به گزارش ایبنا، به نقل از روابط عمومی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، هشتاد و یکمین نشست کتابفروشی آینده با همراهی این بنیاد، کانون زبان فارسی و مجله بخارا به دیدار و گفتگو با «ویلم فلور» اختصاص داشت که پنجشنبه ۲۸ بهمنماه در این کتابفروشی با حضور علی دهباشی، مدیرمسول مجله بخارا و احمد کاظمیموسوی برگزار شد. در این نشست فلور به پرسشهای دهباشی پاسخ داد که بخشی از این گفتوگو در زیر آمده است.
فلور در پاسخ به اینکه چه تالیفاتی در دست نگارش دارد، گفت: برای نوشتن برنامهای دقیق ندارم. دادهها برای مقالات و کتابها را بیشتر از دیگران دریافت میکنم. مثلا کتاب نقشهای دیواری چرا نوشته شد؟ کتابی در مورد شرح هنر نقاشی دوره قاجاریه خواندم و این فقط چند جمله در مورد سبکهای نقاشی بوده است. با خود فکر کردم که گویی این هنرمندان تاریخ و حقیقت هنری ایران را میشناسند. چون خوب میدانم که نه تنها در کاخها بلکه در خانههای مردم از این نمونه نقشها وجود داشته است. این کار را انجام دادم و مطالعه کردم و بعد این کتاب منتشر شد.
وی افزود: چندین کتاب دیگر در رشته هنر نوشتهام. به نظر من بسیاری از این مورخان هنری ممکن است بیشتر در بخش هنر متخصص باشند و درباره تاریخ خیلی نمیدانند. فکر کردم که میتوانم با نوشتن این کتب تاریخ هنر خدمتی به آنها بکنم و از آنجا که هنر را نمیدانستم اما تاریخ را خوب میفهمیدم و بررسی کردم و هدفم این بود که خدمتی به آنها کرده باشم. همچنین کتابی با عنوان صنایع کهن نوشتم که نشان میدهد مردم ایران با وجود امکانات محدود و با اینکه مدرن نبودند اما کارهایشان خیلی جالبتوجه و حتی باشکوه بودند. هر کسی اگر به فرشهای دوره قاجار نگاه کند از ظرافت آن لذت خواهد برد.
این تاریخنگار ادامه داد: دو سال پیش شخصی در ایران از من خواست مقالهای در مورد فحاشی در تاریخ ایران بنویسم! اما من این واژهها را نمیشناختم باید پژوهش میکردم. تحقیق و مطالعه برای من لذتبخش است. کتاب را ورق میزنم و بعد از خواندن نود صفحه از تاریخ همانند زبان دوران صفوی به واژهای میرسم که ارزشمند است و خوشحال میشوم. این نشاندهنده این است که هر چه که من در کتابها میبینم و در سخنها میشنوم و یا به طور مستند با آنها مواجه میشوم در من انگیزه ویژهای ایجاد میکند.
فلور بیان کرد: به یاد دارم در کنفرانسی با موضوع خلیجفارس از من در رابطه با بندر لنگه پرسیدند. درباره این موضوع اطلاعی نداشتم اما عنوانی برای مطالعات جدید من شکل گرفت. یا در سال ۲۰۰۵ از بوشهر با دکتر خیراندیش به شیراز رفتیم. او برازجانی است. از تاریخ برازجان سخن گفتیم و بعد از سفر بود که شروع به نوشتن کردم. شاید این ویژگی تاریخنگاری است که شما نمیتوانید آینده مطالعات و اتفاقات را پیشبینی کنید. شما هیچگاه با یک ایده معین شروع به نوشتن نمیکنید. ایدهها با کتابها شما را راهنمایی میکنند. در دانشگاهها اهمیت بسیاری به تئوریپردازی میدهند. جالب و مفید است اما اگر شما میخواهید از نظر یک تئوری کتابی بنویسید نتیجه تنها این است که یا مثبت خواهد بود یا منفی اما وظیفه مؤلف این است که خواننده را جلب کند و سپس آن را به سمت دادههایی رهنمون سازد.
وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه اولین دستور زبان فارسی و مطالعات ایرانشناسی در هلند به چاپ رسیده است، آیا این منابع مورد تحقیق شما از دوره صفوی آغاز میشود یا از این دوره به بعد هم منابعی در آرشیو ملی دارید؟ گفت: تاریخنگاری دوره صفویه، افشار و زندیه توسط هلندیها مربوط به زمانی است که آنها در جزیره خارک بودند اما اولین مرتبه زمانی بود که در سال ۱۸۶۸ یک کنسولگری در بوشهر تأسیس کردند. متأسفانه اسناد موجود در آرشیو ملی ما خیلی ناقص است. مثلا برای نوشتن زندگینامه دکتر شلیمر(پزشک هلندی و مدرس در دارالفنون و پزشک ناصرالدینشاه که کتابی برای دانشجویان پزشکی نوشته بود و اصطلاحات پزشکی مدرن را از زبانهای مختلف به فارسی ترجمه کرد) از اسناد موجود در آرشیو ملی استفاده کردم.
این ایرانشناس افزود: من روی این اسناد در مورد هلند دوره ناصری کار کردم یا درباره تاجران هلندی و اولین فروشگاههایی که در ایران توسط آنها تأسیس شده بود که یکی از این فروشگاهها در نزدیک پلاسکو بود. عکسهای بسیاری پیدا کردم. چنین اطلاعاتی هر چند ناقص در آرشیو پیدا میشود. چیزهای خیلی جالب هم وجود دارد. مثلا هنگامی که در مورد زندگی اجتماعی تهران در اواخر دوره ناصری مینوشتم، در آرشیو هلند سندی با موضوع اولین دستور رانندگی اتومبیل را پیدا کردم. از آرشیوهای ملی دیگری هم استفاده کردم.
مثلا از آفریقا، لندن و از آرشیو انگلیسی سود بردم. به طور مثال منابع به زبانهای مختلف عثمانی، روسی، فرانسوی و لاتین و... وجود دارد و اگر تمام این زبانها را بشناسید میتوانید به این منابع دسترسی پیدا کنید. گرچه این فرصت نیست. حتی اگر از نظر اقتصادی قوی باشید اما زمان اجازه استفاده از تمام این آرشیوها را نمیدهد. به عنوان مثال ایران چندین سال روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با دولت عثمانی دارد اما حتی یک کتاب هم به فارسی در این زمینه وجود ندارد. همیشه مشکلاتی برای پژوهش هست. خوشبختانه در ترکیه چندین دانشجو در حال تالیف پایاننامههایی در این موضوع هستند.
در واپسین لحظات این جلسه آخرین اثر منتشر شده بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به دکتر فلور اهدا شد.
وی در پایان گفت: این گفتوگوها را بیشتر از سخنرانیها دوست دارم. چرا که سخنرانیها همیشه یک طرفه است و در این گفتوگوها من هم چیزهای زیادی یاد میگیرم. چرا که ما پژوهشگرها تنها با کتابها گفتوگو میکنیم و این جلسات برایمان اهمیت ویژهای دارد.
پایان این نشست به مراسم امضای کتاب با حضور دکتر فلور و دوستداران وی اختصاص یافت.
- 9
- 2