به گزارش جماران، امروز، همایش بزرگداشت شیخ شهابالدین سهروردی با حضور غلامحسین ابراهیمی دینانی، سید مصطفی محقق داماد، عبدالحسین خسروپناه، غلامرضا اعوانی و دیگر اساتید و دوستداران حکمت و فلسفه اسلامی در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
مصطفی محقق داماد با اشاره به اینکه سهروردی، شهید تکفیر بوده است گفت: ریشه تکفیر به یک تقسیم خاص در ادیان مختلف مربوط میشود. این تقسیم اختصاصی به ادیان ابراهیمی ندارد بلکه یکی از علل اصلی کشته شدن سقراط نیز همین تقسیم است. در اسلام، تکفیر در زمان رسول الله(صلی الله و علیه و آله) وجود نداشته البته باید دانست که سبّ غیر از تکفیر است. تکفیر بعد از پیامبر اسلام و در زمان خلافت آغاز و رایج شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با طرح پرسشی درباره تکفیر، گفت: حربه تکفیر ناشی از تقسیم انسانها به مؤمن و کافر است. ما باید این تقسیمبندی را کنار بگذاریم و باید تقسیم مسالم و محارب را بپذیریم.بایدبا هر کس که مسالم(آشتیطلب) است کنار بیایم و با هرکس که محارب و اهل جنگ است، بجنگیم. جمهوری اسلامی برای پر رنگ کردن وجه تمایزش با داعش و امثال آن، باید تقسیم مؤمن و کافر را کنار بگذارد و تقسیم مسالم و محارب را بپذیرد.
وی گفت: اتهامنامه سهروردی در دادگاه این بود که او مدعی شده خداوند قادر است پیامبر دیگری بیافریند. با وجود اینکه منظور سهروردی از این امکان، امکان عقلی بوده نه امکان وقوعی و میتوانسته از این جهت در دادگاه از خودش دفاع مفصل و دقیقی کند اما این کار را نمیکند و دلیلش این بوده که او میدانست که دفاعیه محکم و مفصل از خویش در دادگاه عادلانه مطرح است و شرط اولیه این امر هم عدم فشار بر روی دادرس است حال آنکه بر روی دادرس هم فشار درونی( دگماتیسم و جزمیت) بود و هم فشار بیرونی(فشار عالمان تکفیرکننده حامی حکومت صلاحالدین ایوبی).
در ادامه این نشست، حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران با تاکید بر کاربست روششناسی حکمت اشراق برای جلوگیری از انحطاط انسانی گفت: انحطاط یک جامعه به معنای پَستی در برابر رشد و تکامل است. انحطاط دارای اقسام گوناگونی است. یکی از اصلیترین انحطاطهای انسانی، انحطاط اخلاقی که رذائل اخلاقی عامل ظهور آن است. قسم دیگر انحطاط، انحطاط اجتماعی نظیر رشوه، حزببازی، جنایت و... است.
استاد تمام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: نوع دیگر انحطاط، انحطاط فلسفی است که هنگامی رخ میدهد که تعصب کورکورانه جایگزین عقلانیت میشود. وقتی علل بر دلائل تفوق مییابد آنگاه انحطاط عقلانی مطرح میشود. گاهی دیگر، انحطاط، عرفانی است. حقیقت عرفان عبارت است از سلوک از کثرت به وحدت است و جامعهای که خیلی گرفتار کثرت بشود با انحطاط عرفانی مواجه است.
وی گفت: انحطاط دیگر، انحطاط علمی و طبیعتشناختی است. انحطاط علمی و طبیعتشناختی وقتی است که علوم پایه و طبیعتشناختی بیاهمیت جلوه کند و اینگونه القاء شود که با خداشناسی غیر قابل جمع است در حالیکه اگر رویکرد انسان، وحدتگونه باشد آنگاه میتوان با همین علوم پایه نیز سلوک کرد زیرا طبیعت بسته به نوع ارتباط و مواجهه ما با آن، ارزشمند و بیارزش میشود. نوع دیگر انحطاط، فقهی است. جامعهای که فقهش مبتنی بر اصول فقه عقلانی نباشد و گرفتار دگماتیسم و از حکمت تهی بشود آنگاه دچار انحطاط فقهی میشود.
پژوهشگر برجسته کشور گفت: روششناسی شیخ اشراق، تک بُعدی نبوده بلکه از روشهای مختلف شهودی، استدلالی، تجربی، رمزی، نقلی و... بهره برده است. انحطاط فلسفی وقتی است که روشهای مورد استفاده جامعه، تک بُعدی باشد در حالیکه ما باید از روشهای مختلف بهره ببریم. استافده از روشهای متنوع میتواند عامل تغییر سیر تمدنی بشود.
خسروپناه گفت: اگر بتوانیم انحطاط را به سه معرفتی، اجتماعی و اخلاقی تقسیم کنیم آنگاه میتوان مدعی شد که روشهای معرفتی شیخ اشراق موجب جلوگیری از انحطاط معرفتی میشود و نظریه عشق او نیز عامل جلوگیری از انحطاط اجتماعی و اخلاقی بشود. از نظر شیخ اشراق، عشق نور الانوار به خودش موجب میشود که انوار ساهل، عاشق نورالانوار بشوند و باید توجه کرد که گوهر دین نیز همین حب و محبت است.
- 17
- 2