به گزارش تابناک با تو،پایان بهار در سرآغاز تابستان، طولانیترین روز سال را برای هستی به ارمغان میآورد.
قطعا این مناسبت با ارزش، که روشنایی بیشترین زمان ممکن را در یک روز در کل سال به خود اختصاص میدهد در تفکر اساطیری و کهن ایرانیان ارزشمند است اما آنچه واضح است، اهمیت شب یلدا و طولانیترین شب سال در آغاز زمستان و مراسم و جشن جمعی یک ملت برای آن، به مراتب مهمتر و مشهورتر است... پاسخ این تفاوت تاریخی در کجاست؟
با نگاهی صرفا منطقمحور و بدونِ رجوع به بنیان های تفکر باستانی ایران، جشن گرفتن طولانیترین روز سال منطقی تر از جشن گرفتن تاریک ترین شب سال به نظر میرسد!
پاسخ این پرسش نیاز به فرضیهپردازی هایی دارد. اکنون به یکی از آنها میپردازم که عجالتا خوشایند و برآمده از ذهن کنجکاو بنده و البته منطبق با تفکر اساطیری ایران است.
هر چند که قطعا در این باب فرضیه های بسیار دیگری وجود دارند که من نمیدانم و از سوی دیگر قطعا تراوشات ذهنیِ بنده هم خالی از اشکال نخواهد بود.
مطابق تمامی متون کهن و باستانی ایرانی، در اساطیر ایران باستان جنگ دائمی میان خیر و شر برپاست و اصولا این نزاع اصلی بنیادین است. اهورامزدا از ابتدای آفرینش در مقام سرور دانا سردار خوبی هاست و اهریمن نماد بدی و دروغ. در تفکر کهن اساطیری ایرانی در این میدانِ حق علیه باطل، روشنایی علیه تاریکی، دانایی علیه نادانی، راستی علیه دروغ، ''انسان'' حقِ انتخاب دارد. یا در سپاه راستی قدم میگذارد و یاور خردورزی و اهورامزدا میشود یا پیرو دروغ و نادانی و سربازی از سربازان اهریمن.
واضح است که معنی اختیار حداقل در دورههایی از تفکر باستانی ایرانی و نگاه آیینی زردشتیگری اهمیت بسیار والایی داشته است. در این نگاه اساطیری، انسان یاریرسان اهورامزداست در به ثمر نشستن فرجامین راستی و اگر در جبهه ی دروغ وارد شود در حقیقت با تبعیت از اهریمن در برابر پیروزی نهایی حق بر باطل قد علم کرده است.
این نگاه هر چند که از جوانبی قابل بحث است و جای نظریهپردازی پژوهشگران و اساتید است، بیانگر اهمیت جایگاه انسان و ''انتخاب'' او در نظام فکری اساطیری ایران است.
حال با این پیش فرض به جشن شب یلدا نگاهی میاندازیم. وظیفه انسانِ یاریگر اهورامزدا و سرباز جبههی حق آن است که در طولانی ترین تاریکی سال به شکلی نمادین بیدار بماند و برای پیروزی نور بر تاریکی دعا کند. در مراسم شب یلدا دانههای خشکبار، میوه هایی پُردانه و سرخ رنگ همچون انار و هندوانه که نماد باروری( زندگی) هستند را بر سر سفره میآورد و حضور خود را در عرصه ی دفاع از روشنایی و راستی با نمادهای باروری، هوشیاری و ذکر کلام پروردگار و بندگان مقرب او و البته به اختیار خود به رخِ اهریمن میکشد تا این شب طولانی و سرد با جمع کثیری از همراهان حق و راستی و دوستدار روشنایی به سرآید.
درست است که امروزه مراسمی چون شب یلدا بیشتر جنبهای نمادین دارند اما از خاطر نبریم که در هزارههای دور و در سختیِ سرمای کشنده و درکِ اهمیت روشنایی و گرما برای کشاورزی و دامپروری، این آیینها نقش بنیادین و انگیزشی بسیار میان نیاکان ما داشتهاند. این آداب و رسوم زنده نگاهدارندهی امید به زیستن بودهاند و یادگارهایی ماندگار از تلاش خردورزانه، عاشقانه و همهجانبه ی نیاکان ما در زیست بوم ایران زمین هستند. کوششی ستودنی برای بقا، ساختن، تولید و پیشرفت و مهم تر از همه پیروی از راستی و در مسیر نور حرکت کردن.
اسطوره اگر چه امروزه درظاهر صرفا نمادپردازی و مراسمی آیینی به نظر میرسد اما درباطن خود گواه عمیقی از شعور علمی و تجربی مشترکِ ملتی کهنسال به قدمت هزارهها دارد.
با این زاویه ی دید، تفاوت اهمیت بین طولانیترین روز سال و طولانیترین شب سال میتواند به نوعی آشکار شود. در انتهای بهار و آغاز تابستان، اهورامزدا و نیروهای نیک در اوج قدرت هستند.
روشنایی طولانیترین زمان خود را دارد و نور پادشاهی میکند. گیاهان بارور و زمین ها آمادهی به ثمر نشستن هستند اما در طولانیترین شب زمستانیِ سال نیروهای نیک پروردگار دربرابر تاریکی گسترده جلوه ای کمتر دارند و با همراهی نیروهای نیک انسان های یکتاپرست و برقراری مراسمی نمادین از شکوه زندگی و بیداری، عرصه را بر تاریکیِ طولانی تنگ خواهند کرد و نتیجهی آن که پیروزی و نجات دادن زمین از سرما و تاریکی و حفظ باروری آن است، هر ساله شایسته ی جشنی بزرگ همانند جشن یلداست.
- 13
- 1