ناتوانی ذهنی چیست؟
ناتوانی ذهنی نوعی ناتوانی محسوب می شود که در آن ظرفیت ذهنی محدود خواهد بود. این محدودیت ها سبب می شود فرد بدون کمک و حمایت دیگران نتواند از خود مراقبت کند. به صورت تقریبی ۱ تا ۳ درصد از جمعیت دنیا به ناتوانی ذهنی مبتلا هستند. کودکانی که ناتوانی ذهنی دارند در کارکردهای فکری مانند برقراری ارتباط، حل مسئله یا یادگیری همچنین رفتارهای سازگارانه از قبیل؛ مهارتهای اجتماعی روزمره، روتینها، بهداشت با اختلال شدید روبرو هستند.
ناتوانی ذهنی ممکن است در بازه ای بین خفیف تا شدید قرار داشته باشد، به طوریکه هرچه مشکلات فرد شدیدتر باشند به حمایت بیشتر نیاز خواهد داشت این موضوع در مدرسه بیشتر می شود. کودکانی که به ناتوانی ذهنی خفیف تر مبتلا هستند می توانند در جوامعی که دارای آموزش و پشتیبانی خوبی هستند، مهارت های مستقلی به دست بیاورند. در جوامع مختلف برنامه و منابع بسیاری برای کمک به کودکان و بزرگسالان کم توان ذهنی وجود دارد.
دلایل ایجاد ناتوانی ذهنی کودکان چیست؟
هرآنچه که در رشد طبیعی مغز اختلال ایجاد کند؛ می تواند ناتوانی ذهنی ایجاد کند، با این وجود تنها وجود یک علت خاص برای ناتوانی ذهنی در یک سوم موارد مشاهده می شود.
شایع ترین علل ناتوانی ذهنی عبارتند از:
- ژنتیک یکی از موارد مهم ایجاد کننده ناتوانی ذهنی محسوب می شود برای مثال سندروم داون یا سندرم ایکس شکننده.
- مشکلات دوران بارداری؛ مواردی وجود دارند که می توانند رشد مغز جنین را با اختلال روبرو کنند برای مثال مصرف الکل، موادمخدر، سوء تغذیه مادر، ابتلا به برخی عفونت ها یا پره اکلامپسی می تواند سبب ناتوانی ذهنی در نوزاد شود.
- مشکلات حین زایمان؛ در صورتی که نوزاد هنگام زایمان مقدار کافی اکسیژن دریافت نکند یا خیلی نارس به دنیا بیاید ممکن است دچار ناتوانی ذهنی شود.
- بیماری یا جراحت؛ عواملی مانند مننژیت ، سیاه سرفه یا سرخک می توانند منجر به ناتوانی ذهنی شوند، آسیب های شدید به سر، نجات از غرق شدگی، سوء تغذیه شدید، عفونت های مغزی یا قرار گرفتن در معرض سمومی مانند سرب همچنین بی توجهی شدید یا سوء استفاده از کودک می تواند منجر به ناتوانی ذهنی شوند.
هیچ کدام از موارد بالا . در دو سوم همه کودکانی که دارای ناتوانی ذهنی هستند، علت ناشناخته است.
علائم ناتوانی ذهنی در کودکان:
برخی از بیماری ها مانند ناتوانی ذهنی به محض تولد قابل تشخیص خواهند بود. سایر دلایل ناتوانی ذهنی تشخیص زودهنگام این اختلال را دشوار می کند. در این صورت سرپرستان و معلمان کودک غالبا جزء اولین افرادی هستند که موارد غیر طبیعی رشد را در کودک متوجه می شوند. زمانی که مراقبان درباره رشد کودک نگران هستند باید با پزشک مشورت کنند. تشخیص زودهنگام ناتوانی ذهنی هم به کودک و هم به خانواده او کمک خواهد کرد.
برخی از مهمترین علائم ناتوانی ذهنی که دراثر ویژگی های جسمی گروهی از بیماری ها ایجاد می شوند. این علائم جسمی به قدری بزرگ هستند که در بدو تولد به راحتی شناخته می شوند. این علائم به صورت خاص در صورت کودک قابل مشاهده هستند. برای مثال سندرم الکل جنین که عامل اصلی ناتوانی ذهنی است خصوصیات صورت کودک مبتلا شامل چشمهای کوچک، سر کوچک، صورت صاف و لب فوقانی باریک می باشد. البته باید اشاره کرد که خصوصیات جسمی فرد کم توان ذهنی بسته به دلیل این اختلال متفاوت است. موارد استثنا هم در این موضوع وجود دارد به طوریکه افراد ناتوانی ذهنی دارند اما از نظر جسمی کاملا بدون علامت هستند.
یکی دیگر از علائم کم توان ذهنی تاخیر در رشد کودک است. افرادی که دارای معلولیت فکری هستند دیرتر از سایر کودکان می نشینند، راه می روند، صحبت می کنند. هرچه کودک بزرگتر می شود وظایف مراقبان و والدین آنها برای مراقبت از او سخت تر خواهد شد همچنین مشکلات عملکردی گسترده هم ایجاد می شوند.
این کودکان ممکن است در مراقبت از خود با اشکال روبر شوند، حتی لباس پوشیدن، غذا خوردن آنها نیز نیاز به کمک داشته باشد. همین موضوع سبب می شود که کودکان در موقعیت های خطرناک بسیاری قرار بگیرد زیرا نمی توانند آنها را درک کنند.
مراقبان و والدین کودک ممکن است متوجه اختلال در رشد مهارت های اجتماعی کودک هم شوند. کودکانی که دارای ناتوانی ذهنی هستند برای رعایت قوانین، آداب و رسوم اجتماعی با اختلال روبرو می شوند برای مثال آنها نمی توانند نوبت یا انتظار در صف را رعایت کنند زیرا درکی از آن ندارند.
در بسیاری از مواقع تا زمانی که کودک مدرسه را شروع نکند، ناتوانی ذهنی اش تشخیص داده نمی شود، همین موضوع سبب می شود آموزش کودکان جهت توسعه و رشد مهارت های شناختی، عاطفی و اجتماعی با چالش روبرو باشد. کودکانی که به ناتوانی ذهنی مبتلا می شوند نمی توانند این چالش ها را به راحتی برطرف کنند، یادگیری اطلاعات جدید برایشان دشوار است همچنین حفظ این موارد هم با اختلال روبرو می شود، همیشه مشاهده این محدودیتهای ذهنی در خارج از محیط آکادمیک کار آسانی نیست.
انواع عقب ماندگی ذهنی در کودکان:
همانطور که پیش از این اشاره شد ناتوانی ذهنی در طیفی بین خفیف تا شدید قرار دارد به همین دلیل براساس طبقه بندی چهار سطح خفیف، متوسط، شدید و عمیق را شامل خواهد شد که در ادامه به آنها اشاره می شود:
ناتوانی ذهنی خفیف:
این گروه افراد نسبت به همسالان خود ذهنی کندتر دارند به همین دلیل یادگیری مهارت های زندگی و اجتماعی آنها روند کندتری را طی می کنند. از آنجایی که ناتوانی در این افراد خفیف می باشد با دریافت کمترین کمک از اطرافیان خود می توانند روند یادگیری را آرام آرام طی کنند همچنین کارهای خودشان را به تنهایی انجام می دهند.
ناتوانی ذهنی متوسط:
همانطور که از نام این اختلال مشخص است نسبت به دسته قبلی شدیدتر و نسبت به دسته بعدی خفیف تر است. افرادی که به ناتوانی ذهنی متوسط مبتلا هستند به پشتیبانی بیشتری نسبت به گروه قبلی نیاز دارند. البته این موضوع به این معنا نیست که نمی توانند از پس کارهای خود بربیایند، برعکس این افراد یادگیری آرام آرامی داشته و زندگی نسبتا مستقلی را تجربه خواهند کرد.
ناتوانی ذهنی شدید:
این گروه از افراد فرآیند رشدی بسیاز آرام تری خواهند داشت و مهارت های ارتباطی قوی ندارند، همچنین به صورت کامل حرف نمی زنند حتی امکان دارد متوجه کلام دیگران هم نشوند. این افراد می توانند با ممارست زندگی شخصی خود را داشته باشند اما برای حضور در میان اجتماع و افراد دیگر باید تحت کنترل قرار بگیرند.
ناتوانی عمیق:
بیشتر افرادی که به ناتوانی ذهنی عمیق مبتلا هستند غالبا سندرم های مادرزادی دارند. این گروه افراد نمی توانند به صورت مستقل زندگی کنند درنتیجه به نظارت و کمک اطرافیان به شدت وابسته هستند، همچنین کودکان کم توان ذهنی عمیق مشکلات جسمی هم دارند و برای برقرار ارتباط با دیگران ناتوان هستند.
ناتوانی ذهنی چگونه تشخیص داده میشود؟
برای تشخیص ناتوانی ذهنی باید سه خصوصیت در افراد وجود داشته باشد تا به قطعیت بتوان گفت آنها دچار ناتوانی هستند.
مشخصهی اول:
همه ما یک مرتبه در زندگی مان تست آی کیو انجام داده ایم. این تست مشخص خواهد کرد بهره هوشی فرد چه اندازه است. میانگین این ضریب در دنیا برابر با ۱۰۰ است و عموم مردم بین ۸۵ تا ۱۱۵ قرار دارند. افراد که بهره هوشی بالاتری دارند جزء گروه باهوش هستند. در این میان افرادی به عنوان کم توان ذهنی شناخته می شود که بهره هوشی آنها بین ۷۰ تا ۷۵ یا پایین تر از آن باشد. پس اگر فردی در آزمون آی کیو مقدار عنوان شده را داشته باشد، کم توان ذهنی است.
مشخصه دوم:
همانطور که پیش از این اشاره شد کودکان کم توان ذهنی نسبت به افراد عادی رفتارهای انطباقی کمتری دارند. درصورتی که فرد حداقل در دو مورد رفتار محدودیت داشته باشد جزء گروه کم توان ذهنی محسوب می شود.
رفتارهای سازشی مانند برقراری ارتباط با دیگران، توانایی مراقبت از خود، دارا بودن مهارتهای تحصیلی، انجام تفریحات و... می باشد.
مشخصه سوم:
نشانه های ناتوانی ذهنی را می توان قبل از ۱۸ سالگی در فرد مشاهده کرد، پس اگر برای شخصی بعد از این سن اتفاقی افتاد که کارکرد مغزی او را تحت تاثیر قرار داد نمی توان گفت فرد به ناتوانی ذهنی یا عقب ماندگی ذهنی مبتلا است.
البته تشخیص این سه فاکتور برعهده روانپزشک است، متخصص با انجام تست های مختلف و بررسی رفتارهای فرد همچنین صحبت با اطرافیان کودک می تواند به اختلالات وی پی ببرد.
پیشگیری از عقب ماندگی ذهنی:
بهترین راهی که می توان برای پیشگیری از عقب ماندگی ذهنی درنظر داشت مهار عوامل موثر پیش از تولد هستند. برای مثال پیشگیری از ازدواج فامیلی، آموزش به خانواده ها، مراقبت از جنین در زمان بارداری، تست های ژنتیک و... همه این موارد حائز اهمیت هستند و باید آنها را درنظر داشت.
درمان ناتوانی ذهنی کودکان:
همانطور که اشاره شده ناتوانی ذهنی دلایل مختلفی دارد، درنتیجه این معلولیت برای هر فرد خاص و منحصر به او است. درمان های پزشکی نمی تواند به تنهایی این مشکل را رفع کند بلکه چالش های ذهنی و عملکردی که در این خصوص وجود دارند نیاز به راهکارهای مخصوص دارند.
ناتوانی ذهنی بیماری محسوب نمی شود پس نمی توان هیچ درمانی برای آن درنظر داشت. درعوض می توان به کودک کمک کرد تا از تمامی پتانسیل های خود استفاده کند و به بهترین شکل ممکن زندگی اش را بگذراند. از این نظر، توانبخشی حمایتی بیشتر از درمان توصیه شده است.
توانبخشی حمایتی:
توانبخشی حمایتی با یک برنامه پشتیبانی فردی شروع می شود. هدف اولیه ارزیابی توانایی و نیازهای کودک است، در هدف دوم طرحی برای تقویت توانایی ها در کنار کاهش تاثیر محدودیت ها تدوین می شود. هدف اصلی ISP ایجاد تطابق بین محیط کودکان و تواناییهای آنها است.
توانبخشی حمایتی اگر به صورت مشارکتی صورت بگیرد می تواند بیشترین کمک را به کودک کند، اعضای خانواده کودک معلول باید با تیم متخصص همکاری داشته باشند و این تیم شامل روانشناسان و سایر متخصصان رفتاری، ارائه دهندگان مراقبتهای بهداشتی، متخصصین گفتاردرمانی و کاردرمانی، متخصصان آموزش تعلیم و مهارت، متخصصان هماهنگی خدمات (مدیران پرونده) و مددکاران اجتماعی می باشد.
برای کودکان پیش دبستانی توانبخشی حمایتی انواع مختلفی از پشتیبانی خانواده و کودک را شامل می شود. مداخالات سریع برای کسب اطمینان از رشد خوب کودک بسیار اهمیت دارد. برنامه های مداختلاتی از همان ابتلای تولد شروع شده و تا ۲ سالگی کودک ادامه دارند.
اهداف مختلفی توسط این برنامههای مداخلهای اولیه ارائه می شوند. در ابتدا والدین و مراقبان اولیه درخصوص رشد اولیه کودک آگاهی ایجاد کرده و سپس فعالیتهایی را ارائه میدهند که به کودکان در رشد و یادگیری کمک خواهد کرد. در مرحبه بعدی به خانواده آموزش داده می شود که چگونه باید به فرزندشان کمک کنند تا از بیشترین توانایی خود استفاده کنند.
کودکانی که در سن مدرسه هستند چالش های ذهنی را به وسیله یک برنامه آموزشی فردی برطرف خواهند کرد. توانبخشی حمایتی با ورودی از منابع بسیاری توسعه یافته است. اهداف دانشآموز را برای دستیابی به آن مشخص میکند، بعد از آن برنامه های درسی تخصصی برای دستیابی به آن اهداف تعیین می شوند. برنامه های درسی درباره نیازها و توانایی های هر کودک مشخص می شوند. توانبخشی حمایتی بر مهارتهای مناسب سن برای زندگی روزمره تأکید میکند.
گردآوری: بخش روانشناسی سرپوش
- 19
- 5