حجت الله جودکی، برای پی بردن به دگردیسی و سیر تکوین آن در مناسک عاشورا باید به نکات زیر توجه کنیم:
کتاب های تاریخی، بویژه مقاتل منابع اصلی تاریخ کربلا و واقعه عاشورا هستند. از اینرو برای اینکه بدانیم مناسک عاشورا در آغاز چگونه بود، باید به منابع اصلی مراجعه نمائیم. زیرا با گذشت زمان و دور شدن از زمان این حادثه، شاخ و برگ های فراوانی به اصل این واقعه اضافه شده، اینکه چرا و چگونه این کار صورت گرفت و آیا این اقدام - آن گونه که انجام دهندگان آن پنداشته اند - کاری پسندیده بوده و یا از منکرات به حساب می آید، نکته ای است که باید به دقت به آن پرداخته شود. همچنین باید به این سئوال پاسخ داد که آیا این مناسک جزئی از دین به حساب می آیند و اگر کسی آنها را ترک کند، خلاف شرعی انجام داده و یا اگر کسی بیش از پیش به آن بپردازد، بر طومار کارهای نیک خود افزوده است؟
ابتدا برای ورود به بحث این نکته را یادآور می شویم که هر فرد مسلمان هر کاری را انجام می-دهد باید نسبت به آن علم داشته باشد، زیرا این اقدام دستور خداوند است و بر اساس رهنمود دین، انسان نباید از چیزی که بدان علم و دانش ندارد پیروی نماید وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ . حتی نمی تواند بر اساس حدس و گمان و یا معرفت ظنی کاری را انجام دهد، زیرا خداوند انسان-ها را از این کار بازداشته، یعنی باید از حدس و گمان در زندگی بپرهیزد و خود را به علم و دانش مجهز نماید یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ(حجرات/ ۱۲) یعنی معرفت علمی پیدا کند. برای رسیدن به علم اسباب و ابزاری لازم است که خداوند آنها را در اختیار انسان ها قرار داده و بارها توصیه کرده که از این ابزار استفاده کنند. برخی از این ابزار عبارتند از: تفکر، تفقه، تدبر، تعلم، تعقل و.. کافی است به آیاتی که حاوی این کلمات و مشتقات آنها هستند، نگاهی بیندازیم تا به عمق مسئله پی ببریم.
تفکر (واژه فکر و مشتقات آن ۱۸ بار در قرآن آمده و در اکثر موارد از مردم خواسته است تا اقدام به تفکر نمایند، برای اطلاع بیشتر به آیات زیر رجوع شود: سبا/۳۶، بقره/ ۲۱۹ و ۲۶۶، انعام/۵۰، اعراف/۱۸۴ و ۱۷۶، روم/۸ و ۲۱، آل عمران/۱۹۱، یونس/۲۴، رعد/۳، نحل/۱۱و۴۴و ۶۹، زمر/ ۴۲، جاثیه/۱۳/ حشر/ )۲۱، تعقل (واژه عقل و مشتقات آن ۴۹ بار در قرآن آمده، جالب اینکه در بسیاری از این آیات با تاکید می پرسد چرا مردم تعقل نمی کنند) تعلم (واژه علم و مشتقات آن ۸۲۵ بار در قرآن آمده است) تفقه (واژه تفقه و مشتقات آن ۲۰ بار در قرآن آمده است، برای اطلاع بیشتر به آیات زیر رجوع شود: اسراء/ ۴۴و ۴۶، هود/ ۹۱، طه/ ۲۸، نساء/ ۷۸، انعام/۶۵ و ۹۸ و ۲۵، اعراف/ ۱۷۹، انفال/ ۶۵، توبه/ ۸۱ و ۸۷ و ۱۲۷و ۱۲۲، کهف/ ۹۳و ۵۷، فتح/ ۱۵، حشر/ ۱۳، منافقون/ ۳ و ۷). تدبر (نساء/ ۸۲، محمد/ ۲۴، مومنون/ ۶۸ و ص/ ۲۹) این مقدمه کوتاه نشان می دهد ما نمی توانیم بر اساس گفته ها و نوشته های گذشتگان - هر چند انسان های صادق و وارسته ای باشند - بسنده کرده و کاری را انجام بدهیم و یا خود را بری الذمه نمائیم. بلکه باید ما نیز به علم برسیم و آنگاه دست بکار شویم. یعنی رسیدن به علم از واجبات اولیه و نخستین است که بدون دستیابی به آن، رسیدن به حقیقت و سعادت غیر ممکن خواهد بود.
نکته دیگر بررسی مسئله دین است، الان در جامعه ما بسیاری از مردم، شعائر و آداب و رسوم مذهبی موجود را جزئی از دین و یا حتی دین می انگارند و با انجام آنها تصور می کنند که وظایف دینی خود را انجام داده اند، البته ریشه این مسئله عادت و توارث است و به هیچ عنوان مبنای آن بر "معرفت علمی" نیست. آنها به این نکته توجه ندارند که این شعائر بعدها به وجود آمده اند. ولی بر اثر تکرار و تایید برخی از علمای دینی گذشته - و حال - آنها جزئی از دین پنداشته شده اند! مثل اینکه بعضی از مردم از خاک کربلا مهر درست کرده و بر روی آن سجده می نمایند و با ضرس قاطع بر این باورند که از ابتدای اسلام پیغمبر نیز چنین می کرده و حتی یک لحظه نمی اندیشند امام حسین (ع) پنجاه سال بعد از رسول خدا (ص) به شهادت رسید!
البته اندیشمندان روشن ضمیر همواره با بدعت ها و خرافات مبارزه کرده اند و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای هم نهراسیده اند. در اینجا مناسب است از علامه مجاهد آیت الله سید محسن امین عاملی صاحب کتاب "اعیان الشیعه" یاد شود که از پیشگامان مبارزه با خرافات و بدعت ها به حساب می آید. ایشان در کتاب اعیان الشیعه/ چاپ بیروت/ جلد دهم/ صفحه ۳۶۳ می نویسد: "قمه زنی و نواختن طبل و شیپور و اعمال دیگر از این قبیل در مراسم عزاداری حسینی به حکم عقل و شرع حرام است و زخمی ساختن سر، که نه سود دنیوی دارد و نه اجر اخروی، ایذاء نفس است که خود در شرع حرام است و در مقابل، این عمل، شیعه اهل بیت را در انظار مردم، مورد تمسخر قرار داده و آنها را وحشی قلمداد می کند و شکی نیست که این اعمال ناشی از وساوس شیاطین بوده و موجب رضایت خدا و پیامبر و اهل بیت اطهار نیست و البته تغییر نام این اعمال، در ماهیت و حکم شرعی آن، که حرمت است تغییری نمی دهد و من هیچوقت در این مراسم که توسط کنسولگری ایران در مقام سیده زینب در دمشق برگزار می شود، شرکت نکرده ام و مردم را هم از شرکت در آن نهی نموده ام و به همین دلیل هم رساله "التنزیه" را نوشتم که چاپ شد و به فارسی هم ترجمه گردید و به دنبال آن بود که گروهی از قشریون و کسانی که خود را به دین منسوب می دارند، قیام کردند و غوغا برپا ساختند و حتی در میان مردم عوام شایع نمودند که فلانی عزاداری بر امام حسین را تحریم کرده است و بر این هم بسنده نکرده و مرا به خروج از دین! متهم ساختند و متاسفانه بعضی از معممین متحجر هم این تهمت را دامن زدند و آنگاه سرودی بر ضد من ساختند و اموال بسیاری در این راه خرج کردند و سید صالح حلی را مامور قدح و ذم من نمودند، اما آنچه به سود مردم است، در روی زمین ماندنی؛ و حبابهای تو خالی از بین رفتنی..." . (به نقل از کتاب "دو رساله و دو نامه از جلال آل احمد/ سید محسن امین عاملی/ ترجمه جلال آل احمد/ به کوشش و مقدمه سید هادی خسروشاهی/ انتشارات اطلاعات/ ۱۳۸۶. رساله نخست عزاداریهای نامشروع نام دارد که در واقع ترجمه کتاب التّنزیه لاعمال الشبیه است.
این کتاب نخستین اثر قلمی زنده یاد جلال آل احمد است که در سال ۱۳۲۲ از عربی به فارسی ترجمه و توسط چاپخانه تابان منتشر شده است. متاسفانه کتاب یاد شده بلافاصله توسط عناصر متحجر جمع آوری و سوزانده میشود. در سال ۱۳۶۹ کتاب عزاداری های نامشروع بار دیگر به کوشش و مقدمه سید قاسم یا حسینی در بوشهر منتشر شد.)
در کتاب عزاداری های نامشروع، نویسنده نکات ارزنده ای را مد نظر قرار می دهد که با گذشت بیش از هشتاد سال از چاپ آن، هنوز این نوشته ها تازه و مورد نیاز نسل امروز است. از اینرو به اهم موارد آن اشاره شده و خوانندگان و پژوهشگران محترم را به باز خوانی کتاب یاد شده دعوت می نماید:
- کذب و دروغ بودن بسیاری از اخباری که شب و روز بر سر منابر و در میان مجالس خوانده می شود، که این خود به تنهائی از بزرگترین معاصی است. (همان/ ص ۱۸.)
- آزار و اذیت کردن بدن، مثل زنجیر زنی، قمه زنی، شاخ حسین، سینه زنی و.. که حرام بودن این امور عقلا و نقلا ثابت است(همان/ همان صفحه)
- جیغ زدن و فریادهای بلند زنان و داد و فریاد و نعره¬های وحشیانه با صداهای منکر...( همان/ ص ۱۹.)
- به پای دین نوشتن این گونه مجالس که موجب آبرو ریزی و هتک حرمت فوق العاده دین می شود. اگر فرض کنیم که این اعمال حرام هم نباشد، بدون شک چیزهائی است که باعث ننگ و عار مذهب بوده، مردم را از چنین دینی بیزار می¬کند و حتما زبان بدگوئی را بر روی دین ما خواهد گشود(همان/ همان صفحه.)
- با طبل و شیپور و بوق و کوس در برابر مردم بیرون آمدن و این وحشیگری ها را در آوردن چه در ایران و چه در عراق، چه در مکه و چه در آفریقا، هر جا که باشد، حرام و مخالف دین و شرع است (همان/ ص ۲۱)
- تا کنون دیده نشده که علما و فقها خودشان گوشه ای از سرشان را زخمی کنند و یا یک دفعه هم که شده محکم به سینه خود بکوبند و یا بر سر خود بزنند؟ بدون شک این کسانی که این سخنان را میگویند، هرگز خود به این کارها اقدام نمی کنند و این تنها عوام جاهل و مردمان بی سوادند که از این سخنان فریب خورده و به هر کار ناشایستی دست می زنند. آری به ایشان باید گفت: چرا این کارهای خوب و نیک را خودتان انجام نمی-دهید و به مردم واگذار میکنید؟ خدا هم در قرآن می¬فرماید: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(صف/ ۲- ۳.) یعنی: چگونه شما که مردم را به نیکوکاری دستور می دهید، خود را فراموش می کنید؟ ... و یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ(همان/ صص ۲۸- ۲۹.) یعنی: ای کسانی که ایمان آورده¬اید چرا چیزی به زبان می¬گوئید که در مقام عمل خلاف آن می¬کنید؟ (بترسید) از این عمل که سخنی بگوئید و خلاف آن کنید که بسیار سخت خدا را به خشم و غضب می آورد. پس بدون شک، اگر این امور به راستی ثواب داشت و در دنیا و آخرت مضر نبود، سزاوار بود که علما و فقها نیز هم به آن مبادرت کنند و خود پیش قدم باشند! کفن بپوشندد و سنج و دهل و شیپور بدست گرفته پیشاپیش همه بر سر و کله بکوبند و دیگران را نیز به این کار تشویق کنند. زیرا که علما وفقها بیش از همه شایسته برای این گونه کارهای ثواب هستند! و اکنون که همه این کارها را نمی کنند، خوب بود اقلا یکی دو نفر از علما برای نمونه این کارها را انجام می دادند!( همان/ صص ۲۸- ۲۹)
آقای قاسم یا حسینی که بعد از انقلاب کتاب عزاداری های نامشروع را چاپ و منتشر کرده، بر این باور است که آیت الله سید محسن امین عاملی در نگارش این رساله و در توضیح فقهی و شرعی بحث و اثبات حرمت عزاداری های دروغین رایج در بین مردم جاهل و نا آگاه، از چهار منبع اصلی فقه شیعی - یعنی قرآن، سنت، اجماع و عقل - سود جسته و این در استحکام فتوای فقهی اش بسیار موثر بوده است.
- 14
- 5