به گزارش شرق، «سهم ششميليوني آراي اهل سنت در سبد رأي حسن روحاني خبر از جديبودن مطالبات اقليتهاي قومي و مذهبي از دولت دوازدهم ميدهد». جلال جلاليزاده، نماينده سنندج در مجلس ششم با تأکيد بر اين موضوع ميگويد: «نبايد از ياد برد كه حسن روحاني تنها رئيسجمهوري است که در کابينه خود نهادي به نام دستياري اقوام و مذاهب به مسئوليت علي يونسي براي پيگيري حقوق و مطالبات اقوام و اقليتهاي ديني و مذهبي به وجود آورد». گفتوگو با جلال جلاليزاده عضو حزب اتحاد ملت را در ادامه ميخوانيد:
در دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري شاهد استقبال کمسابقه اقليتهاي قومي و مذهبي از يک کانديدا بوديم؛ آنچنان که حسن روحاني توانست رأي اول استانهاي سنينشين ازجمله کردستان و سيستانوبلوچستان را به خود اختصاص دهد. به نظر شما دليل رأي بالاي اهل سنت به روحاني چه بود؟
من فکر ميکنم آنچه سبب شد در اين دوره از انتخابات جامعه اهل سنت در گوشه و کنار کشور و با هر قوميت و نژادي به حسن روحاني رأي دهند، تحليل شرايط و شخصيت کانديداها بود، آنها با بررسي مواضع کانديداهاي رياستجمهوري به اين نتيجه رسيدند که تنها نامزدي که ميتواند به خواستهها و نيازهاي آنان پاسخ دهد، فقط آقاي روحاني است.
البته آنچه سبب شد روحاني رأي اقليتهاي مذهبي را جذب کند فقط مواضع انتخاباتياش نبود، بلکه اقدامات او در دولت يازدهم هم ملاک انتخاب بود. هرچند دور اول رياستجمهوري روحاني دراينباره با انتقاداتي روبهرو بود اما اهل سنت کشور ميدانست که ديگر کانديداها چيزي در چنته ندارند.
اهل سنت نظر به اينکه روحاني خود شخص حقوقداني است و آشنا به مسائل حقوقي شهروندان است، به اين باور رسيدند که او ميتواند در سايه «بيانيه ١٠مادهاي اقوام و مذاهب» و «منشور حقوق شهروندي» که در دوره اول رياستجمهوري ارائه کرده، به مطالبات اهل سنت جامه عمل بپوشاند.
نبايد از ياد برد كه آقاي روحاني تنها رئيسجمهوري است که در کابينه خود نهادي به نام دستياري اقوام و مذاهب به مسئوليت علي يونسي براي پيگيري حقوق و مطالبات اقوام و اقليتهاي ديني و مذهبي به وجود آورد و اين نکته هم نشان از اين دارد که او اهتمامي جدي براي حل نارساييها دارد بنابراين اين مسئله و عملکرد براي اهل سنت در حمايت و انتخابش کافي بود تا او را بار ديگر به پاستور برساند.
به عنوان يک فعال سياسي و کسي که نمايندگي اهل سنت در مجلس را برعهده داشته، فکر ميکنيد مطالبات اهل سنت از دولت دوازدهم و آقاي روحاني در چهار سال آينده چيست؟
اهل سنت مطالبهاي جز پيادهکردن قانون اساسي جمهوري اسلامي که ناظر بر اجراي عدالت و مساوات است، ندارد. به همين دليل آنها در حوزه مطالبات راهبردي و استراتژيک خود خواهان اجراي دقيق قانون اساسي و برچيدن چتر نگاه امنيتي است.
در حوزه اقدامات جزئي هم بايد گفت که مطالبات اهل سنت از دولت دوازدهم، انتصاب و بهکارگيري مديران بومي در سطح استاندار و معاون استاندار در مناطق و استانهاي اهل سنت نشين است. در سطح کلانتر هم انتظار داريم آقاي روحاني بتواند در کابينه خود- حداقل در سطح يکي از معاونان يا وزرا- سهم اهل سنت ايران را لحاظ کند.
موانع برآوردهشدن كامل مطالبات اهل سنت در چهار سال اول رياستجمهوري چه بود؟ فكر ميكنيد آقاي روحاني در چهار سال دوم بتوانند در اين خصوص گامهاي جديتري بردارند؟
همچنان که گفتم، آقاي روحاني در چهار سال اول براي پيگيري حقوق و مطالبات اهل سنت گامهاي مثبت و سازندهاي را در سايه سياستهاي شفاف و صادقانه خود برداشتهاند. اين گامها هرچند لازم بودند اما کافي به نظر نميرسند.
قطعا اهل سنت نه در اين دوره بلکه در چهار سال پيش و انتخابات سال ٩٢ هم برگ برنده آقاي روحاني بودند. آقاي روحاني هم به خوبي از جايگاه اهل سنت کشور و اهميت رأي آنها باخبر است. در همين راستا هم جامعه اهل سنت متقابلا بايد احساس کنند که نيازهاي آنها و توجه به خواستههايشان در اولويت امور دولت دوازدهم قرار دارد. من فکر ميکنم مجموع اين شرايط چه از جانب روحاني و چه از جانب اهل سنت چشماندازي مثبتتر را نسبت به چهار سال اول ايجاد ميكند.
آيا حمايت جامعه اهل سنت کشور از جريان حامي حسن روحاني را بايد يک اقدام واکنشي در مقابل جريان اصولگرا دانست يا آن را رأي ايجابي تحليل کرد؟
از آنجا که فکر و جريان اصلاحطلبي و اعتدال ناشي از آن، بيشتر به فکر خدمت به ملت و اقوام و مذاهب است و همچنين نگاه يکساني به همه مردم ايران دارد و تلاش بيشتري براي برآوردهکردن شعار «ايران براي همه ايرانيان» ميکند بنابراين اهل سنت هم سعي ميکند از اين تفکر حمايت کند.
ناگفته نماند دليل ديگر اين حمايتها اين است که جريان اصولگرايي تاکنون قدمي براي اهل سنت و تحقق مطالباتشان برنداشته و تاكنون در عمل ثابت نکرده است که ميتواند مدافع حقوق اهل سنت باشد. اهل سنت هم لزوم، نياز و ضرورتي در حمايت از کانديداهاي اين جريان نميبيند. در مجموع اين شرايط من فکر ميکنم رأي بيش از ششميليوني اهل سنت به روحاني نه يک لج گروهي و حرکت سطحي زودگذر، بلکه يک ميانبر و درعين حال برگزيدن راهي درست به نام انديشه اعتدال براي تحقق مطالبات خود است.
توجه به اين نکته ضروري است که نوع رفتارهاي سياسي- انتخاباتي اهل سنت فقط در حد يک تاکتيک است و استراتژي براي تقابل با هيچ کسي را ندارد چراکه اينگونه انديشهها فقط و فقط باعث تضعيف کشور ميشود؛ به همين دليل هم اهل سنت همواره در پي آن است که از راههاي مدني و انتخابات به مطالباتش دست يابد و مهمتر از آن، قطعا دستيابي به اين مطالبات را هم فقط براي رشد و پيشرفت کشور به کار ميبرد.
با توجه به اظهارات برخي نمايندگان در رابطه با بهکارگيري وزير اهل سنت، فکر ميکنيد رئيسجمهوري منتخب چه اندازه ميتواند در اين مسير و در دولت جديد خود عمل کند؟
ما اميدواريم که روحاني بتواند در مشارکت مديريتي اهل سنت راهگشا باشد؛ چرا که او خوب ميداند توسعه ايران بهويژه در حوزه اقتصادي که نياز ضروري و اولويت اصلي کشور است، در سايه مشارکت همگاني پديد ميآيد.
نکته ديگر هم پاسخ به اين ابهام است که چرا در رده مديريت ارشد اجرائي مانند وزرا يا معاونان وزرا يا حتي استانداران، چه ويژگي، توانايي و خصوصيت مديريتي وجود دارد که در اهل سنت يافت نميشود؟ من معتقدم بهکارنگرفتن، نه در تفاوت تواناييها، بلکه در تفاوت ديدگاههاست که خوشبختانه حسن روحاني از اين ديدگاه رنج نميبرد و اميد ميرود از نخبگان و مديران ارشد اهل سنت هم در کابينه خود استفاده کند مثلا براي استانهايي که از اکثريت اهل سنت برخوردارند، استانداراني اهل سنت از همان استان را به کار گيرد و حتي کرسيهايي از هيئت دولت را به مديراني برخاسته از اهل سنت اختصاص دهد.
اهل سنت با توجه به شخصيت حسن روحاني و پتانسيلهاي بالقوه و بالفعل او که همواره يک سياست لبخند توأم با قاطعيت را دارند، اميدوار است روحاني توانايي شكستن تابوي فراهمآوردن حضور مديريتي اهل سنت را داشته باشند و همانگونه که در سايه مديريت او، کشور ايران از بنبست چالشي به نام تحريمهاي هستهاي با راهکار برجام خارج شد، بتواند برجامي را هم براي چالش تحقق مطالبات اهل سنت ايران داشته باشد. قطعا روحاني در شرايط امروز کشور تنها فرد و درعينحال شايستهترين فردي است که ميتواند اين كار را بکند.
عبدالرحمن فتحالهي
- 14
- 2