اتاق بود.
آن سال ها جنگ جهانی آغاز شده بود و مردم بیش از هر زمان دیگری به فیلم های کمدی نیاز داشتند. این موضوع باعث شد چارلی در طول کمتر از دو سال ۱۲ فیلم بلند برای شرکت جدیدی که با آن کار می کرد، بسازد. فیلم صامت می ساخت و از آن دفاع می کرد؛ می گفت بهترین معلمش در پانتومیم، مادرش بوده و اگر او نبود هیچ گاه نمی توانست موفق شود. پانتومیم رکن اصلی بازیگری چارلی بود. چارلی زندگی خصوصی جنجالی و پرحاشیه ای داشت. چهار بار ازدواج کرد و ۹فرزند داشت. در نهایت ازدواج پایدارش در ۵۴ سالگی با دختر ۱۸ ساله یک فیلم نامه نویس رخ داد؛ موضوعی که بار دیگر او را سوژه رسانه ها کرد.
اسکار، افتخار نداشت
نکته عجیب در زندگی این اسطوره سینمای کمدی، تنها جایزه اسکار اوست که نه برای بازیگری یا کارگردانی، بلکه برای موسیقی گرفت! چارلی همان قدر که در فیلم سازی و بازیگری تبحر داشت، در موسیقی هم مهارت خاصی داشت. او برای ۲۳ فیلم موسیقی ساخت و در نهایت در سال ۱۹۷۲، برای «لایم لایت» جایزه اسکار را گرفت. او هرگز برای بازیگری به جایزه اسکار، بفتا، گلدن گلوب یا جشنواره کن دست نیافت در حالی که به زعم بینندگان فیلم هایش، او یکی از بزرگ ترین بازیگران سینما در طول تاریخ بوده و خواهد بود.
راهنمای برترین فیلم های چارلی چاپلین
در کارنامه چاپلین فیلم های موفق زیادی به چشم می خورد. به دلیل کمبود فضا فقط به سه فیلم اشاره می کنیم هرچند بی انصافی است اگر نامی از «جویندگان طلا»، «پسربچه»، «سیرک»، «آقای وردو» و «مهاجر» نبریم.
دیکتاتور بزرگ
The Great Dic tator
جنجالی ترین فیلم او؛ نخستین فیلم ناطق چاپلین به یکی از مستبدترین رهبران تاریخ یعنی آدولف هیتلر و حکومت نازی ها می پردازد. داستان فیلم در سال های جنگ جهانی دوم روایت می شود و درباره سربازی یهودی به اسم چارلی (با بازی چاپلین) است که بر اثر حادثه سقوط هواپیما حافظه اش را از دست می دهد. پس از آن که چارلی چشمانش را در یک آسایشگاه روانی باز می کند، متوجه می شود دیکتاتوری به نام آدنوید هینکل (همان هیتلر) حکومت را در دست گرفته است.
چارلی پس از ترخیص از آسایشگاه تصمیم می گیرد شغل قدیمی اش یعنی آرایشگری را ادامه بدهد اما اوضاع شهر به خاطر درگیری نظامیان هینکل و مخالفان او حسابی به هم ریخته است و این مسئله برای چارلی هم گران تمام می شود؛ سربازان هینکل یک روز به مغازه چارلی حمله و آن را ویران می کنند و خودش را هم به اردوگاه کار اجباری می فرستند. در ادامه چارلی با تغییر قیافه از اردوگاه فرار می کند، اما او را به جای هینکل اشتباه می گیرند و دردسر تازه ای برایش ایجاد می شود.
روشنایی های شهر
City Lights
ولگرد کوچولو مشغول متر کردن خیابان ها بود که ناگهان عاشق یک دختر گل فروش شد اما متوجه شد که دخترک نابیناست. چاپلین تصمیم گرفت رفتگر شود تا از این طریق پول به دست بیاورد و چشمان دختر را معالجه کند اما چون دیر سر کارش حاضر شده بود، از آن جا اخراج شد. او سپس در مسابقات بوکس شرکت کرد تا شاید با برنده شدن بتواند خرج عمل دختر گل فروش را فراهم کند ولی در مسابقه باخت و ناامید شد. ولگرد یک دوست میلیونر دایم الخمر داشت که او را در حالت مستی از خودکشی نجات داده بود.
او می توانست به ولگرد کمک کند اما مشکل این جا بود که مرد میلیونر فقط در حالت مستی ولگرد را به یاد می آورد و هنگام هوشیاری وی را نمی شناخت! دقت کنید چاپلین چه طعنه ظریفی به اختلاف طبقاتی موجود در جامعه اش می زند و غیر مستقیم به مخاطبانش می فهماند که انسان ها وقتی هوشیار هستند، دوستی و کمک به همنوعان را فراموش می کنند! به عقیده بسیاری از طرفداران چاپلین، «روشنایی های شهر» بهترین فیلم او و قوی ترین فیلم تاریخ سینما در ژانر کمدی رمانتیک است.
عصر جدید
Modern Times
«عصر جدید» بهترین فیلم بزرگ ترین کمدین تاریخ سینماست. چاپلین در این فیلم یک بار دیگر شخصیت ولگرد کوچولو را به مخاطبانش نشان می دهد اما این بار وجهه ای کاملاً متفاوت از او را به نمایش می گذارد. ولگردِ «عصر جدید»، تنها یک آواره عاشق پیشه نیست بلکه انسانی است در دنیای صنعتی که با تلخ ترین واقعیت های زندگی بشر مانند فقر و بیکاری مواجه می شود. در عصر جدید، چاپلین در نقش کارگر ساده یک کارخانه بزرگ ظاهر می شود که به سبب کار دایمی با ماشین های صنعتی، دچار اختلالات عصبی شده است و رفتارهای عجیب و تکراری از خود بروز می دهد. در واقع چاپلین قصد دارد به مخاطبانش یادآور شود با ماشینی شدن زندگی، عقل محوری به فراموشی سپرده می شود و آزادی انسان به دست کاپیتالیسم رو به اضمحلال می رود.
ناصر رعیت نواز
- 16
- 5