ویدئوی یک دقیقهای عادل فردوسیپور در جمع یاران و همقطارانش برای من بیش از هر چیز به یک مراسم ختم میمانست. آنگاه که رفقا و وابستگان (سازندگان نود)، به مسجدی (رستوران) میروند تا ضایعه پیش آمده را به صاحب عزا (عادل فردوسیپور) تسلیت بگویند و او هم اشکی از رنج فراق و شوق همدلی بریزد و وقتی بگذرانند و زندگی برگردد به روال همیشگیاش.
پشت من صدها تن دیگر به راه
جامههاشان مثل دلهاشان سیاه
منتظر تا بارشان خالی شود
موقع نشخوار و نقالی شود
هرکسی همصحبتی پیدا کند
صحبت از هرجا، بجز اینجا کند
گفتنش تلخ است و دیدن تلختر
هست، ناگه نیست آید در نظر
***
با این قطعه شعر، نزدیک به سه دهه پیش تصادف کردم. روزهایی که به شدت مصداق این چند خط و باقی ابیاتش بود. بعدها هم در مناسبتهای مشابه، درستی این گفتار بر من که پیجوی آن بودم، ثابت شد. حالا همین حس را درباره نود دارم و به سیاق قبل، از خودم میپرسم، عزاداری برای مرحوم برنامه نود تا کجا و تا به کی ادامه خواهد یافت؟
واضح و روشن است که طرح ژنریک نود در هر شبکه دیگری (و حالا حتی در شبکه ۳) تنها تلاشی مذبوحانه است که یا ریشه در عوامفریبی دارد و یا در رو کم کنی. با عادل یا بدون او، نود دیگر به آلبوم خاطرات رفته و در بهترین کارکرد، ویدئوهای قدیمی آن میتوانند بهعنوان خاطره بازی یا رفرنس مورد استفاده قرار بگیرند.
اما میدان تازه و مهمتری هم گشوده شده. میدانی برای سنجش توانمندی و خلاقیت عادل فردوسیپور. این اوست که حالا مرکز توجه است. اتحاد جماهیری که به سرکردگی عادل، نود نام داشت، بعد از سقوط (به هر دلیلی)، موجب تشکیل جمهوریهای مستقلی شده که از میثاقی نامدارتر تا آن نویسنده و مدیر تولید یا فیلمبردار گمنام، هرکدام باید راه خویش در پیش گیرند. تاختن به امثال میثاقی هم نه او را منفور میکند و نه نود را زنده. او هم مثل عادل فرزند زمانه خویش است و حد و جایگاهش را گذشت زمان و عملکرد حرفهای و اخلاقی خودش مشخص خواهد کرد. این فردوسیپور است که باید نشان دهد بدون حمایت سیستم و دستگاه عریض و طویل صدا و سیما (از مجوزهای حداقلی برای گذر از خطوط قرمز بگیر تا آرشیو بینظیرش)، چگونه خواهد توانست همان عادل خطشکن و قهرمان مردم (به نسبت)، باقی بماند. فضایی که برای او هم فرصت است و هم تهدید.
حالا دیگر کسی نیست تا جلوی طرح مساله حق پخش را توسط او بگیرد، داستان ورود زنان را در حد یک شوی انتخابی مینیمال از زبان او تایید کند، بابت ورود به حریم ستاره مربع به او تذکر بدهد و قس علی هذا... ضمن اینکه او دیگر فراگیری میلیونی و رایگان مخاطب را نخواهد داشت. بودجههای قابل توجه برای ساختن جلوههای بصری، از دکور برنامه بگیر تا شاقول و تراز برای تعیین خط آفساید، در اختیار او نخواهد بود. به هر بستر رسانهای دیگر که وارد شود، بازاریابی و اسپانسرینگ رسانه از صفر تا صد بر عهده خود او خواهد افتاد که این باعث تکثر دردسرها و احتمال افت کیفیت خواهد شد. مگر اینکه سر در وادی دیگری کند با خط قرمزها و اگر و مگرهای مخصوص به خود.
این آزمون بزرگی است. آیا فردوسیپور جراتش را دارد؟ او میتواند همین حالا و در اوج برنامهسازی را کنار بگذارد و بشود یکی مثل مارکو فان باستن که یک تکل، به نبوغش در اوج پایان داد. یا این پارگی رباط صلیبی را دوام بیاورد و مثل دروازهبان تیم ملی مصر آنقدر بجنگد و بماند تا به بزرگترین آرزوهای حرفهایاش برسد.
به هر روی، هر تصمیمی که از فردوسیپور شاهد باشیم، دیگر به نود هیچ ارتباط منطقی نخواهد داشت. این مردمانی هم که در هفتههای اخیر، از لعن و نفرین بر باعث و بانی تا برگزاری هفتم و چهلم نود و تا حتی فرو رفتن در پوسته ناباوری و امید به بازگشت، برای عادل و برنامهاش سنگ تمام گذاشتهاند، دیر یا زود سرد خواهند شد و به زندگی باز خواهند گشت. دو ویژگی عادت و فراموشی، این دو موهبت بیبدیل طبیعت و خداوند به انسان، مثل همیشه کار خودش را خواهد کرد.
ای کاش عادل فردوسیپور، به قاعده «چرخه زندگی محصول» توجه بیشتری بکند. طبق این قاعده هر محصولی (اینجا نود) یک دوره زندگی شامل تولد، رشد، بلوغ و افت را طی خواهد کرد. و اگر میخواهد همچنان خواهنده و پرفروش بماند، در نقطه بلوغ نیازمند نوآوری است. چنانچه به این قاعده تن نداده و از نوآوری چشم بپوشد، افت و سقوطش حتمی است. نود مدتها بود که بدون هیچ نیازی به نوآوری، نقطه بلوغ را گذرانده بود. این حکم تعطیلی شاید برای فردوسیپور یک توفیق اجباری و یک نقطه عطف باشد تا نشان دهد همان برنامهساز خلاق و بیجایگزینی است که دربارهاش میگویند؟ یا تنها یک گزارشگر خلاق بود که در کنف حمایت یک سیستم وسیع و با مراعات همه چارچوبهای موجود، توانست در یک دوره زمانی بلندمدت، اثرگذاری داشته باشد.
هرچه هست و هرچه بود، حالا به گمانم زمان به در کردن رخت سیاه تعطیلی نود از تن فوتبالدوستان و عادلدوستان است.
علیرضا مویدیفر
- 17
- 2
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۲/۳ - ۱۶:۱۰
Permalink