دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۰:۱۵ - ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۳۸۲۶
اندیشه سیاسی

شکل‌های زندگی؛ تأثیرات نیچه‌ای کامو

کامو,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,تحلیل سیاسی

«آسوده نیستم مگر در هیچی»١.

 

کامو فیلسوف نیست. این را دائما تأکید کرده است، با‌این‌حال داستان‌ها، نمایش‌نامه‌ها و یادداشت‌هایش جملگی برگرفته از ایده‌هایی فلسفی‌اند: «نپذیرفتن جهان، بدون ترک آن» پارادوکسی کامویی است که متضمن برداشت فلسفی کامو از انسان و مناسباتش با جهان است. به نظر کامو از اساس میان آرمان‌های آدمی و بی‌تفاوتی جهان، دره‌ای عمیق وجود دارد که هیچ‌گاه پر نمی‌شود. از طرفی انسان جهان را محلی برای تحقق آرمان‌هایش تلقی می‌کند و از طرفی دیگر جهان در بی‌تفاوتی محض به انسان، حیات دائمی و بی‌مقصد خویش را استمرار می‌بخشد.

 

به نظر کامو پوچی برآمده از چنین تناقضی است: تناقض غیرقابل‌حل میان آرمان‌های انسان و بی‌تفاوتی جهان. آ‌نچه به این پوچی عمق و معنای بیش‌تری می‌دهد، بی‌تفاوتی کامل جهان نسبت به کنش و واکنش آدمی است. جالب آن‌که جهان، دلایل بی‌تفاوتی‌اش را حتی ارائه هم نمی‌کند!

 

به نظر کامو و برخلاف نظر رایج، پوچی جهان و به‌تعبیری مشخص‌تر پوچی زندگی، آزادی آدمی را محدود نمی‌کند که بالعکس، بی‌معنایی زندگی و به‌تعبیری «هیچی محض» می‌تواند حتی متضمن آزادی‌های بیش‌تری باشد، زیرا در غیر این‌صورت آدمی در زیر سنگینی معنا و یا به تعبیر کوندرا سنگینی «بار هستی» از آزادی انتخاب و عمل کم‌تری برخوردار خواهد بود. به نظر کامو در نبود معنا آدمی خود را آزادتر از هر زمان دیگری می‌یابد و خود را مجاز به هرکاری می‌داند. به نظر می‌رسد «همه‌چیز مجاز است» ایوان کارامازوف تنها در دنیای بی‌معنا،

معنا پیدا می‌کند.

 

کامو در دو رمان معروف خود، «بیگانه» (١٩٤٢) و «سقوط» (١٩٥٦)، مضمونی مشترک را پی می‌گیرد. این مضمون مشترک به بی‌تفاوتی جهان ارتباط پیدا می‌کند، به این معنا که کامو مقوله «معنا» را مسأله محوری دو قهرمان اصلی این دو رمان قرار می‌دهد. در این دو رمان مورسو و کلمانس به‌رغم خلق‌و‌خویی متفاوت و حتی متضاد هر دو اما در برابر جهانی بی‌تفاوت قرار گرفته‌اند. ژان باتیست کلمانس، تنها بازیگر رمان «سقوط»، خود را گناهکار می‌داند، حس گناه او را معذب می‌کند. «گناه»، عذاب وجدان و... مقولاتی دارای بار معنایی هستند.

 

معنای این دو مفهوم از نظر کامو به‌واسطه آن نیست که جهان فی‌نفسه دارای معنا است، بلکه بدین معنا است که انسان به جهان معنا می‌دهد. تصور وجود معنا کلمانس را معذب می‌کند تا آن‌جا که به‌خاطر عذاب وجدان شروع به اعتراف می‌کند. از یک نظر اساسا مقوله اعتراف برآمده از وجدانی معذب است. کلمانس در «سقوط» انسانی معذب است، او وجدان معذب خود را به‌خاطر امتناع از یک جهش می‌داند، جهشی از روی پل که می‌توانست جان زنی جوان را نجات دهد، زنی جوان که کلمانس هیچ آشنایی قبلی با وی ندارد، اما کلمانس این جهش را انجام نمی‌دهد. او که در پاریس وکیلی مبرز و نمونه‌ای از یک انسان موفق بود،

 

اکنون در باراندازی در آمستردام با مخاطبی خاموش به گفت‌وگویی یک‌طرفه روی می‌آورد تا با اعتراف به گناه به تشریح خود، دقیقا به مفهوم پزشکی آن که تکه‌تکه‌کردن خود است، بپردازد. به همین منظور کلمانس وقتی شروع به اعتراف می‌کند همواره به نقطه آغاز جهش‌نکردن خود بازمی‌گردد تا با تکرار یک واقعه به اعلام جرم علیه خود مبادرت ورزد.

 

در این‌جا تکرار دقیقا به مفهوم فرویدی آن است: تکرار به مثابه واکنشی دفاعی برای مهار، هضم و ادغام تجربه‌های ناخوشایندی که با تجربه‌های دیگر ما نا‌سازگارند. کلمانس با تکرار واقعه‌ای که حتی از نظر عموم هیچ تقصیری را متوجه وی نمی‌کند، در پی ایجاد قلعه‌ای دفاعی برای روح معذب و آسیب‌دیده خود است.هوشنگ گلشیری، نویسنده برجسته کشورمان، در مقدمه نقدگونه‌ای که به «سقوط» کامو (ترجمه شورانگیز فرخ) نوشته، به‌رغم تأکید به جهان نیهلیستی (نیهلیسم به معنای رایج آن که بی‌ارزش‌شدن همه ارزش‌هاست) از کلمانس به‌عنوان «آدمی نیچه‌ای»٢، «مافوق بشر»٣ و یا به تعبیر مرسوم ابرمرد نام می‌برد. به نظر گلشیری کلمانس نیهلیستی است که خدایان (معنا) را کشته و اکنون خود جای خدایان قرار گرفته و در مقام فرادست به بررسی و سنجش اعمال خود می‌پردازد.

 

درحالی‌که به نظر نیچه و علیرغم گلشیری، کلمانس نمونه‌ای از آدمی فرودست با تمام ویژگی‌های فرودستی است. از نظر نیچه، عذاب وجدان، سرزنش‌کردن خود و خودخوری نه نمونه‌ای از اخلاق ابرمرد که بیانگر اخلاق ‌بندگی و یا همان اخلاق واکنش‌گرایانه است. نیچه وجدان معذب و مقولاتی این‌چنینی را از اساس باوری متافیزیکی می‌داند، باوری که به‌ویژه از سقراط و مسیحیت به این‌سو به رویه‌ای غالب بدل شد. بر مبنای چنین باوری متافیزیکی، زندگی از اساس مقصر و گناه‌آلود است و آدمی بار گناه را بر دوش می‌کشد اما او همواره می‌تواند به منظور کاستی از گناهان اعتراف و یا همان خودزنی کند. بدین‌سان متافیزیک به تعبیر نیچه خود محصول نوعی اخلاق است که نتیجه آن بی‌ارج‌کردن خود است. در پس چنین اخلاق به تعبیر نیچه بیمارگونه و ضدزندگی، وجدان راحت در اصل گناه و تکبر است و بالعکس حس تقصیر و یا مقصربودن در اساس اخلاقی نیک و ارزشمند به‌شمار می‌آید.

 

آنچه به‌ویژه کامو را مستعد برداشتی نیچه‌ای از زندگی می‌کند، نه مقصربودن زندگی که بی‌معنایی آن است. به نظر کامو زندگی مقصر نیست و گناهی ندارد، هرچند که بی‌تفاوت و بی‌معناست. بااین‌حال اما به نظر کامو در پس بی‌تفاوتی و افسردگی جهان می‌توانیم روشنایی را جست‌وجو کنیم. چنان روشنایی‌ای که پرتوهای درخشانش به ما انگیزه زندگی‌کردن به مثابه غایتی فی‌نفسه بدهد. کامو به آن «افسردگی روشن»٤ نام می‌دهد. در این‌جا ما با رویکرد آری‌گویانه نیچه‌ای کامو به زندگی مواجه می‌شویم. آزادی کامویی و به یک تعبیر آسودگی در جهانی بی‌معنا را می‌توانیم در یکی از مهم‌ترین رمان‌های کامو، در رمان «بیگانه»، جست‌وجو کنیم. مورسو، قهرمان «بیگانه»، از جهاتی درست نقطه مقابل کلمانس است:

 

کلمانس کسی را نکشته اما خودش را مقصر می‌داند و احساس گناه می‌کند، درحالی‌که مورسو مرتکب قتل شده و عربی را با شلیک چند گلوله کشته است، اما خود را مقصر نمی‌داند و حس گناه ندارد و اساسا تصوری از گناه ندارد. «گفتم معنای گناه را نمی‌دانم»٥ مورسو خود را نه در ید قدرت معنایی متافیزیکی که در برابر تقدیری می‌بیند که او را ناگزیر به قتل کرده و چون مورسو خود را مجبور به این کار می‌دانسته خود را مقصر نمی‌داند.

 

تقدیری که مورسو به آن اعتقاد دارد نه ایده‌ای متافیزیکی که باوری فیزیکی است که او آن را در علائم کاملا ملموس زندگی و مشخصه‌های بارزش همچون خورشید پیدا می‌کند. تقدیر در «بیگانه»، اراده خود را در هیئت خورشید و یا آفتاب به مورسو نشان می‌دهد. «مورسو گرفتار یک تقدیر ناگزیر است. آفتاب، آفتابی که تمام نظم نیاکانی نشانه‌ها را بسط می‌دهد. چون در این‌جا آفتاب همه‌چیز است»,٦

 

رفتار مورسو در «بیگانه»، نه مانند کلمانس پرطمطراق و محیلانه که حتی شکوهمند است، رفتاری شبیه اودیپ شاه که هیچ از تقدیر خود پشیمان نیست. در این‌جا مورسو برخلاف کلمانس معذب نیست، خودخوری نمی‌کند و نیازی به اعتراف نمی‌بیند. او «قاضی تائب» خود نمی‌شود بلکه در بازجویی‌ها و محاکمه‌اش رفتاری اولیه به‌دور از باورها و ایده‌های متافیزیکی در پیش می‌گیرد. او آنچه را حس می‌کند و بدان باور دارد بیان می‌کند. رفتاری که اگرچه برای دیگران «بیگانه» تلقی می‌شود اما او تصوری از گناه ندارد. وقتی بازپرس از وی می‌پرسد آیا از کاری که کرده پشیمان است، مورسو در جواب می‌گوید: «بیشتر مختصری ملال* حس می‌کنم تا اینکه واقعا پشیمان باشم.

 

به نظرم آمد حرفم را نمی‌فهمد»,٧ آنچه به‌ویژه در مورسو به شکل عجیب و غیرعادی مشهود است آسودگی‌اش در برابر جهان بی‌معنا و البته بی‌تفاوت است. شاید اگر مورسو در برابر جهانی مملو از ایده و معنا قرار می‌گرفت چنین آسوده و فراغ‌البال نبود و چنین عیارانه به سوی سرنوشت گام برنمی‌داشت. جهان ایده و معنا البته مورسو را محکوم می‌کند و از او می‌خواهد تا لااقل خود را سرزنش کند. درحالی‌که مورسو خود را سرزنش نمی‌کند و برخلاف کلمانس خودخوری نمی‌کند. او حتی در برابر کشیش نیز حاضر به اعتراف نمی‌شود. مورسو جهان بی‌تفاوت را دریافته و خود نیز می‌کوشد بی‌تفاوت باشد زیرا زندگی‌کردن و یا نکردن نیز علی‌السویه است.

 

«...زندگی به زحمتش نمی‌ارزد. آخرش را بگیریم می‌دانستم مردن در سی‌سالگی یا هفتادسالگی اهمیت چندانی ندارد... درهرحال می‌مردم چه حالا، چه بیست سال دیگر»٨. مورسو به پشتوانه این بی‌تفاوتی از هر باور متافیزیکی تهی می‌شود و به‌رغم آنکه دوست دارد زندگی کند خود را از هرگونه «امید»ی** تهی می‌بیند و دقیقا به‌واسطه بی‌باوری‌اش به امید، مملو از خوشبختی می‌شود. آخرین کلمات «بیگانه» که درعین‌حال بیانگر حال روزهای آخر اوست نشان از آسودگی و خوشبختی‌اش دارد.

 

«در برابر آن شب مملو از نشانه و ستاره برای نخستین‌بار گذاشتم بی‌تفاوتی پرمهر جهان واردم شود و وقتی آن را این‌قدر شبیه به خودم و سرآخر این‌قدر برادر یافتم حس کردم خوشبخت بوده‌ام و همچنان خوشبختم».٩ مورسو بدون هیچ استدلالی خود را به دست بی‌تفاوتی زندگی می‌سپرد تا بر این واقعیت عاری از هر ایده‌ای صحه بگذارد که زندگی‌کردن و مردن دلیل نمی‌خواهد و زندگی در اساس

استدلال‌کردنی نیست.

 

پی‌نوشت‌ها:

* ملال و یا به تعبیر دیگر مختصری ملال مقوله‌ای کافکایی نیز است. قهرمان «مسخ» احساس «مختصری ملال» می‌کند. همه هنر کافکا در همین «مختصر» است.

 

** به باور نیچه‌ای کامو، امید منشأ متافیزیکی دارد که ارجاع به جهانی دیگر و نه این جهان موجود و یا زندگی دیگر و نه این زندگی موجود دارد. امید در هستی‌شناسی کامو جایی ندارد «کشیش گفت: یعنی هیچ امیدی ندارید؟ گفتم: بله» (بیگانه/ کامو/ کاشیگر)

 

١) به نقل از سارتر

 

٢، ٣) از مقدمه «سقوط» کامو، ترجمه شورانگیز فرخ، نوشته هوشنگ گلشیری

 

٤) آرمان سادگی، ایریس رادیش، ترجمه مهشید میرمعزی

 

 

٥، ٧، ٨، ٩) بیگانه، کامو، ترجمه مدیا کاشیگر

 

٦) بیگانه، کامو، ترجمه لیلی گلستان

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 9
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش