دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
کد مقاله: ۹۷۰۱۰۰۰۶۱

نگاهی به زندگی، آثار و افتخارات چارلی چاپلین

چارلی چاپلین،افتخارات چارلی چاپلین،زندگی چارلی چاپلین

بعضی هنرمندها هیچ وقت فراموش نمی شوند. هربار که تصویرشان از قاب تلویزیون پخش می شود، نمی توانی بدون این که تمام یا قسمتی از فیلم را ببینی از پای تلویزیون بلند شوی. یکی از همین نابغه های دوست داشتنی که ما را پای تلویزیون میخکوب می کند، چارلی چاپلین است که او را با سبیل، لباس و حرکات مخصوص به خودش در فیلم های کمدی می شناسیم.

با آن که بسیاری از فیلم های او، بارها و بارها از تلویزیون پخش شده اند و شاید بسیاری از صحنه هایش را هم موبه مو به یاد داریم اما باز هم تماشای آثار چاپلین، حال آدم را خوب می کند. علاقه مندان سینمای کمدی نسل به نسل به تماشای آثار چارلی چاپلین نشسته اند و به سوژه هایش خندیده اند.۱۶ آوریل، سالروز تولد این کمدین بلندآوازه، به عنوان «روز جهانی لحظه های پُرخنده» نام گذاری شده است؛ روزی برای خنده، خنده های از ته دل.

تولد اسرار آمیز

مقوله مکان و روز تولد و نیز هویت واقعی چارلی چاپلین برای خودش معمایی است مرموز! چون چاپلین خود ادعا می کرد که در ۱۶ آوریل سال ۱۸۸۹ در محله ای در جنوب لندن متولد شده (یعنی تنها چهار روز پیش از تولد هیتلر) اما هیچ مدرک رسمی از مکان و زمان تولد او در دست نیست. از طرفی نیز نامه ای که بعد از مرگ او کشف شد، نشان می داد محل تولد چاپلین، کمپ کولی ها در نزدیکی شهر «بیرمنگام» انگلیس است.

پلیس فدرال آمریکا معتقد بود چارلی چاپلین در واقع یک یهودی روس با نام اصلی اسرائیل تورنشتین بوده است. طبق تحقیقات پلیس بریتانیا و MI5 (اداره امنیت داخلی انگلستان) ممکن است وی فرانسوی باشد. قدیمی ترین مدرکی که از وی پیدا شده، گذرنامه ای است که در سال ۱۹۲۰ صادر شده است؛ یعنی طبق ادعای خودش در ۳۱ سالگی! ظاهراً این معما حل نشدنی است و باید به دیگر فرازهای زندگی شخصی و کارنامه هنری ارزشمند چاپلین بپردازیم.

از تنگدستی تا شهرت

ذوق و استعداد هنری، تنها ارثیه پدر و مادر برای چارلی بود که بعدها او را به بازیگری، فیلم نامه نویسی، کارگردانی و موسیقی کشاند. تا سال ۱۹۱۳ بازیگر سیار نمایش های وودویل آمریکا بود؛ جوان فقیری که کودکی اش را در رنج و تنگدستی گذرانده بود. سال ۱۹۱۴ با فیلم کمدی «ساختن یک زندگی» در شرکت فیلم سازی «کی استون» به شهرت رسید. بعدها چارلی با همان چهره ولگردی ساده دل و معصوم که درگیر مشکلات اجتماعی و اقتصادی اطرافیانش می شود و با همه بدبیاری های خنده آورش مخاطب را به همدلی با خود وامی دارد، شناخته شد. چارلی در آمریکا با «استن لورل» آشنا شد و مدتی را با او هم اتاق بود.

آن سال ها جنگ جهانی آغاز شده بود و مردم بیش از هر زمان دیگری به فیلم های کمدی نیاز داشتند. این موضوع باعث شد چارلی در طول کمتر از دو سال ۱۲ فیلم بلند برای شرکت جدیدی که با آن کار می کرد، بسازد. فیلم صامت می ساخت و از آن دفاع می کرد؛ می گفت بهترین معلمش در پانتومیم، مادرش بوده و اگر او نبود هیچ گاه نمی توانست موفق شود. پانتومیم رکن اصلی بازیگری چارلی بود. چارلی زندگی خصوصی جنجالی و پرحاشیه ای داشت. چهار بار ازدواج کرد و ۹فرزند داشت. در نهایت ازدواج پایدارش در ۵۴ سالگی با دختر ۱۸ ساله یک فیلم نامه نویس رخ داد؛ موضوعی که بار دیگر او را سوژه رسانه ها کرد.

اسکار، افتخار نداشت

نکته عجیب در زندگی این اسطوره سینمای کمدی، تنها جایزه اسکار اوست که نه برای بازیگری یا کارگردانی، بلکه برای موسیقی گرفت! چارلی همان قدر که در فیلم سازی و بازیگری تبحر داشت، در موسیقی هم مهارت خاصی داشت. او برای ۲۳ فیلم موسیقی ساخت و در نهایت در سال ۱۹۷۲، برای «لایم لایت» جایزه اسکار را گرفت. او هرگز برای بازیگری به جایزه اسکار، بفتا، گلدن گلوب یا جشنواره کن دست نیافت در حالی که به زعم بینندگان فیلم هایش، او یکی از بزرگ ترین بازیگران سینما در طول تاریخ بوده و خواهد بود.

راهنمای برترین فیلم های چارلی چاپلین

در کارنامه چاپلین فیلم های موفق زیادی به چشم می خورد. به دلیل کمبود فضا فقط به سه فیلم اشاره می کنیم هرچند بی انصافی است اگر نامی از «جویندگان طلا»، «پسربچه»، «سیرک»، «آقای وردو» و «مهاجر» نبریم.

دیکتاتور بزرگ

The Great Dic tator

جنجالی ترین فیلم او؛ نخستین فیلم ناطق چاپلین به یکی از مستبدترین رهبران تاریخ یعنی آدولف هیتلر و حکومت نازی ها می پردازد. داستان فیلم در سال های جنگ جهانی دوم روایت می شود و درباره سربازی یهودی به اسم چارلی (با بازی چاپلین) است که بر اثر حادثه سقوط هواپیما حافظه اش را از دست می دهد. پس از آن که چارلی چشمانش را در یک آسایشگاه روانی باز می کند، متوجه می شود دیکتاتوری به نام آدنوید هینکل (همان هیتلر) حکومت را در دست گرفته است.

چارلی پس از ترخیص از آسایشگاه تصمیم می گیرد شغل قدیمی اش یعنی آرایشگری را ادامه بدهد اما اوضاع شهر به خاطر درگیری نظامیان هینکل و مخالفان او حسابی به هم ریخته است و این مسئله برای چارلی هم گران تمام می شود؛ سربازان هینکل یک روز به مغازه چارلی حمله و آن را ویران می کنند و خودش را هم به اردوگاه کار اجباری می فرستند. در ادامه چارلی با تغییر قیافه از اردوگاه فرار می کند، اما او را به جای هینکل اشتباه می گیرند و دردسر تازه ای برایش ایجاد می شود.

روشنایی های شهر

City Lights

ولگرد کوچولو مشغول متر کردن خیابان ها بود که ناگهان عاشق یک دختر گل فروش شد اما متوجه شد که دخترک نابیناست. چاپلین تصمیم گرفت رفتگر شود تا از این طریق پول به دست بیاورد و چشمان دختر را معالجه کند اما چون دیر سر کارش حاضر شده بود، از آن جا اخراج شد. او سپس در مسابقات بوکس شرکت کرد تا شاید با برنده شدن بتواند خرج عمل دختر گل فروش را فراهم کند ولی در مسابقه باخت و ناامید شد. ولگرد یک دوست میلیونر دایم الخمر داشت که او را در حالت مستی از خودکشی نجات داده بود.

او می توانست به ولگرد کمک کند اما مشکل این جا بود که مرد میلیونر فقط در حالت مستی ولگرد را به یاد می آورد و هنگام هوشیاری وی را نمی شناخت! دقت کنید چاپلین چه طعنه ظریفی به اختلاف طبقاتی موجود در جامعه اش می زند و غیر مستقیم به مخاطبانش می فهماند که انسان ها وقتی هوشیار هستند، دوستی و کمک به همنوعان را فراموش می کنند! به عقیده بسیاری از طرفداران چاپلین، «روشنایی های شهر» بهترین فیلم او و قوی ترین فیلم تاریخ سینما در ژانر کمدی رمانتیک است.

عصر جدید

Modern Times

«عصر جدید» بهترین فیلم بزرگ ترین کمدین تاریخ سینماست. چاپلین در این فیلم یک بار دیگر شخصیت ولگرد کوچولو را به مخاطبانش نشان می دهد اما این بار وجهه ای کاملاً متفاوت از او را به نمایش می گذارد. ولگردِ «عصر جدید»، تنها یک آواره عاشق پیشه نیست بلکه انسانی است در دنیای صنعتی که با تلخ ترین واقعیت های زندگی بشر مانند فقر و بیکاری مواجه می شود. در عصر جدید، چاپلین در نقش کارگر ساده یک کارخانه بزرگ ظاهر می شود که به سبب کار دایمی با ماشین های صنعتی، دچار اختلالات عصبی شده است و رفتارهای عجیب و تکراری از خود بروز می دهد. در واقع چاپلین قصد دارد به مخاطبانش یادآور شود با ماشینی شدن زندگی، عقل محوری به فراموشی سپرده می شود و آزادی انسان به دست کاپیتالیسم رو به اضمحلال می رود.

ناصر رعیت نواز

khorasannews.com
  • 16
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش