فرارسیدنماه ربیع برای شیعیان سرشار از فرخندگیهایی است که در صدر آنها آغاز دوره امامت آخرین امام شیعیان حضرت مهدی موعود(عج) قرار دارد.
در اينماه گرامي و عزيز از يك سو دوره امامت امام حسنعسكري(ع) در بدترين شرايط سياسي و اجتماعي به پايان ميرسد و از سوي ديگر دورهاي آغاز ميشود كه عالم تشيع از بركت حضور مستقيم امام خود محروم ميشود. اينكه چه شرايطي دست بهدست هم داد تا كار به غيبت صغري بكشد و مهمتر از آن، شيعيان در دورههاي غيبت چه وظايفي بر عهده دارند و چه سبك زندگياي را بايد انتخاب كنند، موضوعاتي است كه «عبدالصالح شمس اللهي»،كارشناس مسائل ديني، براي مخاطبان تشريح كردهاند.
«جهفاد» و «انتظار» دو عنصر مهم در سبك زندگي شيعيان در زمان امام حسنعسكري(ع) و امام عصر(عج) است. چرا اين دو عنصر در عصر اين دو امام اهميت يافت؟
شرايط زمان امام عسكري(ع) شرايط ويژه و خاصي بود كه با ائمه ديگر تفاوتهاي اساسي داشت. مهمترين اين تفاوتها به اين موضوع بازميگردد كه تا پيش از اين امام بزرگوار، امام در دسترس كامل شيعيان قرار داشت؛ جايي كه نياز به سكوت شيعيان بود، امام با سكوت خود اين موضوع را به شيعيان تفهيم ميكرد و جايي هم كه وظيفه قيام بود، امام با خروش خود شيعيان را هدايت ميكرد. اما از زمان امام حسنعسكري(ع) شرايط ويژهاي بهوجود آمد؛ بدينترتيب كه امام از دسترس مستقيم شيعيان خارج ميشد و جامعه بايد براي اين شرايط مهيا ميشد و طبيعتا در چنين وضعي دو عنصر جهاد و انتظار بايد بيش از پيش تقويت ميشد تا كمبود و افت در جامعه بهوجود نيايد. علاوه بر اين، عصر امام حسنعسكري(ع) و همچنين آغاز غيبت، عصر تلاشهاي مضاعف براي نابودي مكتب بود و ميبينيم كه جريانهايي مانند يهود و زنادقه حتي نقشه قتل امامزمان(عج) را نيز طراحي ميكنند كه همين موضوعات به تغيير شيوه امامت(از حالت مستقيم به غيرمستقيم) انجاميده است.
اگر در چنين جامعهاي عنصر انتظار و اميد براي رسيدن يك منجي وجود نداشته باشد خيليها از مسير حق خارج ميشوند. از ديگر خصوصيات اين دوره، هجوم شبهات مختلف به عقايد ديني بود. اين موضوع بهخصوص در زمان امام حسنعسكري(ع) شدت مييابد و گروهي حتي اعتقادات خود را از دست ميدهند. علاوه بر اين بايد درنظر داشته باشيم كه عمده افراد حاضر در جامعه، افراد آگاهي نيستند؛ محبت اهلبيت(ع) نسلبهنسل و سينهبهسينه به آنها منتقل شده است اما با شبهات فراواني روبهرو هستند. در چنين شرايط نامساعدي كه از قضا امام هم در دسترس نيست ناگزير هستيم دو عنصر جهاد و انتظار را تقويت كنيم تا مكتب از گزند دشمنان در امان بماند.
در اينجا منظور دقيق از جهاد و انتظار چيست؟
منظور از جهاد اين است كه شيعيان همواره حالت «مجاهده» (ازخودگذشتگي كامل براي صرف جان و مال براي حفظ مكتب) را در خود حفظ كنند تا اين روحيه تعالي پيدا كند. اگر اين روحيه ازبين برود و دنياطلبي جايگزين آن شود، ديگر آن انسان نميتواند بار مكتب را به دوش بكشد و اگر ترس از مرگ وجود داشته باشد، دشمن به راحتي ميتواند نفوذ كند. چرا كه با كمرنگ شدن روحيه شهادتطلبي و گذشتن از خود بهخاطر خدا، دشمن راه رخنه بهتري پيدا ميكند.
جملهاي از يكي از دانشمندان غربي وجود دارد كه تاكيد ميكند تا زماني كه بال سرخ شهادت و بال سبز انتظار در ميان مسلمانان وجود دارد نميتوان اين مكتب را نابود كرد!
بر همين اساس در دوره امام حسنعسكري(ع) و امام زمان(عج) اين دو عنصر هر چه بيشتر مورد تأكيد قرار ميگيرد تا شيعيان كمنياورند. البته در روايت اين هشدار داده شده است كه غيبت آنقدر طولاني ميشود كه عدهاي ميگويند جريان مهدويت از بيخ و بن دروغ بوده است.
در دوره غيبت صغري، روابط امام عصر با شيعيان به چه شكل صورت ميپذيرفت؟
دوره غيبت صغري بلافاصله پس از شهادت امام حسن عسكري آغاز شد؛ چرا كه دشمنان بيدرنگ پس از خبر شهادت امام يازدهم به منزل ايشان هجوم بردند تا امام زمان(عج) را نيز به شهادت برسانند اما امام به اذن خداوند در سرداب غيبت، پنهان شد و اين دوره آغاز شد.
در اين دوره امام زمان(عج) از طريق نواب خود با شيعيان در ارتباط بودند. ايشان ۴ نايب خاص داشتند كه نامهها را از مردم گرفته و به امام ميرساندند. البته فعاليتهاي اين نواب بيش از اين بود. آنها بين مردم به اموري مانند قضاوت هم ميپرداختند اما در مواردي كه نياز بود به امام مراجعه ميكردند. عثمانابنسعيد (نايب اول)، محمدابنعثمان(نايب دوم)، حسينابننوح(نايب سوم) و عليابنحسين ثمري(بهعنوان نايب چهارم) براي اين كار انتخاب شدند. اين ۴ نايب مجموعا حدود ۶۹سال به نيابت پرداختند. ۶روز پيش از فوت نايب چهارم، امام عصر نامه دردناكي به وي مينويسند و خبر فرارسيدن دوره غيبت كبري را ميدهند.حضرت در آن نامه مينويسند: «خدا به برادران شما صبر دهد چرا كه تا ۶روز ديگر از دنيا خواهي رفت. كارهاي خود را در اين مدت انجام بده و كسي را بهعنوان جانشين خود به مردم معرفي نكن». از اينجا غيبت كبري آغاز ميشود كه دسترسي مردم به امام يك مرحله عقبتر ميرود و ديگر حتي از نواب خاص هم خبري نيست.
عمده سفارشهاي حضرت در اين دوره چه سبك زندگياي را براي شيعيان ترسيم ميكرد؟
متأسفانه بسياري از اين نامهها امروز در دسترس ما نيست كه بتوانيم از آنها استفاده كنيم. اما اينكه در اين دوره بايد چه سبك زندگياي داشته باشيم و سفارشهاي امام در اين زمينه چيست را ميتوانيم از دل روايات استخراج كنيم. مهمترين سفارش اين دوره، رجوع به علماي شيعه است. بهعبارت ديگر در عصر غيبت ما را به نواب عام ارجاع دادهاند.
فرق نواب خاص با نواب عام چيست؟
در مورد نواب خاص، اشخاص از سوي امام مشخص شدهاند اما در مورد نواب عام، شخص مشخص نشده بلكه شرايط ذكر شده است. نخستين سفارش ائمه در عصر غيبت خطاب به ما اين است كه بايد به علما و كساني كه اهل تفقه در دين هستند مراجعه كنيم. در همين رابطه روايتي از وجود نازنين امام حسن عسكري(ع) نقل شده است كه ميفرمايد:« فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا علي هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ، وذلكَ لا يكونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَهِ لا جَميعَهُم» حضرت در اين روايت تأكيد ميكنند كه بايد به فقيهي مراجعه كرد كه اعمال او نفساني نيست و نسبت به حفظ دين اهتمام دارد و از اوامر الهي اطاعت ميكند.
در ادامه روايت هم تأكيد ميكنند كه هر فقيهي(هر شخصي كه داراي رساله و دفتري است) داراي اين خصوصيات نيست بلكه عده خاصي از فقهاي شيعه اين ويژگيها را دارند و اين نكته بسيار مهمي است.
ما امروز با جريانهايي مانند تشيعانگليسي يا جريان ساخت مرجعيت خود خوانده مواجه هستيم درحاليكه برخي از اين افراد به واقع صلاحيت مرجعيت را ندارند. بهخاطر دارم زماني اطلاعاتي از پنتاگون خارج شد(حدود ۲۰سال قبل) كه نشان ميداد بايد با هزينه ۲۰ميليون دلار در سالهاي آينده چندين مجتهد مسلم در حوزه قم پرورش دهيم!
اما نگاه به روايت به ما نشان ميدهد كه بايد شرايط را براي شناخت نواب عام درنظر بگيريم و هر شخصي صلاحيت اين مسئوليت مهم را ندارد. عمدهترين سفارش عصر غيبت هم همين است كه علماي واقعي دين را بشناسيم. عالم دينياي كه مانند پادشاهان زندگي ميكند، صلاحيت مرجعيت شيعه را ندارد. عالمي كه به اصول و فروع دين توجه ندارد و به منكرات اطراف خود بيتوجه است، قطعا نميتواند نايب عام باشد.
در كنار شناخت علما، چه سفارشي در مورد رفتار شيعيان شده است؟
در اين رابطه مهمترين سفارش اين است كه بايد براساس آنچه از اهلبيت به ما رسيده عمل كنيم. متأسفانه امروز بخشي از جامعه ما از خواندن حديث و قرآن به دور است درحاليكه اگر اين اتفاق ميافتاد، سبك زندگي جامعه ما به كلي متحول ميشد. در روايت نيز آمده است كه اگر مردم خوبيهاي كلام ما را ميفهميدند از ما اهلبيت تبعيت ميكردند.
در دوره غيبت كبري علاوه بر اينكه نيابت عام وجود دارد، امام عصر چگونه به هدايت مردم ميپردازند و با شيعيان در ارتباط هستند؟
تعبيري وجود دارد كه ميگويد «امام خورشيد پشت ابر است» و در روايتي نيز نقل شده است كه گمان نبريد ما[امام عصر] از احوالات شما بيخبريم. امام دائما به فكر همه مردم جهان(و نه فقط شيعيان) هستند و اينگونه نيست كه مردم رها شده باشند. علاوه بر اين به لحاظ كلامي، اگر قاطبه امت به سمت گمراهي رود و زعيم شيعه به خطا برود، بر امام واجب است كه از باب قاعده لطف جلوي خطاي شيعيان را بگيرد؛ يعني امام نميتواند يك گوشه بنشيند و پشت ابر بماند بلكه ورود پيدا ميكند.
كما اينكه در مسائلي چون فتواي شيخ مفيد يا آقا شيخ ابوالحسن اصفهاني، امام ايشان رااز فتواي اشتباهشان با خبر كردند. بدينترتيب اينكه گفته ميشود امام آفتاب پشت ابر است بدين معنا نيست كه ايشان كارها را رها ميكنند بلكه بهصورت غيرمستقيم امور را هدايت ميكنند و از طريق راهنمايي زعماي قوم و افراد اين كار را انجام ميدهند.
شيعيان در اين دوره بايد در زندگي خود چه روشي را دنبال كنند تا زمينهسازي بهتري براي ظهور صورت بپذيرد؟
در روايت آمده است زماني فراميرسد كه امام از دسترس مردم دور است، خوشا بهحال افرادي كه در اين حال در امر ولايت اهلبيت ثابت قدم هستند. امر اهلبيت هم به دو معناست؛ گاهي بدين معنا كه در اصل ولايت ثابتقدم هستند و گاهي هم به اين معناست كه اوامر دين را مراعات ميكنند. پس خوش به حال كساني كه در دوران غيبت، سبك زندگي آنان براساس دستورات دين شكل ميگيرد.
دستورات دين هم سه ركن مهم دارد كه عبارتند از اخلاق، اعتقادات و احكام كه تمسك به اينها موجب ميشود سبك زندگي ديني شكل گيرد. حضرت هم پس از ظهور همين موارد را دنبال ميكنند. علاوه بر اين، شيعه عصر غيبت يك عنصر را كه و منفعل نيست بلكه فعاليتهاي او بهمراتب بيشتر از زمان حضور است؛ چراكه در عصر حضور تكليف معلوم است اما در عصر غيبت بايد با فعاليتهاي خود براي ظهور زمينهسازي كنيم.
- 18
- 5