روزنامه توسعه ایرانی نوشت: پیامک و فراخوانش هرچند برای اغلب شهروندان ارسال میشود، اما در خیابان گویا همیشه گروهها و اقشار ثابتی حضور دارند. از جشن ده کیلومتری غدیر بگیرید تا مهمانی ولادت پیامبر. مراسمی که شاید یکی دو دهه گذشته محلی و مردمی بود و در یکی دو سال اخیر به جشنها و مناسکی با برنامهریزیهای متفاوت و هزینهکرد نهادهای حاکمیتی تبدیل شده است.
دیروز به مناسبت ۲۳ ربیع الاول، سالروز ورود حضرت معصومه (س)به قم، خیابانهای این شهر شاهد حضور گسترده زنانی بود که گفته میشود کاروان نمادین استقبال از حضرت معصومه را ترتیب داده بودند. تصاویر این مراسم نشان میداد که هماهنگیهای گستردهای برای برگزاری این مراسم انجام شده و خیابانهای منتهی به حرم بسته شده است. با اینکه قم یک شهر مذهبی است و حرم حضرت معصومه در آن واقع شده، نگاهی به سابقه برگزاری این مراسم نشان میدهد که برپایی کاروان استخدام هیچگاه با این حجم، مسبوق به سابقه نبوده و از سال گذشته کلید خورده و امسال قوام یافته است.
در حالی که برخی برگزاری چنین مراسمی را که پیشتر یا کمتر شنیده شده بود یا کاملا محلی و مردمی بود را با این گستردگی در راستای سیاست توسعه جشنها و اعیاد مذهبی در کشور میدانند؛ برخی هم معتقدند که گسترش دستوری این موارد قدرتنمایی خیابانی گروههای تندروی در قدرت است که نه تنها به ایجاد جاذبه در مذهب نمیانجامد که به کاهش انسجام ملی منجر میشود. در این باره با امانالله قرایی مقدم، جامعه شناس گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید:
در چند سال اخیر شاهد برگزاری مراسم و جشنهای مذهبی هستیم که در قالبهایی کاملا متفاوت با گذشته برگزار میشود. توزیع گسترده غذا، مشارکت گسترده نهادهای حاکمیتی، تبلیغات و پوشش تلویزیونی فراوان و هزینههای بیحد و حصر. سازماندهی و گسترش و توسعه این مراسم آن هم با تولیت حاکمیت چرا صورت میگیرد؟
مراسم مذهبی از گذشتههای دور در خانوادهها و فرهنگ ایرانی وجود داشته است. اما امروز شکل این اعیاد با گذشته بسیار متفاوت شده. انگار این مراسم متعلق به حاکمیت است و مردم نقشی در آن ندارند. حاکمیت بارها اعلام کرده که به هر وسیله ممکن و از هر طریقی کوشش خواهد کرد تا عناصر فرهنگی مدنظر خود را توسعه دهد و آن را به مردم منتقل کند. حتی بارها حرف از صادرات این ارزشهای مذهبی زده است. در چنین شرایطی در حوزههایی دست به پررنگ کردن برخی از مراسم مذهبی زده و برخی را هم خود شکل و توسعه داده است، به طوری که حتی ممکن است مذهبیون جامعه هم با شکل غریبی از عناصر فرهنگی دین روبرو شوند که پیشتر با آن آشنا نبودهاند.
اما همانطور که به آن اشاره کردید، این شکل از پرداخت حاکمیتی با موضوعاتی از این دست باعث میشود تا مردم مراسمی از این دست را از آن خود ندانند.
نگاه ایدئولوژیک کاری با همراهی شهروندانش ندارد. نگاهی به در و دیوار و خیابان و مدرسه و دانشگاه و کتاب درسی و ازدواج و طلاق و فرهنگ و سینما و رسانه و کتاب و ... بیندازید، ردپای اعمال نظر ایدئولوژیک در همه عرصههای اجتماعی که باید در اختیار مردم باشد دیده میشود. حاکمیت در همه این عرصهها ورود و برای آن حد و حدود و خط و ربطی تعیین میکند که اساسا با جامعه امروز ایران همخوانی ندارد. حتی مجازات و جریمه و زندان هم معین میکند. این اساسا به ساختار جامعه آسیب میزند. ولی آنها بیشتر به دنبال توسعه برداشتی از مذهب هستند که حتی نه همه مذهبیون بلکه تنها گروههای خاصی حامی آن هستند. در واقع باید گفت آنها انسجام ملی را انسجام مذهبی میدانند و این موضوع به شدت نسل جدید را از این گفتمان تحمیلی دور کرده، تقابل بین مردم با حاکمیت را افزایش میدهد و منجر به بروز بحران میشود. اتفاقی که سال پیش اندکی از آن را شاهد بودیم.
برخی افزایش این مراسم را سیاسی دانسته و معتقدند که معمولا حضور مردم در این جشنها با حضور در اعتراضات مقایسه و از آن برای ساکت کردن گروههای مخالف بهرهبرداری میشود.
خیابانهای شهر تنها محل عبور و مرور نیست، محل نمایش فرهنگ یک جامعه است. شما نگاهی به نام خیابانها و میادین و ایستگاههای مترو بیندازید. در کمتر موردی به فرهنگ ایرانی پرداختهاند. اکثر سوگیریها به شکل شدیدی به موارد مذهبی است. آیا جامعه ما تنها متشکل از مذهبیون دو آتشه است؟ خیر. قطعا این طور نیست. افراد مختلف با نظرات و دیدگاههای مختلفی در کشور حضور دارند. حتی مذهبیون با دیدگاههای به شدت متفاوت از هم. آیا آنچه خیابانهای شهر منعکس میکند، بازتابی از همه مردم است؟ باید گفت که این طور نیست. این موضوع حالا در عرصه تصرف خیابانها هم نمود یافته است. گروههایی میتوانند با حمایت و پذیرایی جشن برگزار کنند یا به موضوعی اعتراض کنند، در حالی که مثلا معلمان یا پرستاران و ... که از اقشار زحمتکش هستند از چنین حاشیه امنی برخوردار نیستند. این موضوع تقابل را افزایش میدهد و حتی به ضرر حاکمیت است. حاکمیت حتی اگر در همه رسانههای خود جوری القا کند که اکثریت با آن است، باز هم نمیتواند مخالفانش را نایده بگیرد.
در واقع میتوان گفت با برگزاری این مراسم خیابانها را تنها در قرق گروههای خاص درآوردهاند.
بله. اما این عرصه را تماما به خودیها دادن و همه عرصهها را از دیگران گرفتن، امری است خطرناک و نه تنها جوانان بلکه اغلب گروههای اجتماعی را نسبت به مذهب و دید بدبین و از آن دور کرده است که همین موضوع به فرار مغزها و کنارهگیری سرمایههای اجتماعی و جوانان انجامیده است.
این امر چه تبعاتی برای جامعه دارد؟
اولینش تقابل و رودررویی گروههای مختلف در مقابل هم است. این موضوع همبستگی ملی را از بین میبرد . بیگانه کردن مردم از کشور. جامعه به تدریج در مقابل هم قرار میگیرد. ارزشها، باورها، معنویات، هنجارها، اعتقادات و همه و همه چیز تحت تاثیر قرار گرفته و دگرگون شده. امروزه جامعه بیش از هر زمان دیگری دچار آنومی فرهنگی و نابهنجاری فرهنگی و ارزشی شده است، به همین خاطر مشاهده میکنید که میزان جرم، جنایت، دزدی و خودکشی در آن زیاد شده است. سیاستمداران، به جای اینکه به هویت ملی که مایه انسجام، همبستگی و اتحاد بین مردم است تاکید کنند، در این سالها، با نادیده گرفتن میراث فرهنگی و عناصر فرهنگی، باعث شدند تا به جوان ایرانی، اصلا هویتی داده نشود که بخواهد الان آن را بروز دهد یا از آن دفاع کند. نتیجه این شده است که جوانان عصبانی هستند و فکر میکنند باید خواستههای خود را مثل سال گذشته در خیابانها فریاد بزنند.
بعد از حوادث سال گذشته انتظار این بود که این گروهها هم دیده شوند، ولی این اتفاق نیفتاد.
بله! حتی به نظر میرسد سعی شد هر چه بیشتر این گروهها را از خیابانها برانند و خودشان حضور پررنگتری از قبل داشته باشند حال آنکه این موضوع عواقب بدی دارد و به اعتراض دیگری میانجامد.
سعیده علیپور
- 10
- 6
کاربر مهمان
۱۴۰۲/۷/۱۹ - ۱۰:۰۲
Permalink