چکیده بیوگرافی ناصر کاظمی
نام کامل: ناصر کاظمی
تاریخ تولد: ۱۲ خرداد ۱۳۳۵
محل تولد: تهران
حرفه: عضو سپاه پاسداران
شاخه نظامی: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
شهادت: ۶ شهریور ۱۳۶۱
مدفن: بهشت زهرا، تهران
بیوگرافی ناصر کاظمی
شهید ناصر کاظمی در ۱۲ خرداد ۱۳۳۵ در تهران به دنیا آمد. ایشان زمانی که ورزشکاران آمریکایی جهت برگزاری مسابقات کشتی به ایران آمده بودند یعنی در سال ۱۳۶۵، همراه با تعدادی از دانشجویان تصمیم گرفت تا در سالن مسابقات به دلیل اعتراض به حمایتهای آمریکا از شاه، پرچم آن کشور را به آتش بکشد، درنتیجه به جرم فعالیت های سیاسی و آتش زدن پرچم آمریکا دستگیر شد، سپس با اوج گیری انقلاب اسلامی و تاثیر فشارهای داخلی بر رژيم پهلوی همراه با تعداد زیادی از زندانیان آزاد شد.
ناصر کاظمی در سال ۱۳۵۸ عضو سپاه شد و در اولین ماموریت سازمانی خود، جهت کاهش آشوب های فرقه گرایانه مردم خوزستان، با کمک و پشتیبانی سازمان اطلاعات عراق اقداماتی انجام دادند. ناصر کاظمی همراه با نیروهای فعال به خوزستان اعزام شد و بعد از پایان آشوب نیز در همین شهر ماند.
با پیشنهادی که ناصر کاظمی از سمت محمد بروجردی دریافت کرد در ۱۷ دی ۱۳۵۸ به سمت پاوه حرکت کرد. در این حین پاوه با فعالیت های گروه های تجزیه طلب مسلح منجمله حزب دموکرات و کوموله درگیر بود، درنتیجه شرایط امنیتی در شهر به گونه ای بود که جاده های منتهی به پاوه کاملا بسته بودند و به غیر از هلی کوپتر هیچ امکان دیگری برای ورود وسیله نقلیه وجود نداشت.
در همان روزهای بحرانی پاوه، ناصر کاظمی علاوه بر تصدی گری روابط عمومی سپاه پاسداران به عنوان فرماندار شهر نیز انتخاب شد و سپس فعالیت های خود را آغاز کرد، بعد از گذشت مدتی نیز شهید ناصر کاظمی را به عنوان فرمانده سپاه پاوه انتخاب کردند.
ناصر کاظمی در اواخر سال ۱۳۵۹ مجروح شد، درنتیجه به مدت ۲ ماه از صحنه های عملیاتی به دور بود. در بازگشت هوشمندانه ناصر کاظمی او توانست به صورت دقیق و حساب شده مناطق نوسود، نودشه، نروی، نیسانه، کله چنار و شمسی در نوار مرزی را پاکسازی کرد.
بعد از موفقیت های خیره کننده ایشان بعد از ۱/۵ سال توانست به سمت فرماندهی سپاه کردستان سنندج انتخاب شود. در آن زمان این شغل هم پیروزمندانه پیشرفت کرد تا جایی که آنها توانستند عملیاتهای موفق و مؤثرتری را برای پاکسازی مناطق حساسی همچون جاده بانه به سردشت، کامیاران به مریوان، تکاب به صائین دژ و آزادسازی شهر و سد بوکان انجام دهند.
ناصر کاظمی با صبر و حوصله توانست عملیات های موفق بسیاری را رقم بزند که همه آنها برعلیه ضدانقلابیون بودند و توانستند مردم را از بند گروه های کومله و دموکرات نجات دهند. از آنجایی که اقدامات این شهید در بین مردم بسیار پسندیده بود، آنها نام پسران خود را به احترام فرمانده، ناصر می گذاشتند.
از جمله موارد جالب توجه زندگی ناصر کاظمی فوتبالیست بودن وی بود که در شهر تهران و تیم ایرانا فعالیت می کرد. در آن زمان سرمربیگری تیم برعهده مرحوم پرویز دهداری بود. ناصر کاظمی دانشجوی تربیت بدنی بود و تیپ روشنفرکی داشت به همین دلیل ابتدای پیوستن او به سپاه همه نظر منفی به او داشتند و تنها کسی که دید مثبتی داشت شهید بروجردی بود.
خاطراتی از شهید ناصر کاظمی
شهید ناصر کاظمی در ذهن افرادی که با وی برخورد داشتند یا با او کار می کردند خاطرات خوبی باقی گذاشته است. علی احدی از وی بسیار تعریف کردند به طوریکه عنوان می کنند:
روزی شهید رجایی «تشریف آورد به پاوه. آن روز مصادف با عملیات مهم شمشیر بود که تعدادی از نیروهای عراقی به اسارت درآمدند. اسرا در زندان بودند. به ناصر کاظمی در آن عملیات خبر دادند که آقای رجایی به پاوه آمده است. من به زبان عربی آشنا بودم. رفتم پیش اسیران. شهید رجایی سوالهایی میكرد و من هم ترجمه میکردم. در این اثنا ناصر کاظمی با شلوار کردی و یک بلوز ورزشی و یک کلاه کاموا وارد شد. در نگاه اول حالتی داشت که بچهها نگاه که به او کردند به گریه افتادند. گریه برای سادگی و خلوص یک فرمانده سپاه.»
شهادت ناصر کاظمی
شهید ناصر کاظمی در تابستان ۱۳۶۱ حین انجام عملیات شناسایی برای طرحریزی عملیاتی در غرب کشور در محور پیرانشهر به سردشت به شهادت رسید.
روایتهای مکتوب از زندگی شهید ناصر کاظمی
درخصوص زندگی شهید ناصر کاظمی و رشادت های ایشان در میدان نبرد، کتاب هایی وجود دارد که ازجمله آنها می توان به «کردستان، مردم و پاسدار شهید کاظمی» نوشته محمدعلی بهرامی اشاره کرد. او در صفحاتی درباره حوادث زندگی شهید کاظمی روایت می کند و درخصوص فضایل اخلاقی او اشاراتی دارد.
در کتاب «پیشانی و عشق» از محمدعلی قربانی نیز می توان داستان هایی درخصوص شهید ناصر کاظمی مشاهده کرد. این کتاب هشتمین جلد از مجموعه کتابهای خاطرات سرداران است که اواسط دهه هفتاد به همت معاونت مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری کنگره سرداران به چاپ رسید و در آن خاطراتی از شهید ناصر کاظمی، از زبان دوستان و آشنایان و همرزمان او روایت میشود.
محمدتقی عرب که نویسنده کتاب «مثل شمشیر، مثل ابر» می باشد از لحاظ موضوع و مضمون به «پیشانی و عشق» شباهت دارد.
«فوتبال و جنگ» (محمود جوانبخت، نشر سوره مهر و نشر شاهد) را نیز میتوان در همین دسته جای داد. اما کتاب هفتم از مجموعه کتابهای نیمه پنهان (روایت فتح) به بازخوانی خاطرات همسر شهید ناصر کاظمی اختصاص دارد و کتاب چهاردهم از سلسله کتابهای یادگاران (عباس رمضانی، روایت فتح) نیز روایتهایی از زندگی این شهید است.
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 9
- 4