نوروز جشن آفرینش و تجدید حیات و بزرگترین جشن اقوام ایرانی در کتاب المحاسن و الاضداد منسوب به کسروی روایت شده است. نوروز را کیخسرو پسر پرویز پسر سام پسر نوح بنا نهاد و ابوریحانبیرونی در آثار الباقیه به سه روایت اشاره میکند. او نقل میکند در روزگار تهمورث صائبه آشکار شد و چون جمشید به پادشاهی رسید دین را تجدید کرد و آن روز را جشن گرفت و نوروز نام نهاد.
در جای دیگر چنین آورده که چون جمشید سوار بر گردونه شد جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از دماوند به بابل رسید. مردم در شگفت شدند و این روز را جشن گرفته و آن را نوروز نامیدند. در روایتی مجهول میگویند چون سلیمان پسر داود انگشترش را گم کرد پادشاهی از دست او بیرون رفت و چون آن را یافت پادشاهی به او برگشت و ایرانیان گفتند نوروز آمده. علامه مجلسی در بحارالانوار روایتی چند درباره نوروز و آداب برگزاری آن نقل نموده که از مهمترین این آیینها سبزه سبز کردن است.
این آیین از زمانی است که جمشید دیو خشکسالی را شکست داد، بارش باران بر دشتها سبزه رویید و درختان میوه آوردند و حیوانات رو به فزونی گذاشتند. ایرانیان برای زنده نگه داشتن این حادثه ۲۰ روز قبل از نوروز دوازده ستون از خشت خام را اطراف حیاط دربار برپا میکردند و بر فراز هر ستون یکی از حبوبات همچون گندم، جو، برج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، ذرت و ماش سبز میکردند و به هنگام سفر نوروزی سه ظرف سبزه به نشان گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک به همراه شهد شیرینی، سیب، سیر و سرکه، سنجد و سپند و سماق و به رسم زرتشتیان هفتشین در آن قرار میدادند. از آداب استقبال از نوروز خانهتکانی و تمیز کردن وسایل منزل است. ایرانیان بر این باور بودند که هفته آخر سال بر زمین میآیند و تا سیزدهم نوروز در خانه بستگان خود میهمان میشوند. جشن سوری یکی دیگر از جشنهای پیشنوروز است که مجموعهای از باورها و آیینهای گوناگون را دربردارد. در این شب با افروختن آتش به پیشواز ارواح میرفتند. رسم بر این بوده که تلی از آتش به نشانه اهورامزدا و یا سه گُله آتش به نشانه گفتار، کردار و پندار نیک و یا هفت تل به نشانه هفت فرشته آسمانی میافروختند و اشعاری را میخواندند.
پس از فرو نشستن آتش به قاشقزنی، فالگوشی، فال کوزه و شکستن آن، بختگشایی، شالاندازی و خوردن آجیل چهارشنبهسوری و یا لورک که از هفت میوه و مغز آن که با آتش مقدس بو دادهاند و نباید به نمک آغشته شود تا پاسی از شب به جشن و پایکوبی میپرداختند. قدیمیترین پیشاهنگان نوروزی حاجیپیروز، کوسه برنشین و نوروزخوانان نام داشتند که هر یک با آیین و لباسی خاص پیامآور نوروز بودند. از دیگر مراسم چهارشنبه آخر سال پختن آش جهت فدیه و از بین بردن امراض بوده که بعد از حمله اعراب این آش به ابودردار معروف شد. در پختن این آش گروهی از مردم هر یک به وسع خود مواد آن را تهیه و در پختن همکاری میکردند. آخرین رسم تا قبل از تحویل سال و آغاز نوروز، پوشیدن لباس تمیز، شستن تن و نشستن در کنار سفره هفتسین است و سرانجام سیزدهبدر که با بدرقه ارواح از شهر و بیرون بردن آنان تا کشتزارها و چمنزارهای اطراف شهر و سبزه گره زدن و حاجت خواستن و بر آب دادن سبزه سفره هفتسین این جشن به پایان میرسد. از آنجایی که خاستگاه نوروز در ایران باستان است هنوز هم مردم مناطق فلات ایران نوروز را جشن میگیرند. از جمله در افغانستان، تاجیکستان، قسمتهایی از روسیه، قزاقستان، گرجستان، جمهوری آذربایجان، آلبانی، سوریه، عراق، چین، قسمتی از نپال، ترکمنستان، هند، پاکستان و ازبکستان این روز جشن گرفته میشود. در ۸ مهرماه ۱۳۸۸ بنا به پیشنهاد ازبکستان یونسکو نوروز را به عنوان میراث معنوی و فرهنگی به ثبت رساند و پس از آن بنا به پیشنهاد آذربایجان در چهارم اسفند ۱۳۸۸ مجمع عمومی سازمان ملل نوروز را با ریشه ایرانی و قدمتی بیش از سه هزار سال در تقویم خود جای داد و نوروز را به عنوان فرهنگ صلح در جهان به رسمیت شناخت.
مصطفی اشتری
- 11
- 4