به گزارش اصلاحات نیوز، آیت الله اسدالله بیات زنجانی طی سخنانی گفت: انسان آزاد است و آزادی حق نیست و فوق حق است؛ آزادی مقوّم ذات انسان است. این آزادی انسان است که او را به اندیشه و پرسش وادار می کند. مجموعه این چالش ها هم برای انسان است. اگر این چالش ها نبود، نظرات بکر و بدیع نبود.
این مرجع تقلید شیعیان با اشاره به اینکه در طول این ۱۴ قرن، جوامع دینی و به ویژه جامعه اسلامی با چالش هایی روبرو بود، یادآور شد: در دوران خلفای بنی امیه و بنی عباس عمده ترین چالش، سیاسی بود. اگرچه منشأ این چالش سیاسی فکر و اندیشه های کلامی بود. چون امویان و عباسیان جبرگرا بودند و از صاحبان این نوع اندیشه حمایت می کردند. یکی از آرزوهای آدمی که در رأس قدرت قرار می گیرد این است که کسی را در مقابلش نبیند و بتواند آنچه می خواهد را عمل کند.
وی تأکید کرد: طبعا وقتی که فکر جبرگرایانه شد، نه تنها کار خودش را موجه می داند، بلکه قدسی هم می داند؛ می گوید کار من نیست و کار خدا است. به همین دلیل یکی از مهمترین کارهایی که اسلام و ائمه مسلمین و در رأس آنها امام علی(ع) انجام داد این بود که مبنای جبر را به صورت علمی، فلسفی و عقلانی توضیح بدهند، ریشه های فساد این نگاه را بیان و تبعات قضیه را گوشزد کنند.
امروز مشکل اصلی این است که معتقدند عقل و وحی نمی توانند در کنار هم قرار بگیرند
آیت الله بیات زنجانی اظهار داشت: امروز ما با یک چالش جدیدی روبرو هستیم که بسیار جدی تر از همه چالش هایی است که تا به حال امت اسلام با آنها روبرو بوده است. امروز مشکل اصلی عبارت از این است که معتقدند عقل و وحی نمی توانند در کنار هم قرار بگیرند. در دوران ضفویه فیلسوفی به نام ملاصدرا پیدا شد. ایشان قدم بزرگی برداشتند که فیلسوفان قبل از او به این قدم موفق نشده بودند.
وی تصریح کرد: ایشان گفتند انسان می تواند از راه عقل و با راهنمایی عقل حرکت کند؛ که سرمایه آن و ابزار عقل، «استدلال و برهان» است. انسان می تواند از راه تصفیه جلو برود، با سیر و سلوک دل را پاک و قلب و روح را صاف کند. عقل برای آدم فهم می دهد. قلب و روح صاف و صیقل یافته حقایق را به انسان نشان می دهد. از سوی دیگر وحی هم روزنه ای است که از آسمان به روی بشر گشوده شده است. بنابر این بشر هم از راه وحی، هم از راه عرفان و شهود و هم از راه فلسفه و برهان می تواند حقایق را بفهمد.
این استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: ملاصدرا این سه را در کنار هم قرار داد و گفت نه تنها این سه در مقابل هم نیستند، بلکه کمک هم هستند. وحی می تواند کمک عقل باشد و عقل می تواند مشاهدات دل را برهانی کند. ایشان این قدم را برداشت. اما امروز به جای اینکه بشر این راه فیلسوف بزرگ دنیای اسلام را توسعه بدهند، گفته اند که راه وحی و عقل نمی تواند به یک جا برسد.
وی افزود: به خصوص نوع ارائه ای که از محصول وحی می دهند، تعریفی که از اسلام دارند و برخوردی که به نام اسلام با جامعه اسلامی از خود نشان می دهند، نشان می دهد که راه عقل با راه وحی دو تا است. جالب این است که قرآن کتاب وحی است و از ما می خواهد عقل را به کار بگیریم و پیامبری که به تعبیر قرآن کریم «یُوحَی اِلَیَّ » است به انسان می گوید یک ساعت تفکر کردن بهتر از ۷۰ سال عبادت است.
آیت الله بیات زنجانی گفت: چگونه از دین و دستورالعمل های دینی، توحید، معاد، عدل، قضا و قدر، سرنوشت و آزادی انسان تعریفی ارائه بدهیم که با عقل سازگار است؟ امروز مشکل جامعه بشری این است که باید عقل را آزاد بگذارد. عقلی که امام موسی بن جعفر(ع) می گوید حجت ذاتی است و انبیاء و امامان معصوم(ع) حجت های ظاهری هستند و اگر خدا را یگانه می دانیم به سبب عقل می دانیم نه به سبب اینکه پیامبر گفته است. اگر خدا را مجمع اوصاف کماله می دانیم، عقلی می دانیم نه چون در نهج البلاغه یا قرآن کریم آمده است. قرآن کریم تأیید قضیه و ارشاد است اما ما با عقل اینها را قبول کرده ایم.
دینی که از عدالت، آزادی مشروع و کرامت انسان دفاع نکند، دین زیر سؤال است
وی تأکید کرد: یکی از وظایف امروز ما این است که از دین طوری تعریف ارائه بدهیم که این تعریف عقلانی باشد؛ تا بتوانیم بین عقل و وحی پیوند ایجاد کنیم. مطمئن باشیم دینی که از عدالت، آزادی مشروع و کرامت انسان دفاع نکند، دین زیر سؤال است و عدالت، آزادی و کرامت انسان زیر سؤال نیست. برای اینکه دین اسلام و کتاب دست نخورده اش صراحتا می گوید که ما انسان را امین می دانیم. اگر خدا من را امین می داند، به چه حقی حریم شخصی افراد مورد احترام قرار نمی گیرد؟! حرمت انسان مثل حرمت کعبه است. کعبه بیت الله است چون ابراهیم خلیل با دستور خداوند آن را ساخته ولی انسان فوق کعبه است برای اینکه نص قرآن می گوید «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی». پس اگر انسان دارای روح خدایی است، دین باید انسان را آن گونه که خود قرآن معرفی کرده معرفی کند.
مرجع تقلید شیعیان اظهار داشت: امروز مهمترین چالش این است که ما سیمایی از دین نشان می دهیم که با کرامت انسان، آموزه های قرآنی و عناوین و عبارات کلام اهل بیت(ع) همخوانی ندارد. یک جا در قرآن دارد که «یا ایها المکلّف»؟! امروز چالش میان این است که انسان چگونه دیده شود و دین را چگونه ارائه بدهیم. اگر اسلام را دین خشن و مستبدانه نشان بدهیم، اسلام نیست. شرط اولیه تکلیف، عقل و یکی از ویژگی های آدم «فهمیدن» است.
وی در پایان گفت: از خدا بخواهیم معرفت، عرفان و شناخت ما را هم نسبت به اسلام آن گونه که قرآن گفته قرار بدهد و هم شناخت ما را نسبت به انسان را آن گونه که اسلام و قرآن معرفی کرده است. ان شاء الله خداوند به ما توفیق بدهد این انسان که گوهر گرانبهای خداوند است را بشناسیم و جایگاه او را آن گونه که باید قرار دهیم.
***
جوادی آملی: امروز ملت ما کمرش شکسته، ملّت بدون مال ، ملّت ویلچری است
آیت الله جوادی آملی در مراسم آیین اختتامیه کنگره بین المللی اقتصد، پیامی ارسال کرد.
دراین پیام با بیان اینکه مال در نظام اسلامی به منزله ستون فقرات یک ملّت است، اظهار داشتند: عناصر محوری اقتصاد را قرآن کریم در چند آیه بیان کرده است: عنصر اول این است که مال را به منزله ستون فقرات یک ملّت و جامعه معرفی کرد که این ثروت مملکت را نباید به دست سفیهان سپرد، زیرا ثروت مملکت عامل قیام و استقامت و پایداری یک ملّت است. اگر سفیه ستون فقرات یک ملّت را به دست بگیرد این ستون را میشکند و این ملّت را زمینگیر میکند.
ایشان اظهار داشتند: عنصر دوم آن است که اگر ملّتی نتواند ستون فقراتش را حفظ بکند فقیر است؛ یعنی ستون فقرات او شکسته است.اگر این ستون محفوظ نماند و در اثر ربا و مانند آن آسیب ببیند، این ملّت فقیر میشود. فقیر به آن ملّتی میگویند که ستون فقراتش شکسته است، زیرا عامل قیام که ثروت است آن را از دست داد و از آن بهره صحیح نبرد.
مرجع تقلید شیعیان با بیان اینکه ملتی که ستون فقراتش شکسته است، قدرت قیام ندارد، اظهار داشتند: عنصر سوم آن است ملتی که ستون فقراتش شکسته است این قدرت قیام ندارد چه رسد به مقاومت، تا برسد به اقتصاد مقاومتی. آیه سوره «نساء» این است که مال عامل قیام است، ملّتی که عامل قیام ندارد، یک ملّت ویلچری است.
ایشان با بیان اینکه ثروت، باید در بخش عمومی باشد، بیان داشتند: عنصر چهارم آن است که ثروت نه باید در دست دولت باشد نه بخش خصوصی، نه بخش خصولتی، بلکه باید در بخش عمومی باشد؛ یعنی برای توده مردم میسور باشد که از مال مملکت برای تأمین معاش خودشان زندگی آبرومندانه داشته باشند. البته هر کسی به اندازه استعداد اقتصادی خود، قدرت و ادراک و فهم اقتصادی خود، تلاش و کوشش اقتصادی خود سهم بیشتری میبرد و این به منزله خونی است که باید در رگهای این ۳۶۰ درجه دایرهای جریان داشته باشد و اگر این مال به بخشی نرسد، آن بخش فلج میشود، مثل آنکه اگر خونی به عضوی نرسد آن عضو فلج است.
آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست و جنگ با خداست، اظهار داشتند: نظام مردمی، بدون بانکهای منزّه از ربا و مطهّر از نزول، محقق نخواهد شد. تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست و جنگ با خداست و بنابراین اگر ملّت این چنین باشد به تولید و اشتغال توجه میکند.
وی ادامه داد: خداوند در قرآن کریم در چند آیه در مورد اقتصاد بیان کرده است: اوّلاً مال را به منزله ستون فقرات یک ملّت و جامعه معرفی کرد. زیرا ثروت مملکت عامل قیام و استقامت و پایداری یک ملّت است. اگر سفیه ستون فقرات یک ملّت را به دست بگیرد این ستون را میشکند و این ملّت را زمینگیر میکند. پس عنصر اوّل این است که مال در نظام اسلامی به منزله ستون فقرات یک ملّت است.
وی گفت: که اگر این ستون محفوظ نماند و در اثر ربا و مانند آن آسیب ببیند، این ملّت فقیر میشود. در فرهنگ قرآن، ملّتی که جیبش تهی و کیسهاش خالی است، این ملّت فقیر است. فقیر به معنای گدا نیست، در فارسی آن لغت دقیق و عریق را نداریم که از ملّتی که ستون فقراتش شکسته است خبر بدهیم. میگوییم گدا! واژه گدا بار علمی ندارد. در عربی از گدا به عنوان فاقد و ندار یاد میکنند، ولی قرآن کریم از ملّتی که جیبش خالی است و کیفش خالی است به عنوان فقیر یاد میکند، فقیر به معنای گدا نیست.
وی افزود: عنصر چهارم آن است که در سوره «حشر» مشخص کرد؛ فرمود این ثروت نه باید در دست دولت باشد نه باید در بخش خصوصی باشد، نه باید در بخش خصولتی باشد، بلکه باید در بخش عمومی باشد؛ یعنی برای توده مردم میسور باشد که از مال مملکت برای تأمین معاش خودشان زندگی آبرومندانه داشته باشند. البته هر کسی به اندازه استعداد اقتصادی خود، قدرت و ادراک و فهم اقتصادی خود، تلاش و کوشش اقتصادی خود سهم بیشتری میبرد و این به منزله خونی است که باید در رگهای این ۳۶۰ درجه دایرهای جریان داشته باشد و اگر این مال به بخشی نرسد، آن بخش فلج میشود، مثل آنکه اگر خونی به عضوی نرسد آن عضو فلج است.
- 11
- 6