فوتورئالیسم
واقع گرایی عکس وار یا فوتورئالیسم یا سوپررئالیسم از اواخر دهه ۱۹۶۰ در نقاشی و مجسمه سازی به ویژه در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا رایج شد. هنرمندان این جنبش نیز، مانند هنرمندان پاپ، برخلاف زبان بصری ناآشنای اکسپرسیونیسم انتزاعی در جستجوی فرمی از ارتباط هنری با عموم جامعه و مردم بودند. آنها زبان بصری هنر پاپ را با وفاداری وسواس گونه به واقعیت بصری توسعه دادند. عموماً هنرمندان این سبک از روی عکس کار می کردند، بدین طریق که ابتدا عکسی را مورد بررسی قرار میدهند و بعد تلاش می کنند تصویر را هر چه واقع گرایانه تر در یک رسانه دیگر- عموماً نقاشی- باز تولید کنند. اگر چه این اصطلاح برای اشاره به آثار مختلفی به کار برده می شود، ولی بطور ویژه به گروهی از نقاشی ها و نقاشان جنبش هنری دهه ۶۰ و ابتدای دهه ۷۰ میلادی آمریکا اشاره دارد.
احتمالا برخی با سبک فوتورئالیسم بدین دلیل مخالفت کنند که اگر قرار به اجرای یک نقاشی شبیه عکس است، عکاسی و دوربین عکاسی همین کار را انجام میدهد، البته که این مقایسه صحیح نیست ولی مطرح میشود؛ هنر نقاشی با دست بسیار بالاتر است و فتورئال چالشی بین قدرت هنرمند و تکنولوژی است که مشخصا هنرمند فراتر است، به طوری که عکس های رنگی در ابتدا حاصل ترکیب رنگ آمیزی اسلاید و نگاتیو ها بوده است. اختراع عکاسی در قرن نوزدهم سه تأثير بزرگ بر روی هنر کنونى داشت:
۱. هنرمندان فوتورئالیسم در مقایسه اثر خویش با عکس دچار حس کمبود شدند و به عکاسی بعنوان پیشه روی آوردند.
۲. در جنبش های هنری قرن نوزدهم و بیستم، با وجود اینکه استفاده از عکس به عنوان منبع به کار اعتبار بیشتری می بخشید، اکثر وقت ها کار با روش فوتورئالیسم مفید و استفاده از عکس برای خلق هنر، به خوبی درک نمی شد و هنرمند به تقلید و جعل کردن متهم می شد.
۳. هنر عکاسی بعنوان یک تجربه خوشایند با استقبال هنرمندان نقاش رو به رو شد، به این ترتیب این اختراع شکافی بود در تاریخ هنر در مقابل چالش هنرمند- از نخستین نقاشی های درون غار- در تلاش برای عینی و واقعى ساختن تصویرى که از منظره ای مشاهده می کند.
تاریخچه فوتورئالیسم
کلمه «فوتورئالیسم» نخستین بار در سال ۱۹۸۶ توسط لوئیس کی. مِیسِل به کار گرفته و در سال ۱۹۷۰ در کاتالوگ نمایشگاه «بیست و دو رئالیست» موزه ویتنی دیده شد. این روش نیز با برچسب هایی مانند سوپررئالیسم، نئورئالیسم، شارپ فوکوس رئالیسم و یا هایپررئالیسم خوانده می شود. فوتورئالیسم بعنوان یک سبک هنری کاملاً بالغ و پخته، شبیه ابسترکت اکسپرسیونیسم و مینیمالیسم، زیرمجموعه هنر مردمی یا همان پاپ آرت است که در اواخر دهه شصت میلادی ظهور کردند. فتورئالیست ها نه تنها وابستگی شان را انکار نکرده، بلکه همواره تولیدات انبوه دنیای مدرن و ارتقاء هنر عکاسی را مورد تحسین و امتنان قرار دادند.
ویژگی فوتورئالیسم
در آثار فوتورئالیسم، وضوح و دقت در جزئیات، به صورت یکسان در سرتاسر اثر لحاظ شده است، غیر از قسمت هایی که خارج از کانون وضوح است و بطور وفادارانه برطبق عکس ثبت نشده است. مجسمه سازان فوتورئالیست غالباً از لباس یا لوازم واقعی استفاده می کنند و دقت وافری در نمایش جزئیات ریزی مانند موی بدن دارند.
هنرمندان فوتورئالیسم
برخلاف هنر انتظاعی و هنر مفهومی، نقاشی فوتورئالست توسط هنرمندی که دارای توانایی پیشرفته فنی است برای کشیدن تصاویر واقعی روی بوم، صورت می پذیرد. بنابراین اینطور بنظر میرسد که با این که تصویر یا اثر نهایی بر بوم به ظاهر بسیار واقعی است، اما یک قدم از واقعیت دور است چون تصویری دوباره تولید شده است. این هنرمندان همچنین با استفاده از دستگاه های اسلاید توانستند برای نخستین بار، رنگ و نور را در کنار هم تلفیق کرده و آن ها را به یک عنصر تبدیل کنند. از هنرمندان مشهور سبک فوتورئالیسم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. رالف گوئینگز:
اکثر آثار فوتورئالیسم رالف گوئینگز بازنمود فضای داخلی رستورانها و انواع غذاهاست.
۲. چاک کلوز:
چارلز توماس کلوز معروف به چاک کلوز متولد ۵ ژوئیه ۱۹۴۰ در واشنگتن یکی از مشهورترین نقاشان و عکاسان جنبش فوتورئالیسم ایالات متحده آمریکا در نیمهٔ دوم قرن بیستم است. اکثر موضوعات نقاشی های کلوز را چهرهٔ اشخاص تشکیل می دهند. او مبتلا به خوانش پریشی می باشد و برای کشیدن نقاشی هایش از یک روش مبتکرانه استفاده می کند.
۳. رابرت بچل:
رابرت بچل به نمایش زندگی روزمره بخش های گوناگون جامعه آمریکا در نقاشی هایش که به سبک فوتورئالیسم بود، پرداخت.
۴. ریچارد استس:
استس معمولاً از چند عکس برای خلق یک اثر استفاده می کند. نقاشیهای او نمونه برداری یا کپی از عکس ها نیستند بلکه کمپوزیسیونهای بسیار مرتب شده ای هستند که براساس عکس شکل می گیرند. اکثر نقاشیهای فوتورئالیسم ریچارد استس نمایش دهنده ی خیابانهای ناشناس یا مناظر شهری دیگری با شیشه های منعکس کننده، فلز، ماشینها، حصارهای سنگی و سطوح دیگر است. در نقاشیهای او علائم و نشانه هایی را می بینیم که بسیار استادانه کار شده اند اشکال منحنی انعکاس یافته معماری گونه با رنگهای نئونی که یاداور- آرت دکو- هستند. جزئیات نماش یافته در کارهای او این امر را بازگو می کند که استس قصد بازآفرینی یک زمان گذشته مشخصی را ندارد بلکه ساختارهایی را نشان می دهد که در مقابل گذشت زمان ایستادگی می کنند.
۵. دنیس پترسون:
دنیس پترسون یک نقاش ارمنی تبار اهل ایالات متحده آمریکا است. دنیس پترسون یکی از اولین نقاشان سبک فوتورئالیسم بود که در نیویورک ظهور کرد. این نقاش فراواقعیت هایی را که زندگی روزمره را محاصره کرده، پیدا می کند و بعد از برقراری ارتباط با آن ها به آشکارسازیشان می پردازد.
۶. آدری فلک:
فلک در سال ۱۹۳۱ در شهر نیویورک در محله منهتن شمالی واشنگتن هیتز متولد شد. در ابتدا، کار فلک در دهه ۱۹۵۰ نتیجه کاملی از آموزش او با اکسپرسیونیست های انتزاعی بود. او نیز "کج بودن" را به روشی آگاهانه و کنایه آمیز پذیرفت. با این حال، با گذشت زمان، او حس کرد که سبک اکسپرسیونیستی انتزاعی که از آن استفاده می کند، دستیابی به آنچه که حس می کند هدف مهمی نبوده است: برقراری ارتباط با مخاطبان. به علت این تمایل به ایجاد هنری که برای بینندگان واضح تر باشد، او شروع به حرکت به طرف فوتورئالیسم کرد.
گردآوری: بخش هنر و سینما سرپوش
- 18
- 3