یکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳
۱۲:۰۴ - ۲۷ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۶۲۸۷
اندیشه سیاسی

آزادی بیان در عصر انقلاب

آزادی بیان,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,تحلیل سیاسی

گفتیم که آزادی بیان از آرمان‌های اولیه انقلاب بود ولی تحت تاثیر عواملی به تدریج این آرمان تغییر وضعیت داد. در این مسیر اولین کسانی که نقش جدی در بسته شدن فضای سیاسی داشتند، گروه‌هایی بودند که از همان آغاز پیروزی انقلاب، دست به خشونت و اسلحه بردند و اقدامات نظامی را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند که نمونه مشخص آن گروه فرقان بود.

 

البته گروه‌هایی هم بودند که با تحلیل طبقاتی و مارکسیستی به این نتیجه رسیدند که هیچ تفاوتی بین جمهوری اسلامی و نظام شاهنشاهی وجود ندارد و هر دو از لحاظ طبقاتی به طیف سرمایه‌داری تعلق دارند و براي ايجاد «جامعه بی‌طبقه پرولتاریايي»، مبارزه مسلحانه‌ای را که با حکومت سابق داشتند با حکومت جدید نیز ادامه دادند.

 

بنابراین بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، شاخه‌ای از چریک‌های فدایی خلق در بندر ترکمن و منطقه ترکمن‌نشین دست به اسلحه بردند. همچنین جریانات تجزیه‌طلب مانند حزب کومله و دموکرات هم در کردستان جنگ مسلحانه را علیه جمهوری اسلامی شروع کردند.  بعدها نیز منافقین با شبکه‌ای از نفوذی‌های خودشان، انفجار حزب جمهوری اسلامی و نخست‌وزیری را رقم زدند که واکنش به این اتفاقات منجر به بسته‌تر شدن فضای سیاسی شد.

 

بنابراین در عمل شرایطی ایجاد شد که بخشی از این فضای محدود کننده را جریانات معارض به جامعه انقلابي تحمیل کردند و به صورت واکنشی، آزادی حتی برای کسانی که در چارچوب قانون اساسي فعاليت مي‌كردند، محدود و بسته شد.جنگ ۸ ساله تحمیلی هم روی این موضوع اثر گذاشت. در واقع در شرایط جنگی این انتظار وجود ندارد که خیلی از نقدها، بيان و مسائل جاري كشور نقادی شود و یا حرکتی که باعث تضعیف پشت جبهه است، صورت گیرد.

 

همه اینها را باید در کنار جریان‌هایی قرار داد که در درون جبهه انقلاب از لحاظ فکری اساسا به آزادی اعتقاد ندارد و تنگ‌نظرند و دنبال بهانه می‌گردند تا فضای سیاسی کشور را ببندند و به دنبال یک دست کردن فضای سیاسی کشورند. آنان تاب و تحمل نقد را ندارند و به دور برخی از مسئولان نظام، هاله‌ای از تقدس می‌کشند و در پشت ارزش‌های دینی سنگر می‌گیرند تا ضعف‌های خود را توجیه کنند و به این وسیله میل به بستن فضای سیاسی دارند.

 

وقتی این نوع جریان فکری در کنار آن گروه‌های مسلح قرار گیرند، دلیل اینکه که چرا ما در روند بعد از انقلاب نتوانستیم بسیاری از آرمان‌های مربوط به آزادی را محقق کنیم، مشخص می‌شود.

 

دولت‌ها و آزادي بيان

از عواملي كه بر فضاي آزادي بيان موثر است، مواضع دولت‌هايي است كه بعد از انقلاب اداره كشور را بر عهده داشتند. البته مقایسه کردن عملكرد دولت‌ها در اين حيطه بدون در نظر گرفتن شرایط تاریخی آن مقطع شاید مقایسه درستی نباشد. مثلا در دولت دوران جنگ به صورت طبیعی انتظار نمی‌رفت که بسیاری از آزادی‌ها وجود داشته باشد ولی با این حال همچنان به صورت نسبی آزادی‌های بيان وجود داشت و از جمله برخی از نشریات و مطبوعات به صورت نسبی مسائل را مطرح و نقد می‌کردند.

 

شرایط بعد از سال ۶۰ و رخدادهای جنگ مسلحانه و حوادث بعد از اشغال بخش‌هایی از خاک ایران اجازه این را نمی‌داد که مفهوم آزادی در کنار مفاهیم دیگر، بهای اول را داشته باشد. با این حال در مقطع بعد از جنگ و مشخصا در دو دولت آقای هاشمی، ما آزادی نسبی را تجربه کردیم و از جمله نشريات جدید حتی در جهت نقد دولت آيت‌الله هاشمی رفسنجاني شکل گرفتند.

 

مثلا ماهنامه «بیان» كه به‌وسيله آقای محتشمی‌پور منتشر مي‌شد، خیلی صریح و روشن به نقادی دولت سازندگي مبادرت می‌کرد. روزنامه «سلام» هم بخشی دیگر از نقدها را پوشش می‌داد و به تدریج نحله‌های فکری اعم از روشنفکران سکولار و طیف‌های مختلف نویسندگان، ارگان خود را پیدا کردند.

 

مثلا نیروهای ملی مذهبی «ایران فردا» را منتشر می‌کردند. روشنفکران دینی چندین نشریه داشتند. اعضای کانون نویسندگان هم نشریات «آدینه» و «دنیای سخن» را نشر مي‌دادند و بعدها «گردون» هم به  آن اضافه شد. بنابراين طیف‌های متفاوت سیاسی در دوره آقای هاشمی از امکان حرف زدن به صورت نسبی برخوردار شدند و ارگان‌های خودشان را داشتند.

 

در عين حال بايد اذعان كرد آزادی‌های مطلوب مورد نظر، خیلی وسیع‌تر از این وضعيتي است که در دولت هاشمی شاهد بودیم و به همین دلیل وقتي جناب سیدمحمد خاتمی گفتمان آزادی و توسعه سیاسی را با محوریت روشنفکران و روزنامه‌نگاران برجسته کرد، توانست در انتخابات به موفقیت دست پیدا كند.

 

اين واقعيت را نمي‌توان انكار كرد كه آزادی‌های رسانه‌ای، سیاسی، تشکیل احزاب و گروه‌ها و نقد قدرت در دوران خاتمی در بیشترین حد بود و به همين دليل جریان‌های منتقد آزادی، این دوره را دوره بدی می‌دانند و فکر می‌کنند به بسیاری از حریم‌ها تجاوز شد و بسیاری از مقدسات زیر سوال رفت و به تعبیر بعضی از آقایان ما در دفاع از آزادی در دوران خاتمی به دام لیبرالیزم افتادیم.

 

آنان براي فرار از همين خطر يعني ليبراليسم، راهكارهايي را در پيش گرفتند كه منجر به بسته‌شدن فضاي فرهنگی شود. با این حال بايد پذيرفت در دولت جناب خاتمي، آزادی‌ها به صورت گسترده‌تري درحوزه مطبوعات، کتاب، احزاب، محافل دانشجویی و... تجربه شد.

 

اما در دوره احمدی‌نژاد درهمه حیطه‌ها، واکنش‌هايي متفاوت به دوره اصلاحات نشان داده شد و در نتيجه در حوزه سیاست داخلی و در موضوعات فرهنگي، ما شاهد روند معكوس نسبت به دوره قبل بوديم. البته باز یا بسته بودن فضای سیاسی در داخل کشور را نباید به حساب دولت‌ها گذاشت چون نهادهایی وجود دارند که فراتر از دولت‌ها می‌توانند در زمینه آزادی مداخله کرده و می‌توانند آزادی‌های سیاسی و رسانه‌ای را محدود کنند یا بسط بدهند. اگر بخواهیم فضای سیاسی را فقط به حساب دولت‌ها بگذاریم به آن دولت‌ها ظلم کرده‌ایم، چه آن دولتی که بسط فرهنگی و چه آن دولتی که محدودیت ایجاد کرده باشد.

 

در كشور ما دولت‌ها در مقوله آزادي بيان قطعا نهاد تعيين‌كننده اصلي نيستند و برخي دستگاه‌هاي ديگر هستند كه حدود و ميزان آزادي بيان را در عمل تعيين مي‌كنند. نمونه بارز اين شيوه برخورد را در كاركرد برخي از مسوولان قوه قضاييه در مقاطع متعدد عمر جمهوري اسلامي شاهد بوديم. يعني در حالي كه دولت‌ها از آزادي بيان حمايت مي‌كردند و خواستار امنيت رسانه‌ها بودند، يكباره با تصميم يك قاضي فعاليت يك نشريه تعطيل مي‌شد. تعطيلي نشريات در واقع تير خلاص به موجوديت يك رسانه است و آخرين اقدامي است كه بايد براي يك رسانه اتفاق بيفتد، آن هم بعد از اثبات و تكرار جرم و بعد از رعايت نكردن ضوابط به صورت مكرر و بعد از اينكه مديران مسوولي را تغيير داده باشند. با طي اين مراحل شايد تعطيلي يك نشريه و رسانه توجيه داشته باشد اما در مقاطعي شاهد بوديم كه در گام اول و پيش از اثبات هيچ جرمي و صرفا با تشخيص دادستان يك نشريه بسته و تعطيل شد يعني پيش از هرگونه محاكمه و تعيين مجرميت و تطبيق با قانون، آخرين و بدترين مجازات براي يك روزنامه درنظر گرفته مي‌شد. اين‌گونه برخوردها معمولا ربطي به دولت‌ها نداشته است بلكه عموما نهادهاي امنيتي و قضايي پيگير اين‌گونه اقدامات بوده‌اند.

 

بنابراين بخشي از بسته شدن فضاي سياسي و رسانه‌اي در داخل كشور به دولت برنمي‌گردد زيرا همه اقتدار در اختيار دولت‌ها نيست. مثلا در دولت‌هاي خاتمي و روحاني تمايل به بسط آزادي وجود داشت و دارد و شعارشان دفاع از آزادي بيان است. آنان مي‌خواستند و مي‌خواهند طرح ديدگاه‌ها و انتقاد به قدرت را كم هزينه‌تر كنند، جريان‌هاي سياسي در حاشيه را به متن بياورند و برخورد قانوني با مطبوعات و رسانه‌ها را جايگزين برخورد سليقه‌اي كنند. در عين حال مي‌دانيم دولت‌ها در اين زمينه امكان كافي براي عملياتي كردن آرمان‌هاي خود را ندارند.

 

 چون همان نهادهايي كه در حكومت قدرت دارند، با هدف سياسي مورد نظر خودشان قادرند مسيري متفاوت را با آنچه دولت مد نظرش است، در كشور ايجاد كنند. به همين دليل در مقاطعي از عمر جمهوري اسلامي از جمله در دوران اصلاحات، برخورد فله‌اي با مطبوعات و رسانه‌ها را شاهد بوديم. در آن زمان قاضي مرتضوي يك‌شبه دستور تعطيلي بسياري از رسانه‌ها را صادر كرد و از سوي محافل خاصي هم مورد حمايت قرار گرفت؛ همان محافلي كه هم از نظر اعتقادي و هم در عمل نشان داده‌اند خيلي به عنصر آزادي اعتقاد ندارند و فكر مي‌كنند آنچه را كه درست مي‌دانند، بايد تبليغ و بيان بشود اما ديگران نبايد امكان نقد و طرح ديدگاه آنان را داشته باشند.

 

اين كه چرا بخشي از طرفداران آزادي و انقلابيون ديروز به تدريج به مخالفان آزادي بيان تبديل مي‌شوند نياز به بررسي دارد اما بخشي از آن برمي‌گردد به ذات قدرت كه اساسا «هوو» را تحمل نمي‌كند. رسانه‌ها به تعبيري هووي قدرت هستند و مي‌توانند افكار عمومي را در جهت نقد صاحبان قدرت هدايت كنند. اين در حالي است كه ذات قدرت انتقاد برنمي‌تابد و تلاش مي‌كند كه از آن انتقاد نكنند. به قول مرحوم گل‌آقا، قدرت مثل اسبي است كه سوار آن مي‌شويم و نقد، همان شلاقي است كه بايد گاهي بر آن وارد ‌شود اما سواركاران معمولا دوست دارند شلاق انتقاد دست خودشان باشد تا اگر خودشان خواستند، شلاق بزنند ولي دوست ندارند ديگران آزادانه شلاق را بر اسب‌شان وارد كنند.

 

 لذا خودشان را شايد جاي اسلام و انقلاب و همه مقدسات قرار مي‌دهند تا اقدامات خود را توجيه كنند و بگويند كه تضعيف ما، تضعيف نظام و انقلاب است. بنابراين هر نقدي را هم به عنوان تضعيف نظام تلقي مي‌كنند. متاسفانه وقتي همين جريان امكان قضايي مورد نياز را هم در اختيار داشته باشد به راحتي مي‌تواند براي آزادي بيان، محدوديت ايجاد كند. بنابراين بخشي از اين ماجرا به ذات قدرت برمي‌گردد. قدرتي كه زير زبان برخي مزه مي‌كند و صبوري و تحمل اين افراد را پايين مي‌آورد. حتي اگر منتقدان هم آن طرف ميز بنشينند و صاحب قدرت بشوند؛ قدرت آنها را به اين سمت مي‌برد كه تاب انتقاد را نداشته باشند.

 

بخشي از دلايل وضع موجود هم به باورها و تفكراتي برمي‌گردد كه كم‌كم جايگزين تفكرات اوليه انقلاب شد و نسبتي با ارزش‌هاي انقلاب ندارد. برخي از افراد در سال‌هاي قبل از انقلاب گونه‌اي متفاوت فكر مي‌كردند و به‌آزادي اعتقاد نداشتند و البته در انقلاب هم نقشي ايفا نكردند. امام هم هيچ سهم و نقشي به اينها واگذار نكرد و اتفاقا اصرار داشت كه اين نوع تفكر در انقلاب وارد نشود تا كاري خلاف مصالح انقلاب را به پيش نبرد ولي در عمل به دلايل مختلفي از جمله به اين دليل كه نقاد خوب ديگران بودند و خوب به ديگران حمله مي‌كردند؛ رشد كردند و به تدريج جايگاهي براي آنها فراهم شد و اين تفكر را فراگير كردند.

 

اينها انديشه‌هايي را تبليغ مي‌كنند كه ربطي به اسلام، انقلاب، خط امام، جمهوري اسلامي و قانون اساسي ندارد. برداشتي كه ما از خط امام و سازوكار قانون اساسي و نظام داشتيم و داريم اين است كه به آزادي، حاكميت مردم و نقد قدرت اعتقاد دارد و از اين مدلي كه بعضي از اين افراد ترسيم مي‌كنند، خيلي فاصله دارد. بنابراين بسط تفكر اين جريان و حاكميت پيدا كردن‌شان در خيلي از جاها متاسفانه فضا را براي انديشه ديگران تنگ كرده است و چون قدرت هم در اختيار اينهاست مي‌توانند اين نوع سياست‌ها را اعمال كنند.

 

 

 

علی شکوهی

etemadnewspaper.ir
  • 9
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش