به گزارش ایرنا، جایزه ادبی کاستا (Costa Book Awards) هر ساله به لذت بخشترین کتاب انگلیسی زبانی اهدا میشود که نویسنده آن ساکن بریتانیا یا ایرلند باشد. در اهدای این جایزه بیشتر لذت بخش بودن داستان و موفقیت در انتقال این لذت بخشی به مخاطبان مد نظر است.
استوارت ترتون (Stuart Turton) درحالی در سال ۲۰۱۸ برنده بخش رماناولیها شد که هیات داوران از داستان او به عنوان «روایت هوشمندانه، جذاب، و بدیع از داستانی جنایی» یاد کردند. داوران درباره این اثر نوشتند: زمین گذاشتن این کتاب غیرممکن است. همه ما از خواندن این رمان و اینکه داستانِ اولِ یک نویسنده چنان منظم و دقیق نوشته شده است شگفتزده شدیم.
ترتون ۳۹ ساله خبرنگاری مستقل است و پیشتر تجربه موفقی در نویسندگی نداشته اما از کودکی طرفدار آگاتا کریستی بوده و دوست داشته داستانی معمایی-جنایی بنویسد. وی پیش از خبرنگار شدن به دور دنیا سفر کرد و کارهای مختلفی را چون فعالیت در کتابفروشیهای مختلف، فرودگاه و حتی مزارع تجربه کرد. تا آن که فکر نوشتن کتاب وقتی به سرش زد که در دوبی مشغول کار بود.
ایده داستان به ذهنم رسید اما هیچ نظری درباره شخصیتهای داستان یا اتفاقات به صورت جزئی نداشتم. میدانستم مجبورم به انگلیس برگردم، نیاز به جو کشور و خانههای مجللش دارم. باید از جنگلهای مختلف دیدن کنم و در کشوری بیابانی نمیتوانم چنین کاری را انجام دهم.
به همین دلیل به کشورش بازگشت اما نمی توانست بنویسد: هر چه بیشتر برای نوشتن برنامهریزی میکردم، هر چه بیشتر تلاش میکردم سرنخها را به هم ربط دهم، اوضاع پیچیدهتر میشد. احتمالاً دوستانم از حضور در کنار من خیلی عذاب کشیدند چون همزمان به ۱۸ مسیر مختلف فکر میکردم. از زندگیام در دوبی گذشتم و به کشورم برگشتم. کاری که برایم خیلی سخت بود اما در نهایت اوضاع بهتر شد. ناگهان بارقهای از امید در من شکل گرفت.
ماجرای هفت مرگ اِوِلین هاردکَسِل که در ۶۰ فصل نوشته شده از این قرار است:
تا به حال تصور کرده اید هر صبح که بیدار می شوید در بدن شخص دیگری باشید و مجبور شوید یک روز کامل را با فردی سپری کنید که هیچ شناختی از او ندارید. تصورش هم دشوار است چه برسد به واقعیت.
شخصی به نام سباستین بل برای رهایی از مخمصه ایی که در آن گرفتار شده باید معمای قتلی را به سرانجام برساند. به این منظور برای کمک به او فرصت هایی در اختیارش قرار می گیرد تا برای فرار از ورطه ایی که در آن قرار دار تمام تلاشش را بکند اما ...
در این کتاب میخوانیم:
دوست دارم باور کنم مرد خوبی هستم و برای کمک آمده ام، اما اگر چنین باشد که کلی دردسر به وجود آوردهام. امشب مثل هر شب اویلین خودش را میکشد و اگر اقدامات امروز صبح مثل راهنما عمل کند، امکان دارد تلاش هایم برای فرار از این بدبختی، سریع تر به نتیجه برسد. با توجه به همه تلاش های ناشیانهام برای نجات اویلین، تنها خاطره استخر و اویلین که اسلحهای نقرهای دارد، در ذهنم تداعی می شود. (ص. ۲۰۹)
هفت مرگ اِوِلین هاردکَسِل را کتابسرای تندیس در ۵۵۹ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه با ترجمه نرگس جلالتی منتشر و در دسترس قرار داده است.
- 12
- 3