یکشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۳
۰۹:۰۵ - ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ کد خبر: ۱۴۰۳۰۳۱۶۹۷
کتاب، شعر و ادب

 فریاد «او باشد، این‌ نباشد» سر داده‌اند

مهدی میرمحمدی, نویسنده و روزنامه‌نگار,زندگی غلامرضا تختی,عضویت در کتابخانه‌ی ملی
کوتاه، قصه اینکه چرخ زندگی چنان چرخید که بعد از ۲۰ سال روزنامه‌نگاری فرصتی برای کار روی چند کتاب پژوهشی پیش آمد. اولی روایتی بود از زندگی غلامرضا تختی که سال گذشته منتشر شد و دومی روایتی‌ خواهد بود از زندگی عارف قزوینی و جست‌وجویی در هنر دوران مشروطه. برای به ثمر رساندن این پژوهش‌ها حدود سه سالی عمده‌ روز من در کتابخانه‌ی ملی گذشت.

مهدی میرمحمدی، نویسنده و روزنامه‌نگار، در یادداشتی که برای رویداد ۲۴، فرستاده نوشته است: چند روز پیش برای تمدید عضویتم به امور اداری مربوطه مراجعه کردم و با آیین‌نامه‌ تازه تصویب‌شده‌ای مواجه شدم که بر اساس آن دیگر نویسند‌گان و پژوهشگران امکان عضویت در کتابخانه‌ی ملی را ندارند. البته این آیین‌نامه که باید از آن به عنوان آیین‌نامه‌ای تاریخی یاد کرد تنها به همین ممنوعیت راضی نشده و شهروندان دچار معلولیت و دانشجویان کارشناسی ارشد را هم از حق عضویت محروم کرده است.

ای معاون، خدمات آنلاین ارائه شده به معلولان را شرح بده!

معاون این تشکیلات بعد از کمی دست به دست شدن این آیین‌نامه‌ تاریخی در شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های خبری چند خطی توضیح دادند که آمار استفاده معلولان از کتابخانه پایین بوده و ما می‌خواهیم به این گروه خدمات آنلاین ارائه کنیم. البته در روز‌گار ورشکستگی رسانه‌های داخلی و با وجود یک رسانه‌ی ملی‌ که با همه‌گونه ممنوعیت همراه است، کسی هم نیست بپرسد: ای معاون، دو سه مورد از خدمات آنلاینی را که برای شهروندان دچار معلولیت ارائه کرده‌ای شرح بده. اگر تعداد این گروه از کاربران کم است، چرا به‌عنوان مسئولیت اجتماعی تبلیغ نمی‌کنید تا تعداد بیشتری خبر‌دار شوند که در کتابخانه‌ ملی کشورشان سالنی برای آن‌ها وجود دارد و حضورشان را تسهیل نمی‌کنید؟ در حالی که امروز تلاش می‌شود فرد دچار معلولیت را از وضعیت خانه‌نشینی خارج کنند و به سطح شهر بیاورند، شما به پشتوانه‌ چه دانشی می‌خواهید این گروه از شهروندان را از معدود ساختمان‌های مناسب‌سازی‌شده برای معلولان محروم کنید؟

 در حالی که امروز تلاش می‌شود فرد دچار معلولیت را از وضعیت خانه‌نشینی خارج کنند و به سطح شهر بیاورند، شما {امضاداران کتابخانه ملی} به پشتوانه‌ چه دانشی می‌خواهید این گروه از شهروندان را از معدود ساختمان‌های مناسب‌سازی‌شده برای معلولان محروم کنید؟

محدود کردن حضور جوان‌تر‌ها به دلیل کمبود نیرو‌های حراست!

ممنوعیت دیگر شامل دانشجویان کارشناسی ارشد شده است. پیش از این، اجازه داده شده بود که دانشجویان با ورود به مقطع کارشناسی ارشد به عضویت کتابخانه درآیند. در آیین‌نامه جدید گفته شده که دانشجویان فوق‌لیسانس تنها در زمان پایان‌نامه و با ارائه‌ مدارک مربوط به تصویب موضوع پایان‌نامه امکان حضور در کتابخانه را دارند. مشخص است که آیین‌نامه‌سازان مدنظر داشته‌اند که فضای کتابخانه را کمی خلوت کنند. آن‌ها که در این روز‌ها به کتابخانه رفت‌و‌آمد داشته‌اند دیده‌اند که تعداد نیرو‌های حراست برای برخورد با جوانان کافی نیست. همین تعداد ناکافی در ساعت‌های غیراداری و روز‌های تعطیل نا‌کافی‌تر هم می‌شود. ضمن اینکه تعدادی از همین نیرو‌ها هم حاضر به بر‌خورد نیستند. زمانی صحبت از این شد که با دوربین‌ها چهره‌ها را تشخیص می‌دهند و آن‌هایی را که مقبول نباشند از حضور محروم می‌کنند. اما حالا یا مشاوران فنی در توانایی این دوربین‌ها اغراق کرده بودند یا نیرو‌ی اداری کافی برای پیگیری هویت‌های تشخیص داده شده وجود ندارد؛ به هر حال کار زیادی از دست دوربین‌ها برنیامد. از آن‌جایی که نیرو‌های تذکردهنده‌ به‌اصطلاح مردمی، مانند آنها که در مترو و سایر امکان مربوط به شهرداری تهران می‌بینیم درکتابخانه‌ی ملی حضور ندارند، در نتیجه راهی جز محدود کردن حضور جوان‌تر‌ها باقی نمی‌ماند. طبیعتا دانشجویی که تازه وارد مرحله‌ی فوق‌لیسانس شده هیجان و شور بیشتری دارد و امکان اینکه رفتارش مورد پسند قلمداد نشود بیشتر است. از همین رو، این گروه از کاربران کتابخانه برای محرومیت در اولویت قرار گرفتند.

جواب کمیسیون به درخواست پژوهشگران: «موافقت نمی‌شود!»

اما محرومیت دیگر شامل نویسند‌گان و پژوهشگران شده است. پیش از این نویسندگان و پژوهشگران با اعلام آخرین کتاب منتشر‌شده‌شان از امکان عضویت بر‌خوردار می‌شدند که این شانس نصیب من هم شد. وقتی برای تمدید حق حضور به اداره‌ی عضویت آن تشکیلات مراجعه کردم و با دستور‌العمل جدید مواجه شدم، گفتم کتابی که در دست دارم تازه به پایان رسیده و در مرحله پانویس‌گذاری‌ و بررسی دوباره منابع هستم، واقعا محرومیت در این مرحله ظلم به یک نویسنده است. این کاری نیست که با پشتوانه کتابخانه دوست و آشنا به سر‌انجام برسانم. بعضی از این منابع تنها در این کتابخانه در دسترس است. فرمی دادند که شرایط‌ را توضیح بده تا درخواستت به کمیسیونی برود که صلاحیت‌ها را برای عضویت‌ بررسی می‌کند. در آن فرم اسم کتاب‌هایم را نوشتم و سابقه‌ی روزنامه‌نگاری‌ام را توضیح دادم و موضوع‌هایی را که مشغول تحقیق روی آن‌ها بودم ذکر کردم و در انتها نوشتم: این کمترین را از منابع پژوهشی ثبت‌شده در کتابخانه ملی کشورم محروم نفرمایید و البته جواب کمیسیون این بود: «موافقت نمی‌شود!»

 در آیین‌نامه جدید کتابخانه ملی گفته شده که دانشجویان فوق‌لیسانس تنها در زمان پایان‌نامه و با ارائه‌ مدارک مربوط به تصویب موضوع پایان‌نامه امکان حضور در کتابخانه را دارند. ظاهرا دلیل آن است که تعداد نیرو‌های حراست برای برخورد با جوانان کافی نیست. همین تعداد ناکافی در ساعت‌های غیراداری و روز‌های تعطیل نا‌کافی‌تر هم می‌شود

محروم کردن پژوهشگران و نویسند‌گان از عضویت در کتابخانه آنقدر عجیب است که عقل از یافتن پاسخی برای چرایی آن درمی‌ماند. آیا این واکنشی به بالاگرفتن تب تاریخ‌خوانی در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های غیر رسمی بوده؟ این روز‌ها پادکست‌هایی با موضوع تاریخ ایران پُرمخاطب شده‌اند و در شبکه‌های اجتماعی صفحه‌های زیادی با موضوع تاریخ دیده می‌شود. البته که تجربه زیسته نشان داده که ترسی از برخورد وجود ندارد، اما آیا این نگرانی پیش آمده که سیستم اداری نظارت و ممیزی از کمیت تولید عقب بماند. آیا با خودشان گفته‌اند این منابع و نشریات که به این نویسندگان و پژوهشگران داده می‌شود هیچ معلوم نیست که چگونه خوانده و تحلیل شوند و بعد صلاح دیده‌اند که دسترسی‌ها را محدود کنند؟ اگر این‌ها که گفتم توهم است، پس چرا باید تعدادی نویسنده و پژوهشگر را از حضور در کتابخانه محروم کرد؟ جوان حقوق‌خوانده‌ای که در جریان شرایطم قرار گرفته بود گفت این محروم کردن شهروند از کتابخانه ملی کشورش یا محرومیت نویسنده از منابعی که دسته‌بندی امنیتی برای آن‌ها در نظر گرفته نشده فرای قانون است و خواست که دلسرد نشوم و به دنبال حقم باشم. گفتم: «گرانقدر، در‌خواست شما از امید‌ِ کاذب‌تان به زندگی در اینجای جهان می‌آید.» مثال زدم از همان عارف قزوینی که در کتابخانه مشغول کار روی هنر و زندگی‌ او بودم که کارش بعد از سال‌ها تلاش و تغییر‌خواهی به گوشه‌نشینی و ذکر «ای داد، ای بی‌داد!» رسید. البته منظور این نیست که ما هم باید تسلیم گوشه‌‌نشینی شویم؛ اتفاقا اشاره به این است زمان را به امید دادرسی نمی‌توان بر باد داد. دهه‌هاست که نویسندگان و پژوهشگرانی در میان انواع مصیبت‌ها -از بند و غربت گرفته تا فقر و ممیزی- هنر و ادب ایرانی را به دندان گرفته و به دست نسل‌های بعدی رسانده‌اند. آنگونه که آدمی از نوشتن همین اعتراض چند خطی شرمش می‌آید. البته که به دستور‌العمل رئیس و معاونش که تجربه ثابت کرده دیر یا زود باید میز را وا‌گذار کنند کاری متوقف‌ نخواهد شد. آن نشریه یا منابعی که باید یافت شود تو‌ گویی صد بار سخت‌تر یافت خواهد شد. اما ای کاش هم شما سال‌ها زنده بمانید و هم من تا ببینیم تاریخ درباره‌ی دستور‌العمل‌تان چگونه قضاوت خواهد کرد. یکی می‌گفت ما آدم معمولی‌ها هیچ نداریم جز قدرت روایت کردن. زحمت روایت کردن این آیین‌نامه‌ی تاریخی بر گردن من!

کتابخانه ملی صاحبی جز مردم ایران ندارد

اما مطلب را بی‌حرف حساب نباید به پایان برد. سایه‌ این گنجینه که نامش کتابخانه ملی است بر سر فرهنگ و پژوهشگران و مردم ایران همیشگی باد؛ حتی اگر چند سالی امضا‌دارانی دستور «او باشد، این‌ نباشد» سر‌دهند. چه عمر‌ها که بر سر این کتابخانه نرفته است. این همان کتابخانه‌ای است که پوری سلطانی عمر و زندگی خود را بر سر آن گذاشت. بی‌انصافی است شاغلان و نیرو‌های این کتابخانه را به این چند‌ نفر صاحب امضا و مهمان‌های میز‌های مدیریتی خلاصه کنیم. در این سه سال بارها با کارمندان و نیرو‌هایی برخورد کردم که در مخزن‌ها و سالن‌ها و سایر واحد‌های تخصصی کتابداری در زمان‌های طولانی به کار و خدمات‌رسانی مشغول‌اند. این نیرو‌ها چه آگاهانه و چه از سر وظیفه اداری در سکوت حافظان اصلی یک گنجینه‌ی تاریخی‌اند که صاحبی جز مردم ایران ندارد و از همین رو نام ملی برای آن انتخاب شده است.

  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
فردریش نیچه نگاهی ژرف به زندگینامه و اندیشه‌های فردریش نیچه

تاریخ تولد: ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴

محل تولد: روکن، آلمان

حرفه: فیلسوف و منتقد فرهنگی

درگذشت: ۱۹۰۰ میلادی

مکتب: فردگرایی، اگزیستانسیالیسم، پسانوگرایی، پساساختارگرایی، فلسفه قاره‌ای

ادامه
هدیه بازوند بیوگرافی هدیه بازوند؛ بازیگر کرد سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ مرداد ۱۳۶۶

محل تولد: بندرعباس، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۹۶ تاکنون

تحصیلات: فارغ التحصیل لیسانس رشته مهندسی معماری

ادامه
سانجیو باجاج بیوگرافی سانجیو باجاج میلیارد و کارآفرین موفق هندی

تاریخ تولد: ۲ نوامبر ۱۹۶۹

محل تولد: هندی

ملیت: هندی

حرفه: تاجر، سرمایه گذار و میلیارد 

تحصیلات: دکتری مدیریت از دانشگاه هاروارد

ادامه

حکایت های اسرار التوحید اسرار التوحید یکی از آثار برجسته ادبیات فارسی است که سرشار از پند و موعضه و داستان های زیبا است. این کتاب به نیمه ی دوم قرن ششم هجری  مربوط می باشد و از لحاظ نثر فارسی و عرفانی بسیار حائز اهمیت است. در این مطلب از سرپوش تعدادی از حکایت های اسرار التوحید آورده شده است.

...[ادامه]
ویژه سرپوش