![حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری,اخبار مذهبی,خبرهای مذهبی,علما](https://media.sarpoosh.com/images/9607/96-07-c03-823.jpg)
پیام امام حسین(ع) به روز است؛ دین و دنیا می تواند هدف یا وسیله باشد، می توانید بنده خدا باشید، می توانید برده غیر خدا باشید، می توانید آزاد باشید و در بندگی خدا قیمت پیدا کنید، می توانید اسیر مردم و هوای نفس باشید، امروز نسبت به زمان امام حسین(ع) فقط شکل زندگی تغییر کرده ولی رفتار انسان در همان مسیر است.
حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی ماندگاری می گوید: اگر تنها دنیا را دیدیم، سر دین را هم می بُریم تا به دنیا برسیم، تمام بنی امیه و بنی عباس به ظاهر مسلمان بودند ولی هر چه توانستند برای آمال و آرزوهای دنیایی خود از دین استفاده ابزاری کردند، اما نه تنها به دنیا نرسیدند بلکه آخرت هم از دست دادند، اما اگر نگاه ما درست شود، دنیا را ابزار، مزرعه، وسیله، معبر و پل برای آخرت بدانیم، نهایت راهنمایی را از دین می گیریم و از دین استفاده ابزاری نخواهیم کرد بلکه استفاده هدایتی و راهنمایی می کنیم.
ساده ترین استفاده ابزاری از دین در دنیای امروز این است که قسم حضرت عباس و حضرت زهرا می خورد تا جنس خود را غالب کند چون همه هدف آنها دنیاست.
او به آزادی و اختیار در اندیشه امام حسین(ع) اشاره و تصریح می کند: بحث آزادی و اختیار در هر انتخابی است، برای انتخاب دین، پوشش، همسر، سیاست و اقتصاد آزاد هستیم، ما برای انتخابمان در نوع رفتنمان از این دنیا هم آزاد هستیم که با شهادت یا با مرگ برویم؛ امام حسین(ع) می فرماید: اگر در انتخاب های خود هدفتان دنیا باشد از همه چیز استفاده ابزاری می کنید تا به دنیا برسید و نخواهید رسید چون مَثل دنیا مَثل سایه انسان است، اگر دنبال آن بروید به آن نخواهی رسید ولی اگر آن را رها کنید او به دنبال شما خواهد آمد.
امام حسین(ع) آزادگی را مرتبه به مرتبه می کنند، بالاترین آزادگی این است که انسان ها، بنده خدا باشند، لااقل اگر خدا را نمی شناسند، ذره ای وجدان و آزادگی که هر انسان بی دینی هم این را می فهمد؛ داشته باشند.
متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری را می خوانید:
* امام حسین(ع) فرمودند: “به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مىشوند” این فرمایش امام به چه معنا و مفهومی است و برای دنیای امروز چگونه قابل تفسیر است؟
امام حسین(ع) می فرمایند: «إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا، وَالدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ؛ مردم بندگان دنیا هستند و دین مانند لقلقه زبان آنهاست البته تعبیر حضرت این است که دین مانند آب دهان است، آب دهان را می چرخانند تا زندگی آنان بگردد، هر وقت هم که گرفتار می شوند، دینداران کم می شوند. نکته اول این روایت این است که چرا حضرت دین را به آب دهان تشبیه کردند، آب دهان دو حالت دارد، وقتی گلوی من خشک است، آب دهانم را جمع می کنم و می خورم تا گلویم تازه شود، و وقتی هم آن را نیاز ندارم، بیرون می ریزم، مردم هم چنین معامله ای با دین می کنند، آن روز که احساس می کنند دین برای آنها نفع و فایده دارد و گذران زندگی آنان با دین هستند، دین را می چسبند و به قول حاج آقا قرائتی فرمودند: یک عده طرفدار دین هستند چون نان دارد، اما وقتی گرفتار می شوند، از دین فاصله می گیرند.
فلسفه النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا این است که دنیا به لحاظ نگاه اولیه محل تحقق و آرزوهای مردم است، هر چه می خواهند، می توانند در دنیا به آن برسند البته نه به طور کامل، قرآن هم می فرماید: “به بخشی از آرزوهایشان می رسند” لذا مردم حس می کنند که اگر اسیر و بنده دنیا باشند، به آرزوهایشان به طور کامل می رسند، غافل از اینکه به تعبیر اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) این چنین نیست، امام حسین(ع) در نامه ای به برادرشان محمد بن حَنَفیه دنیا و آخرت را اینگونه با هم مقایسه می کنند، “دنیا انقدر کوچک بود که انگار از ابتدا نبوده و آخرت انقدر بزرگ بود که انگار از ابتدا بوده” لذا امام حسین(ع) با این بیان می خواهند بفرمایند که اگر مردم فقط دنیا را ببینند و آخرت را نبینند، اولاً بنده دنیا می شوند، از هر چیزی از جمله دین، خدا، پیامبر و اهل بیت(ع) استفاده ابزاری می کنند برای اینکه به دنیای خود برسند، ساده ترین استفاده ابزاری از دین این است که قسم حضرت عباس و حضرت زهرا می خورد تا جنس خود را غالب کند چون همه هدف آنها دنیاست؛ وقتی هم یک امتحانات سخت دینی، همان دینی که به آن قسم می خورند، سر راه ایشان قرار می گیرد به خاطر اینکه حس می کنند آن امتحان مثل جهاد، جبهه رفتن، نماز خواندن، عبادت کردن و خمس و زکات دادن، آنها را از این دنیایی که همه آمال و آرزویشان هست، جدا می کند، از دین جدا می شوند؛ اما از این جملات امام حسین(ع)، یک استفاده ای می شود و آن اینکه اگر کسی دنیا را با آخرت ببیند، «الدُّنْیا مَزْرَعَهُ الآخِرَهِ» یا به تعبیری دنیا وسیله ای برای آخرت اوست، در این صورت می داند که دنیا محل تحقق آرزوهای او نیست و آخرت، محل تحقق است، به وسیله دینی هم استفاده ابزاری می کند ولی استفاده ابزاری درست می کند، با راهنمایی دین، نهایت استفاده را از دنیا می برد تا به آخرت زیبا برسد، حال هر چه دستورات دین سخت تر باشد، مثل نماز و روزه و خمس و زکات حج و جهاد که از همه سخت تر است، می پذیرد چون می داند هر چه دنیای سخت تری داشته باشد، آخرت آبادتری دارد.
بنابراین به طور خلاصه امام حسین(ع) می خواهند بفرمایند که اگر ما دنیا را تنها دیدیم، سر دین را هم می بُریم تا به دنیا برسیم، چه برسد سر امام حسین(ع)! وقتی تنها به دنیا فکر کنیم، دستان امیرالمومنین را می بندیم، دستان فاطمه را می شکنیم، علی اصغر را می کُشیم تا به دنیا برسیم!
تمام بنی امیه و بنی عباس به ظاهر مسلمان بودند ولی هر چه توانستند برای آمال و آرزوهای دنیایی خود از دین استفاده ابزاری کردند و اینها شدند خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَهَ چون به دنیایی نرسیدند و آخرت هم از دست دادند، اما اگر نگاه ما درست شود، دنیا را ابزار، مزرعه، وسیله، معبر و پل برای آخرت بدانیم، نهایت راهنمایی را از دین می گیریم و دیگر از دین استفاده ابزاری نمی کنیم بلکه استفاده هدایتی و راهنمایی می کنیم، در این صورت هر چه دستورات دین سخت تر باشد، مشتری آن می شویم تا آخرت بهتری داشته باشیم لذا در جهاد این دسته می شوند وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ و دسته دنیاپرست قَلَّ الدَّیَّانُونَ می شوند و از جهاد فرار می کنند.
* چه مکتبی و چه کسانی دین را لقلقه زبان می کنند و مخاطب کلام امام حسین (ع) هستند؟
مخاطب امام حسین(ع) همه مردم هستند، ولی طبیعتاً با این نگاه امام حسین(ع) مردم دو دسته می شوند، یک دسته کسانی که دنیا را هدف قرار دادند و یک دسته آنهایی که دنیا را وسیله قرار دادند، آنهایی که دنیا را هدف قرار دادند، دین وسیله می شود، آنهایی که دنیا را وسیله قرار دادند، دین راهنما می شود.
* در سخنان متعددی از امام حسین(ع)، آزدی و اختیار در مکتب عاشورا و نوع نگاه امام حسین(ع) به اختیار و آزادی انسان در تصمیم و تکلیف به وفور به چشم می خورد، چرا امام ورای از دین، تا این حد به انسانیت انسان و حق اختیار آنان اهمیت داد و برای انسان ارزش قائل بود و به آنان حکم نکرد و دستور نداد؟
امام حسین(ع) آیه قرآن را معنا می کنند إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً، خداوند در جایی فرمودند: لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ؛ خدایی که قدرت دارد، همه چیز را إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ کُنْ فَیکُونُ؛ نماید؛ همین خدا می توانست من و سایر انسان ها را به گونه ای قرار دهد و آنطور که او دوست دارد، حرکت کنیم، امام چنین نکرد؛ لذا ملائک چون اختیار ندارند آنگونه که خداوند دوست دارد، حرکت می کنند؛ تمام فرشتگان و ملائک برای بندگی و طاعت خداوند مجبور هستند، اما انسان ها اختیار دارند، خدا به انسان عقل داد و علامت آزادی و اختیار انسان ها عقل آنهاست و به واسطه این عقل، قدرت انتخاب داریم.
اما خدا یک خاندان وحی هم به ما داد به نام خط کشِ انتخاب؛ امام حسین(ع) به مردم فرمودند: شما آزاد هستید “لا إِکراهَ فِی الدّین” و می توانید در این دنیایی که هستید دو نگاه داشته باشید، إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ؛ می توانید دنیا را هدف بگیرید و از همه چیز حتی دین استفاده ابزاری کنید، به طور کلی آزاد هستید، اما نتیجه آن را بدانید، چون این دنیا تمام شدنی است، همه استفاده های شما هم تمام شدنی است؛ سپس امام حسین(ع) می فرمایند: راه دیگری هم دارید که دنیا را وسیله، دین را راهنما و آخرت و خدا را هدف بگیرید، اگر چنین شد منِ حسین بن علی بن ابیطالب برای تو راهنمای خوبی هستم، پیغمبران و امامان راهنمای خوبی هستند و قرآن نقشه زیبایی است لذا امام حسین(ع) هم برای مردم مدینه، هم برای عراق و هم برای یارانشان در طول سفر دائما این آزادی را مطرح می کرد، شما آزاد هستید بر سر دو راهی انتخاب کنید، دنیا یا آخرت، خدا یا غیر از خدا، این ندای امام حسین(ع) برای همه است، پس امام حسین(ع) به عنوان حجت خدا فریاد آزادی و اختیار را می زند.
اما چون معلم است می گوید که شما آزاد هستید و اختیار دارید ولی اگر با خط کش انتخاب کنید، انتخاب شما زیبا می شود، لذا اگر مردم با خط کشِ امام حسین(ع)، قرآن، ولایت و امیرالمومنین انتخاب کردید، قطعاً أُولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ رستگار می شوید؛ اما اگر با خط کش خدا انتخاب نکردید، إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ می شوید؛ خودتان با انتخاب خود، خودتان را بدبخت می کنید، مثال ساده آن اینکه در حال حاضر کسانی که در ازدواج ها همسر خود را با خط کش دین انتخاب می کنند، خوشبخت شدند، کسانی که با خط کشی ثروت، شهرت، شهوت و قدرت انتخاب می کنند، به خوشبختی نرسیدند. چند سال پیش هزینه یک شب عروسی در تالار پذیرایی ۱۵۰ میلیون تومان بود، مدیریت این تالار برای تبلیغات خود تصمیم گرفت، عروس و دامادهایی که در طول یک سال گذشته در این تالار مجلس گرفتند را دعوت کند و همایشی راه بیندازند، اما مدیر تالار میانه راه پشیمان شد، چون بیش از ۸۰ درصد عروس و دامادهای این مراسم ۱۵۰ میلیون تومانی در سال اول زندگی خود طلاق گرفته بودند! پس خط کش، پول نیست، کسانی که در ذهن دارند تنها با فرزندان رئیس و روسا ازدواج کنند، بدانند خط کش شهرت نیست و اینگونه ازدواج ها عاقبت خوبی ندارد، امام حسین(ع) می فرماید: آزاد هستید و اختیار دارید، اما اگر شما با خط کش دین انتخاب کردید، به رستگاری و خوشبختی می رسید.
امام حسین(ع) فرمودند که برای کشته شدن در راه خدا و زنده بودن آزاد هستید، مردم کوفه زنده بودن را انتخاب کردند و یاران امام حسین(ع) کشته شدن، اکنون هر کسی که می خواهد افتخار کند، می گوید که من حسینی هستم، روی هر کسی که می خواهیم ننگی بگذاریم، می گوییم بگوید که ما اهل کوفه نیستیم! پس بحث آزادی و اختیار در هر انتخابی است، برای انتخاب دین، پوشش، همسر، سیاست و اقتصاد آزاد هستیم، ما برای انتخابمان در نوع رفتنمان از این دنیا هم آزاد هستیم که با شهادت یا با مرگ برویم؛ امام حسین(ع) می فرماید: اگر در انتخاب های خود هدفتان دنیا باشد از همه چیز استفاده ابزاری می کنید تا به دنیا برسید و نخواهید رسید چون مَثل دنیا مَثل سایه انسان است، اگر دنبال آن بروید به آن نخواهی رسید ولی اگر آن را رها کنید او به دنبال شما خواهد آمد.
* چرا امام حسین (ع) در واقعه کربلا، به جای اینکه صرفا به فکر غلبه بر دشمن باشد و از یارانش بخواهد تا آخرین لحظه در میدان جنگ با او بمانند تا پیروز شوند، درس اخلاق می دهد و به آنها می آموزد که آزاد باشند و اختیار داشته باشند و در آزادی و اختیار کامل مسیر و هدف خود را انتخاب کنند؟
این امتحانِ انتخاب آنان است، پدر راه را به فرزند نشان می دهد و می گوید که من راه و چاه را گفتم، خواه پند گیر خواه ملال؛
اما در آخرین لحظات می خواهد بسنجد که انتخاب فرزندش محکم هست یا خیر، می گوید که اگر می خواهی راه دیگری انتخاب کنی، برو؛ امام حسین(ع) در واقع میزان ایمان یاران خود را محک می زند، کسانی که ایمانشان سست است و هنوز احساس می کنند که شهادت با امام حسین(ع)، باختن است.
* این ناخالصی ها همچنان در سپاه امام حسین(ع) بود؟
بله! ظهر عاشورا یک نفر امام حسین(ع) را تنها گذاشت و برگشت، انسان هست و جلوه های دنیا هم بسیار چشم پر کن است، امام حسین(ع) تا آخرین لحظه می گوید که اگر فکر می کنید دنیا به نفع شماست، به سمت دنیا بروید، کسانی که امام حسین(ع) را یاری نکردند، جاودانه نبودند و دو روز بیشتر زندگی کردند، ولی آنها با مرگ ذلت بار مُردند و آنهایی که امام حسین(ع) را انتخاب کردند با مرگ عزتمند به شهادت رسیدند، پس ما دائم هم برای نوع زندگی و هم برای نوع مرگمان و هم برای تک تک انتخاب های ریز زندگی خود آزاد هستیم، اما آزاد بین دو راه، “راه و چاه”.
* آیا فقط گفتن این کلام مختص به امام حسین(ع) و موقعیتی این چنینی است یا دیگر معصومان هم این سخنان را دارند؟
همه اهل بیت این سخنان را داشتند، ولی چون امام حسین(ع) امتحان خود و یارانشان از همه سخت تر بود، بیشتر نمود دارد.
* امام حسین (ع) می فرمایند: “اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید” امام حسین(ع) در چه زمانی این موضوع را مطرح کردند و آیا امام با این کلام درخواستی از سپاه دشمن داشتند؟
جمله معروفی از آیت الله بهجت است که “ما آمدیم در این دنیا زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم، نیامدیم به هر قیمتی زندگی کنیم” درست باز همان دو نگاه است، اگر هدف من دنیا یعنی شهوت، قدرت، ثروت، شهرت و ریاست باشد، می خواهم به هر قیمتی به آنها برسم و جالب این است که به هر قیمتی هم که به آنها برسم، برایم ماندنی نیست، پس باختم، و اگر کسی بخواهد به هر قیمتی به یک نتیجه برسد، می شود حیوان؛ لذا قرآن می گوید: أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ؛ چون حیوان می خواهد به هر قیمتی به پر کردن شکم خود برسد، راز بقا این است در حالی که در این دنیا بقایی نیست، امام حسین(ع) می فرماید که راز بقای تو در بندگی خداست، حرّیت و آزادگی تو در بندگی خداست، وقتی بنده خدا شدید خداوند می گوید اولین چیزی که از تو می خرم، جان توست؛ “هر که از جان بگذرد، جانش دهند”، لذا قرآن می فرماید: کسانی که در راه خدا جانشان را می گذارند، أَحیاءٌ وَلٰکِن لا تَشعُرونَ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ؛ اگر می خواهید آزاد باشید، بنده خدا باشید، اگر می خواهید بالاترین قیمت را داشته باشید خود را به خدا بفروشید، اما راه دوم این است که می خواهید به هر قیمتی زندگی کنید، به هر قیمتی به شهوت، شهرت و قدرت برسید، در حال حاضر قدرت های عالم به چه قیمتی به قدرت می رسند؟ به قیمتی که مردم را نابود کنند، مردم میانمار، بحرین، یمن، عراق، سوریه، نیجریه، افغانستان و پاکستان را نابود می کنند تا آقایی کنند، در حالی که آقایی و بقا نیست، قرآن می فرماید: أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ؛ ببینید کدام یک از قدرتمندهای قبل از تو ماندند، اما امام حسین(ع) جاودانه مانده است.
بالاترین قیمت در این عالم دو چیز است، در زندگی عبدالله و در مرگ هم شهید در راه خدا شویم؛ لذا همه پیغمبران و امامان اول عبدالله و بعد رسول الله و بعد حجت الله بودند لذا حضرت عیسی در گهواره می فرماید: قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ؛ امام حتی کسانی که رهرو راه پیامبران و امامان بودند، اول عبدالله بودند؛ امام خمینی(ره) ابتدا عبدالله و سپس رهبر انقلاب بودند؛ به خودم و همه مسئولین می گویم که خوشا به حال مسئولی که ابتدا عبدالله و سپس رئیس جمهور، وزیر، وکیل، نماینده مجلس و… باشد. حتی بنده ابتدا عبدالله و سپس مبلغ باشم، ما در این دنیا آمدیم که قیمت پیدا کنیم، بالاترین قیمت یک انسان این است که عبدالله باشد چرا که خداوند مرا در عالم خلق کرده است؛ خداوند می فرماید: همه عالم را برای تو خلق کردم و تو را برای خود خلق کردم؛ پس بالاترین قیمت برای انسان عبداللهی است و بالاترین قیمتِ لحظه خروج از این دنیا، این است که “مَقتولٌ فی سَبیلِ الله” باشید؛ این آزادگی است.
حضرت یوسف(ع) به هم سلولی خود می گوید که انسان یک خدا داشته باشد، آرامش بیشتری دارد تا صد خدا؛ “أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ” پس انسانیت و آزادگی من و شما این است که از قید عالم آزاد و فقط بنده خدا باشیم، اما اگر بنده خدا نبودیم، بنده صد خدای دیگر می شویم و این امر بسیار سخت است؛ پس آزادگی من در بندگی خداست و اگر بنده خدا نباشم، برده غیر خدا از جمله شهوت، قدرت، شهرت، ریاست و… هستم؛ پس انسانیت، آزادگی و قیمت پیدا کردن انسان به بندگی و شهادت است و امام حسین(ع) این را به ما یاد داد که زندگی با ذلت هیچ ارزشی ندارد بلکه مرگ در راه خدا و شهادت بسیار ارزشمند است.
* نشانه های آزاد مردی که امام در سپاه دشمن نمی دیدند چه بود؟
امام حسین(ع) آزادگی را مرتبه به مرتبه می کنند، بالاترین آزادگی این است که بنده خدا باشند، لااقل اگر خدا را نمی شناسید، ذره ای وجدان و آزادگی که هر انسان بی دینی هم این را می فهمد؛ به عنوان مثال “مار به انسان خواب، کاری ندارد”، در حقیقت حیوان با حیوانیت خود انقدر آزادگی دارد که روی انسان خواب پا نگذارد، امام حسین(ع) فرمودند که اگر دین ندارید، لااقل به اندازه حیوان باشید و به فررزندان من کاری نداشته باشید؛ با من جنگ دارید و من را بُکشید؛ من به باور شما گناهکار هستم، اما همسر و فرزندان من نیروی جنگی نیستند و این جمله امام حسین(ع) بوده که دنیا را به تفکر وادار کرده که او حق است و کسانی که به همسر و فرزند هم رحم نکردند بسیار ظالم و پلید بودند یعنی حتی ذره ای وجدان در وجود آنان نبود.
* اگر بخواهیم پیام امام را برای دنیای امروز تفسیر کنیم چه مفهومی باید از آن استنباط نماییم؟
پیام امام حسین(ع) به روز است؛ صحبت ۱۴۰۰ سال پیش امام حسین(ع) امروز هم هست، دین و دنیا می تواند هدف یا وسیله باشد، می توانید بنده خدا باشید، می توانید برده غیر خدا باشید، می توانید آزاد باشید و در بندگی خدا قیمت پیدا کنید، می توانید اسیر مردم و هوای نفس باشید، حرف های امام حسین(ع) تازه است فقط شکل زندگی تغییر کرده ولی رفتار انسان در همان مسیر است لذا انسان های امروز یا بنده دنیا یا بنده خدا هستند، فرقی نکرده، کسی که امروز با تمام امکانات پیشرفته بنده خدا باشد، رهرو راه امام حسین(ع) است؛ کسی که بنده دنیا باشد اگر آن روز بود حتما در سپاه عمر سعد حضور داشت و کسی که بنده خدا باشد، اگر آن روز حضور داشت، قطعا در سپاه امام حسین(ع) بود.
پیام امام حسین(ع) به روز است؛ دین و دنیا می تواند هدف یا وسیله باشد، می توانید بنده خدا باشید، می توانید برده غیر خدا باشید، می توانید آزاد باشید و در بندگی خدا قیمت پیدا کنید، می توانید اسیر مردم و هوای نفس باشید، امروز نسبت به زمان امام حسین(ع) فقط شکل زندگی تغییر کرده ولی رفتار انسان در همان مسیر است.
حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی ماندگاری می گوید: اگر تنها دنیا را دیدیم، سر دین را هم می بُریم تا به دنیا برسیم، تمام بنی امیه و بنی عباس به ظاهر مسلمان بودند ولی هر چه توانستند برای آمال و آرزوهای دنیایی خود از دین استفاده ابزاری کردند، اما نه تنها به دنیا نرسیدند بلکه آخرت هم از دست دادند، اما اگر نگاه ما درست شود، دنیا را ابزار، مزرعه، وسیله، معبر و پل برای آخرت بدانیم، نهایت راهنمایی را از دین می گیریم و از دین استفاده ابزاری نخواهیم کرد بلکه استفاده هدایتی و راهنمایی می کنیم.
ساده ترین استفاده ابزاری از دین در دنیای امروز این است که قسم حضرت عباس و حضرت زهرا می خورد تا جنس خود را غالب کند چون همه هدف آنها دنیاست.
او به آزادی و اختیار در اندیشه امام حسین(ع) اشاره و تصریح می کند: بحث آزادی و اختیار در هر انتخابی است، برای انتخاب دین، پوشش، همسر، سیاست و اقتصاد آزاد هستیم، ما برای انتخابمان در نوع رفتنمان از این دنیا هم آزاد هستیم که با شهادت یا با مرگ برویم؛ امام حسین(ع) می فرماید: اگر در انتخاب های خود هدفتان دنیا باشد از همه چیز استفاده ابزاری می کنید تا به دنیا برسید و نخواهید رسید چون مَثل دنیا مَثل سایه انسان است، اگر دنبال آن بروید به آن نخواهی رسید ولی اگر آن را رها کنید او به دنبال شما خواهد آمد.
امام حسین(ع) آزادگی را مرتبه به مرتبه می کنند، بالاترین آزادگی این است که انسان ها، بنده خدا باشند، لااقل اگر خدا را نمی شناسند، ذره ای وجدان و آزادگی که هر انسان بی دینی هم این را می فهمد؛ داشته باشند.
متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری را می خوانید:
* امام حسین(ع) فرمودند: “به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مىشوند” این فرمایش امام به چه معنا و مفهومی است و برای دنیای امروز چگونه قابل تفسیر است؟
امام حسین(ع) می فرمایند: «إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا، وَالدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ؛ مردم بندگان دنیا هستند و دین مانند لقلقه زبان آنهاست البته تعبیر حضرت این است که دین مانند آب دهان است، آب دهان را می چرخانند تا زندگی آنان بگردد، هر وقت هم که گرفتار می شوند، دینداران کم می شوند. نکته اول این روایت این است که چرا حضرت دین را به آب دهان تشبیه کردند، آب دهان دو حالت دارد، وقتی گلوی من خشک است، آب دهانم را جمع می کنم و می خورم تا گلویم تازه شود، و وقتی هم آن را نیاز ندارم، بیرون می ریزم، مردم هم چنین معامله ای با دین می کنند، آن روز که احساس می کنند دین برای آنها نفع و فایده دارد و گذران زندگی آنان با دین هستند، دین را می چسبند و به قول حاج آقا قرائتی فرمودند: یک عده طرفدار دین هستند چون نان دارد، اما وقتی گرفتار می شوند، از دین فاصله می گیرند.
فلسفه النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا این است که دنیا به لحاظ نگاه اولیه محل تحقق و آرزوهای مردم است، هر چه می خواهند، می توانند در دنیا به آن برسند البته نه به طور کامل، قرآن هم می فرماید: “به بخشی از آرزوهایشان می رسند” لذا مردم حس می کنند که اگر اسیر و بنده دنیا باشند، به آرزوهایشان به طور کامل می رسند، غافل از اینکه به تعبیر اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) این چنین نیست، امام حسین(ع) در نامه ای به برادرشان محمد بن حَنَفیه دنیا و آخرت را اینگونه با هم مقایسه می کنند، “دنیا انقدر کوچک بود که انگار از ابتدا نبوده و آخرت انقدر بزرگ بود که انگار از ابتدا بوده” لذا امام حسین(ع) با این بیان می خواهند بفرمایند که اگر مردم فقط دنیا را ببینند و آخرت را نبینند، اولاً بنده دنیا می شوند، از هر چیزی از جمله دین، خدا، پیامبر و اهل بیت(ع) استفاده ابزاری می کنند برای اینکه به دنیای خود برسند، ساده ترین استفاده ابزاری از دین این است که قسم حضرت عباس و حضرت زهرا می خورد تا جنس خود را غالب کند چون همه هدف آنها دنیاست؛ وقتی هم یک امتحانات سخت دینی، همان دینی که به آن قسم می خورند، سر راه ایشان قرار می گیرد به خاطر اینکه حس می کنند آن امتحان مثل جهاد، جبهه رفتن، نماز خواندن، عبادت کردن و خمس و زکات دادن، آنها را از این دنیایی که همه آمال و آرزویشان هست، جدا می کند، از دین جدا می شوند؛ اما از این جملات امام حسین(ع)، یک استفاده ای می شود و آن اینکه اگر کسی دنیا را با آخرت ببیند، «الدُّنْیا مَزْرَعَهُ الآخِرَهِ» یا به تعبیری دنیا وسیله ای برای آخرت اوست، در این صورت می داند که دنیا محل تحقق آرزوهای او نیست و آخرت، محل تحقق است، به وسیله دینی هم استفاده ابزاری می کند ولی استفاده ابزاری درست می کند، با راهنمایی دین، نهایت استفاده را از دنیا می برد تا به آخرت زیبا برسد، حال هر چه دستورات دین سخت تر باشد، مثل نماز و روزه و خمس و زکات حج و جهاد که از همه سخت تر است، می پذیرد چون می داند هر چه دنیای سخت تری داشته باشد، آخرت آبادتری دارد.
بنابراین به طور خلاصه امام حسین(ع) می خواهند بفرمایند که اگر ما دنیا را تنها دیدیم، سر دین را هم می بُریم تا به دنیا برسیم، چه برسد سر امام حسین(ع)! وقتی تنها به دنیا فکر کنیم، دستان امیرالمومنین را می بندیم، دستان فاطمه را می شکنیم، علی اصغر را می کُشیم تا به دنیا برسیم!
تمام بنی امیه و بنی عباس به ظاهر مسلمان بودند ولی هر چه توانستند برای آمال و آرزوهای دنیایی خود از دین استفاده ابزاری کردند و اینها شدند خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَهَ چون به دنیایی نرسیدند و آخرت هم از دست دادند، اما اگر نگاه ما درست شود، دنیا را ابزار، مزرعه، وسیله، معبر و پل برای آخرت بدانیم، نهایت راهنمایی را از دین می گیریم و دیگر از دین استفاده ابزاری نمی کنیم بلکه استفاده هدایتی و راهنمایی می کنیم، در این صورت هر چه دستورات دین سخت تر باشد، مشتری آن می شویم تا آخرت بهتری داشته باشیم لذا در جهاد این دسته می شوند وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ و دسته دنیاپرست قَلَّ الدَّیَّانُونَ می شوند و از جهاد فرار می کنند.
* چه مکتبی و چه کسانی دین را لقلقه زبان می کنند و مخاطب کلام امام حسین (ع) هستند؟
مخاطب امام حسین(ع) همه مردم هستند، ولی طبیعتاً با این نگاه امام حسین(ع) مردم دو دسته می شوند، یک دسته کسانی که دنیا را هدف قرار دادند و یک دسته آنهایی که دنیا را وسیله قرار دادند، آنهایی که دنیا را هدف قرار دادند، دین وسیله می شود، آنهایی که دنیا را وسیله قرار دادند، دین راهنما می شود.
* در سخنان متعددی از امام حسین(ع)، آزدی و اختیار در مکتب عاشورا و نوع نگاه امام حسین(ع) به اختیار و آزادی انسان در تصمیم و تکلیف به وفور به چشم می خورد، چرا امام ورای از دین، تا این حد به انسانیت انسان و حق اختیار آنان اهمیت داد و برای انسان ارزش قائل بود و به آنان حکم نکرد و دستور نداد؟
امام حسین(ع) آیه قرآن را معنا می کنند إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً، خداوند در جایی فرمودند: لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ؛ خدایی که قدرت دارد، همه چیز را إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ کُنْ فَیکُونُ؛ نماید؛ همین خدا می توانست من و سایر انسان ها را به گونه ای قرار دهد و آنطور که او دوست دارد، حرکت کنیم، امام چنین نکرد؛ لذا ملائک چون اختیار ندارند آنگونه که خداوند دوست دارد، حرکت می کنند؛ تمام فرشتگان و ملائک برای بندگی و طاعت خداوند مجبور هستند، اما انسان ها اختیار دارند، خدا به انسان عقل داد و علامت آزادی و اختیار انسان ها عقل آنهاست و به واسطه این عقل، قدرت انتخاب داریم.
اما خدا یک خاندان وحی هم به ما داد به نام خط کشِ انتخاب؛ امام حسین(ع) به مردم فرمودند: شما آزاد هستید “لا إِکراهَ فِی الدّین” و می توانید در این دنیایی که هستید دو نگاه داشته باشید، إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ؛ می توانید دنیا را هدف بگیرید و از همه چیز حتی دین استفاده ابزاری کنید، به طور کلی آزاد هستید، اما نتیجه آن را بدانید، چون این دنیا تمام شدنی است، همه استفاده های شما هم تمام شدنی است؛ سپس امام حسین(ع) می فرمایند: راه دیگری هم دارید که دنیا را وسیله، دین را راهنما و آخرت و خدا را هدف بگیرید، اگر چنین شد منِ حسین بن علی بن ابیطالب برای تو راهنمای خوبی هستم، پیغمبران و امامان راهنمای خوبی هستند و قرآن نقشه زیبایی است لذا امام حسین(ع) هم برای مردم مدینه، هم برای عراق و هم برای یارانشان در طول سفر دائما این آزادی را مطرح می کرد، شما آزاد هستید بر سر دو راهی انتخاب کنید، دنیا یا آخرت، خدا یا غیر از خدا، این ندای امام حسین(ع) برای همه است، پس امام حسین(ع) به عنوان حجت خدا فریاد آزادی و اختیار را می زند.
اما چون معلم است می گوید که شما آزاد هستید و اختیار دارید ولی اگر با خط کش انتخاب کنید، انتخاب شما زیبا می شود، لذا اگر مردم با خط کشِ امام حسین(ع)، قرآن، ولایت و امیرالمومنین انتخاب کردید، قطعاً أُولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ رستگار می شوید؛ اما اگر با خط کش خدا انتخاب نکردید، إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ می شوید؛ خودتان با انتخاب خود، خودتان را بدبخت می کنید، مثال ساده آن اینکه در حال حاضر کسانی که در ازدواج ها همسر خود را با خط کش دین انتخاب می کنند، خوشبخت شدند، کسانی که با خط کشی ثروت، شهرت، شهوت و قدرت انتخاب می کنند، به خوشبختی نرسیدند. چند سال پیش هزینه یک شب عروسی در تالار پذیرایی ۱۵۰ میلیون تومان بود، مدیریت این تالار برای تبلیغات خود تصمیم گرفت، عروس و دامادهایی که در طول یک سال گذشته در این تالار مجلس گرفتند را دعوت کند و همایشی راه بیندازند، اما مدیر تالار میانه راه پشیمان شد، چون بیش از ۸۰ درصد عروس و دامادهای این مراسم ۱۵۰ میلیون تومانی در سال اول زندگی خود طلاق گرفته بودند! پس خط کش، پول نیست، کسانی که در ذهن دارند تنها با فرزندان رئیس و روسا ازدواج کنند، بدانند خط کش شهرت نیست و اینگونه ازدواج ها عاقبت خوبی ندارد، امام حسین(ع) می فرماید: آزاد هستید و اختیار دارید، اما اگر شما با خط کش دین انتخاب کردید، به رستگاری و خوشبختی می رسید.
امام حسین(ع) فرمودند که برای کشته شدن در راه خدا و زنده بودن آزاد هستید، مردم کوفه زنده بودن را انتخاب کردند و یاران امام حسین(ع) کشته شدن، اکنون هر کسی که می خواهد افتخار کند، می گوید که من حسینی هستم، روی هر کسی که می خواهیم ننگی بگذاریم، می گوییم بگوید که ما اهل کوفه نیستیم! پس بحث آزادی و اختیار در هر انتخابی است، برای انتخاب دین، پوشش، همسر، سیاست و اقتصاد آزاد هستیم، ما برای انتخابمان در نوع رفتنمان از این دنیا هم آزاد هستیم که با شهادت یا با مرگ برویم؛ امام حسین(ع) می فرماید: اگر در انتخاب های خود هدفتان دنیا باشد از همه چیز استفاده ابزاری می کنید تا به دنیا برسید و نخواهید رسید چون مَثل دنیا مَثل سایه انسان است، اگر دنبال آن بروید به آن نخواهی رسید ولی اگر آن را رها کنید او به دنبال شما خواهد آمد.
* چرا امام حسین (ع) در واقعه کربلا، به جای اینکه صرفا به فکر غلبه بر دشمن باشد و از یارانش بخواهد تا آخرین لحظه در میدان جنگ با او بمانند تا پیروز شوند، درس اخلاق می دهد و به آنها می آموزد که آزاد باشند و اختیار داشته باشند و در آزادی و اختیار کامل مسیر و هدف خود را انتخاب کنند؟
این امتحانِ انتخاب آنان است، پدر راه را به فرزند نشان می دهد و می گوید که من راه و چاه را گفتم، خواه پند گیر خواه ملال؛
اما در آخرین لحظات می خواهد بسنجد که انتخاب فرزندش محکم هست یا خیر، می گوید که اگر می خواهی راه دیگری انتخاب کنی، برو؛ امام حسین(ع) در واقع میزان ایمان یاران خود را محک می زند، کسانی که ایمانشان سست است و هنوز احساس می کنند که شهادت با امام حسین(ع)، باختن است.
* این ناخالصی ها همچنان در سپاه امام حسین(ع) بود؟
بله! ظهر عاشورا یک نفر امام حسین(ع) را تنها گذاشت و برگشت، انسان هست و جلوه های دنیا هم بسیار چشم پر کن است، امام حسین(ع) تا آخرین لحظه می گوید که اگر فکر می کنید دنیا به نفع شماست، به سمت دنیا بروید، کسانی که امام حسین(ع) را یاری نکردند، جاودانه نبودند و دو روز بیشتر زندگی کردند، ولی آنها با مرگ ذلت بار مُردند و آنهایی که امام حسین(ع) را انتخاب کردند با مرگ عزتمند به شهادت رسیدند، پس ما دائم هم برای نوع زندگی و هم برای نوع مرگمان و هم برای تک تک انتخاب های ریز زندگی خود آزاد هستیم، اما آزاد بین دو راه، “راه و چاه”.
* آیا فقط گفتن این کلام مختص به امام حسین(ع) و موقعیتی این چنینی است یا دیگر معصومان هم این سخنان را دارند؟
همه اهل بیت این سخنان را داشتند، ولی چون امام حسین(ع) امتحان خود و یارانشان از همه سخت تر بود، بیشتر نمود دارد.
* امام حسین (ع) می فرمایند: “اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید” امام حسین(ع) در چه زمانی این موضوع را مطرح کردند و آیا امام با این کلام درخواستی از سپاه دشمن داشتند؟
جمله معروفی از آیت الله بهجت است که “ما آمدیم در این دنیا زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم، نیامدیم به هر قیمتی زندگی کنیم” درست باز همان دو نگاه است، اگر هدف من دنیا یعنی شهوت، قدرت، ثروت، شهرت و ریاست باشد، می خواهم به هر قیمتی به آنها برسم و جالب این است که به هر قیمتی هم که به آنها برسم، برایم ماندنی نیست، پس باختم، و اگر کسی بخواهد به هر قیمتی به یک نتیجه برسد، می شود حیوان؛ لذا قرآن می گوید: أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ؛ چون حیوان می خواهد به هر قیمتی به پر کردن شکم خود برسد، راز بقا این است در حالی که در این دنیا بقایی نیست، امام حسین(ع) می فرماید که راز بقای تو در بندگی خداست، حرّیت و آزادگی تو در بندگی خداست، وقتی بنده خدا شدید خداوند می گوید اولین چیزی که از تو می خرم، جان توست؛ “هر که از جان بگذرد، جانش دهند”، لذا قرآن می فرماید: کسانی که در راه خدا جانشان را می گذارند، أَحیاءٌ وَلٰکِن لا تَشعُرونَ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ؛ اگر می خواهید آزاد باشید، بنده خدا باشید، اگر می خواهید بالاترین قیمت را داشته باشید خود را به خدا بفروشید، اما راه دوم این است که می خواهید به هر قیمتی زندگی کنید، به هر قیمتی به شهوت، شهرت و قدرت برسید، در حال حاضر قدرت های عالم به چه قیمتی به قدرت می رسند؟ به قیمتی که مردم را نابود کنند، مردم میانمار، بحرین، یمن، عراق، سوریه، نیجریه، افغانستان و پاکستان را نابود می کنند تا آقایی کنند، در حالی که آقایی و بقا نیست، قرآن می فرماید: أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ؛ ببینید کدام یک از قدرتمندهای قبل از تو ماندند، اما امام حسین(ع) جاودانه مانده است.
بالاترین قیمت در این عالم دو چیز است، در زندگی عبدالله و در مرگ هم شهید در راه خدا شویم؛ لذا همه پیغمبران و امامان اول عبدالله و بعد رسول الله و بعد حجت الله بودند لذا حضرت عیسی در گهواره می فرماید: قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ؛ امام حتی کسانی که رهرو راه پیامبران و امامان بودند، اول عبدالله بودند؛ امام خمینی(ره) ابتدا عبدالله و سپس رهبر انقلاب بودند؛ به خودم و همه مسئولین می گویم که خوشا به حال مسئولی که ابتدا عبدالله و سپس رئیس جمهور، وزیر، وکیل، نماینده مجلس و… باشد. حتی بنده ابتدا عبدالله و سپس مبلغ باشم، ما در این دنیا آمدیم که قیمت پیدا کنیم، بالاترین قیمت یک انسان این است که عبدالله باشد چرا که خداوند مرا در عالم خلق کرده است؛ خداوند می فرماید: همه عالم را برای تو خلق کردم و تو را برای خود خلق کردم؛ پس بالاترین قیمت برای انسان عبداللهی است و بالاترین قیمتِ لحظه خروج از این دنیا، این است که “مَقتولٌ فی سَبیلِ الله” باشید؛ این آزادگی است.
حضرت یوسف(ع) به هم سلولی خود می گوید که انسان یک خدا داشته باشد، آرامش بیشتری دارد تا صد خدا؛ “أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ” پس انسانیت و آزادگی من و شما این است که از قید عالم آزاد و فقط بنده خدا باشیم، اما اگر بنده خدا نبودیم، بنده صد خدای دیگر می شویم و این امر بسیار سخت است؛ پس آزادگی من در بندگی خداست و اگر بنده خدا نباشم، برده غیر خدا از جمله شهوت، قدرت، شهرت، ریاست و… هستم؛ پس انسانیت، آزادگی و قیمت پیدا کردن انسان به بندگی و شهادت است و امام حسین(ع) این را به ما یاد داد که زندگی با ذلت هیچ ارزشی ندارد بلکه مرگ در راه خدا و شهادت بسیار ارزشمند است.
* نشانه های آزاد مردی که امام در سپاه دشمن نمی دیدند چه بود؟
امام حسین(ع) آزادگی را مرتبه به مرتبه می کنند، بالاترین آزادگی این است که بنده خدا باشند، لااقل اگر خدا را نمی شناسید، ذره ای وجدان و آزادگی که هر انسان بی دینی هم این را می فهمد؛ به عنوان مثال “مار به انسان خواب، کاری ندارد”، در حقیقت حیوان با حیوانیت خود انقدر آزادگی دارد که روی انسان خواب پا نگذارد، امام حسین(ع) فرمودند که اگر دین ندارید، لااقل به اندازه حیوان باشید و به فررزندان من کاری نداشته باشید؛ با من جنگ دارید و من را بُکشید؛ من به باور شما گناهکار هستم، اما همسر و فرزندان من نیروی جنگی نیستند و این جمله امام حسین(ع) بوده که دنیا را به تفکر وادار کرده که او حق است و کسانی که به همسر و فرزند هم رحم نکردند بسیار ظالم و پلید بودند یعنی حتی ذره ای وجدان در وجود آنان نبود.
* اگر بخواهیم پیام امام را برای دنیای امروز تفسیر کنیم چه مفهومی باید از آن استنباط نماییم؟
پیام امام حسین(ع) به روز است؛ صحبت ۱۴۰۰ سال پیش امام حسین(ع) امروز هم هست، دین و دنیا می تواند هدف یا وسیله باشد، می توانید بنده خدا باشید، می توانید برده غیر خدا باشید، می توانید آزاد باشید و در بندگی خدا قیمت پیدا کنید، می توانید اسیر مردم و هوای نفس باشید، حرف های امام حسین(ع) تازه است فقط شکل زندگی تغییر کرده ولی رفتار انسان در همان مسیر است لذا انسان های امروز یا بنده دنیا یا بنده خدا هستند، فرقی نکرده، کسی که امروز با تمام امکانات پیشرفته بنده خدا باشد، رهرو راه امام حسین(ع) است؛ کسی که بنده دنیا باشد اگر آن روز بود حتما در سپاه عمر سعد حضور داشت و کسی که بنده خدا باشد، اگر آن روز حضور داشت، قطعا در سپاه امام حسین(ع) بود.
- 11
- 2