پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳
۱۷:۳۱ - ۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۱۵۸۷
کتاب، شعر و ادب

جمهوری جهانی ادبیات

اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات,کتاب

 انتشار مجموعه «تجربه‌ها»ی نشر «شورآفرین» در دو کتاب «اگر یک مرد را بکشم، دو مرد را کشته‌ام» و «ما یک خانه آبی داریم»، با مقدمه زنده‌یاد فتح‌اله بی‌نیاز، داستان‌نویس و منتقد ادبی برجسته، و ترجمه سیروس نورآبادی، بار دیگر ما را با این پرسش مواجه کرد که اگر ادبیات به قول ژرژ باتای یا همه‌چیز است یا هیچ‌چیز؟ پس این ادبیات، کجای زندگی امروز ما، قرار دارد؟ پاسخ به این پرسش‌، دغدغه این نوشتار است تا با تکیه بر این دو کتاب، به آن پاسخ بدهد.

 

انسان، هستی، ادبیات

واقعا کاربرد ادبیات چیست؟ ادبیات به چه کار و کمک انسان می‎آید که در حیطه علوم انسانی جا گرفته و سال‌هاست روی آن بحث و گفت‌وگو می‎شود؟ مگر وقتی از پیشرفت‎های قرن جدید حرف می‎زنیم، منظورمان دستاوردهای نجوم، مهندسی، پزشکی و دیگر علوم طبیعی نیست؟ کجای این پیشرفت‎ها مدیون و مرهون یک جمله و حتی یک کلمه از ادبیات است؟ مثلا کدام شعر یا کدام قصه به پیشرفت جهان در قرن گذشته کمک کرده است؟ هیچ! پاسخ این است: هیچ! اما ادبیات احتمالا کاربرد دیگری داشته که این نوشتار تمام سعی‌اش کشف آن است.

یادم هست وقتی کودکی هشت ساله بودم، هر شب و روزم در علاقه‎ای بیمارگونه به کتاب و رمان و داستان سپری می‎شد. روزها بین کلاس‌ها، پس از غذا یا پیش از آن، پیش از خواب، در خواب، هنگام نشستن در ماشین، هنگام سفر، همیشه در جهان داستان‌ها زندگی می‎کردم. تمام بیداری‌ها و بیکاری‌ها با کتابی در دست می‎گذشت. با آن ذهن هشت ساله، حتی پیش خودم هم برای این سوال دیگران که «چرا اینقدر کتاب می‎خوانی؟ چه چیز به دست می‎آوری؟» پاسخی نداشتم. اما چیزهای رازناکی در ذهن و جانم شعله‎ور بود که در سال‌های اخیر توانستم آنها را تحلیل کنم و به نتایجی برسم که شاید آن پاسخ سوال آن سال‌های دیگران باشد؛ دیگرانی که حالا دیگر نه سوال‌هایی درباره زندگی من، بلکه سوال‌هایی درباره زندگی خودشان، از من می‎پرسند!

 

تمام سال‌های کم‌فروغ کودکی در شهر کوچک مادری‎ام، اگر پولدار نبودیم، با کنت منت کریستو، حس آدم ثروتمندی را داشتم که از تمام گذشته‎ها و دشمنانش انتقام می‎گیرد. اگر سفر نمی‎رفتیم با «دور دنیا در ۸۰ روز» تجربه سفری پر از هیجان و استرس و موفقیت را از سر می‎گذراندم. اگر طبیعت چنان دوست نبود که گرگی دوست من باشد، «سپیددندان» تجربه و حس آن را به من منتقل می‎کرد، اگر دختری نوانخانه‎ای نبودم، جین وبستر مرا تبدیل به جودی ابوت می‎کرد، اگر پدرم معتاد نبود و مادرم نمرده بود و مصائب زندگی تنهای مستقل را نداشتم، با مارک تواین، هکلبری فین می‎شدم، با ژول ورن سوار بالن می‎شدم و... اگر حتی جهان دور و اطرافم، نمی‎توانست به من سیاره‎ای کوچک و گلی زیبا بدهد، آنتوان دو سنت اگزوپری می‎داد. حالا من تمام این تجربه‎ها را همراه خودم دارم. به اضافه صدها و صدها تجربه دیگر که همه شده‎اند شخصیتی سی و چند ساله.

 

زیستن در جمهوری جهانی ادبیات

رمان و داستان به انسان تجربه زیستن در عرض را می‎دهد. یعنی انسان می‎تواند ۲۰ ساله باشد و به اندازه ده‎ها آدم بیست ساله تجربه داشته باشد. رمان و داستان همان هدیه‎ای را به انسان می‎دهند که سفر می‎دهد؛ جنگ می‎دهد، فرازونشیب‌های پرچالش زندگی، مشکلاتی که می‎گویند اگر تو را نکشد، بزرگت می‎کند. مسائلی که باعث می‎شود هر روزت مانند هیچ روز دیگری نباشد. هر روز ماجرایی جدید و درنتیجه تجربه‎ای جدید باشد که انسان را نمی‎کشد. پس بزرگش می‎کند. رمان و داستان به انسان توان قرارگرفتن در موقعیت‎های بی‌شمار و مختلف را می‎دهد بدون آنکه عواقب بد آنها گریبانش را بگیرد. از این منظر هیچ چیز در جهان مانند قصه نیست. هیچ چیز دیگری مانند قصه، انسانی و چنان منعطف نیست که در الگوی زندگی تمام انسان‌ها قرار بگیرد و به شکل اطراف آنها دربیاید و به آنها بگوید در موقعیت‌های مشابه چه کنند؟ چه نکنند؟ چه چیز ممکن است سراغ آنها بیاید. چه چیز ممکن است از دست برود. این موهبت در ذات قصه است و از همین روی نویسنده‎ها در هر تفکر و جامعه‎ای در مقام و جایگاهی رشک‌برانگیز و مهم قرار دارند.

 

اینکه در جهان امروز چقدر تجربه‎های قدیمی به کار می‎آید و چقدر مهم است که فلان عمه و فلان مادربزرگ چطور زندگی کرده و فلان دایی و آن پدربزرگ چطور جنگیده و چطور افتخار آفریده‎اند، بحثی است پیچیده و مبهم. بسیاری معتقدند به‌‎رغم پیشرفت‌های قرن اخیر و مدرن‌شدن جهان و زندگی و تمدن، هنوز آن وجود لرزان و ناخودآگاه انسانی، همانطور فکر و تحلیل می‎کند که پدران و نیاکان ما در غارها! بسیاری هم معتقدند که مایکروفر و تلویزیون و جاروبرقی در نوع تفکر و نگرش انسان نسبت به مسائل بشری و فرابشری و معنوی و عرفانی نیز تاثیر گذاشته و انسان را تبدیل به موجودی و موجودیتی دیگر کرده. اما آنچه مسلم است، بسیاری مسائل که با ارتباطی بی‎واسطه به انسان مربوط‌اند، هنوز مانند هزارسال پیش مانده. مثلا شاید امروز دیگر کسی بر سر تصاحب دختری لشکرکشی نمی‎کند و جنگ هزارساله به راه نمی‎اندازد، اما ازدواج و آن تابش و تلالوی تابناک عشق همچنان با نگاه ردوبدل می‎شود و انسان‌ها همانطور عاشق هم می‎شوند که نیاکانشان. همانطور زادوولد می‎کنند که نیاکاشان. همانطور هم می‎میرند که نیاکانشان. همچنان مرگ پایانی است بر تمام خطوط بی‌شماری که در زندگی شروع می‎شوند. نقطه‎ای است که پس از آن هیچ نوری از جنس نورهای شناخته‌شده ما نیست. تجربه‌ای است که هیچ‌کس در جهان از آن سردرنمی‎آورد.

 

تجربه‌های نویسنده‌های بزرگ دنیا

دو مجموعه داستان دستچین شده در نشر شورآفرین درآمده که نمونه‎های جالبی از کاربرد ادبیات در زندگی روزمره و حتی بیش از آن، در زندگی نوع بشر است. انسان تنها و تنها یک‌بار کودک است، یک‌بار نوجوان، یک‌بار میانسال، یک‌بار پیر، درواقع به معنای واقعی زندگی جزو پیچیده‌ترین و مهم‌ترین مسائل ناشناخته هر انسانی است، چون تنها و تنها یک‌بار زندگی می‎کنیم. ما باید بدانیم که از میان بی‌شمار مسیرهایی که جلوی پایمان قرار می‎گیرد کدام را انتخاب کنیم؟ کدام رشته تحصیلی، کدام رفتار، کدام دوست؟ چرا همیشه تجربه‌هایی که بزرگ‌ترها، ریش‌سفیدانه و بزرگانه به صورت تک‌جمله‎های کلیشه‎ای به ما انتقال می‎دهند در فضا و زمان و مکان گم می‎شود و ما هرگز آن جمله‎ها را نمی‎فهمیم تا روزی که به سن همان بزرگ‌ترها برسیم و خودمان به نوجوان‌های جدیدتر همان کلیشه‎ها را بگوییم؟ چون زندگی به ما دانشی اضافه می‎کند که شالوده آن می‎شود همان جمله‌ها. اما کدام نوجوان سالمی زندگی‎اش را با مشتی جمله‎های درک‌نشدنی و عجیب پیش می‎برد؟ دو مجموعه داستان نشر شورآفرین‌، یکی تجربه‌هایی از زندگی و مرگ است به نام «ما یک خانه آبی داریم»، و دیگری درباره زندگی مشترک و پیش و پس از آن است و نام عجیب و طولانی‎اش «اگر یک مرد را بکشم، دو مرد را کشته‌ام» برگرفته از شعری است به نام «پدر» از سیلویا پلات که در ابتدای این کتاب آمده. هر دو مجموعه با شعر آغاز شده‎اند. در ابتدای مجموعه «ما یک خانه آبی داریم» شعری بسیار زیبا و ستودنی از پابلو نرودا آمده که درواقع می‎توان محتوای آن را مجموع محتوای دو کتاب مورد بحث دانست؛ شعری دارای لایه‎های معنایی بسیار زیبا و مهم:

 

تو به آرامی آغاز به مردن می‎کنی

 

اگر سفر نکنی

 

اگر کتاب نخوانی

 

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی

 

اگر از خودت قدردانی نکنی....

 

پس از آن مقدمه‎ای از زنده‌یاد فتح‎اله بی‎نیاز، داستان‌نویس و منتقد ادبی برجسته معاصر آمده و پس از آن ۵ داستان با محوریت زندگی و ۵ داستان با محوریت مرگ با توضیح کوتاهی برای هر کدام از داستان‌ها. در ابتدای مجموعه «اگر یک مرد با بکشم، دو مرد را کشته‌ام» هم شعری از سیلویا پلات آمده و پس از آن مقدمه بسیار خواندنی فتح‎اله بی‎نیاز درباره داستان‌های مجموعه و درنهایت ۱۵داستان کوتاه درباره حوزه‎های مختلف روابط زن و مرد مانند عشق و ازدواج و شکست عاطفی و... آمده است. شاید در نگاه اول دو مجموعه فوق، به نوعی کتابسازی و کاری بی‌ارزش به نظر برسد، اما نگاهی به روند انتخاب این داستان‌ها، در کنار هم قرارگرفتن داستان‌هایی با محوریت مشترک، چند صدایی‌بودن داستان‌ها و دیدن موضوع از زوایای مختلف، کلیت بسیار شگفت‌انگیزی به مخاطب می‎دهد و نگرشی که مخاطب از خواندن کل مجموعه به دست می‎آورد، درواقع کار هوشمندانه انتشار این کتاب را به نمایش می‎گذارد.

آنچه مسلم است در جهانی زندگی می‎کنیم که کمتر کسی سراغ خواندن کتاب‌های آموزشی درباره زندگی می‎رود. اکثر مخاطبان ادبیات، این روزها به دنبال کمی گذراندن وقت و سرگرمی‎اند. این دو مجموعه به دلیل قدرت داستان‌ها، سرگرم‌کننده و به دلیل نوع انتخاب و چینش و مقدمه‎های آنها، آموزنده‎اند و به‌این‌ترتیب هر دو عنصر مهم را دارند.

 

ادبیات برای همیشه و هرگز

یک‌بار یکی از همکارانم که متخصصی سرشناس و اهل تحقیق و پژوهش در زمینه علوم کامپیوتر و به‌خصوص شبکه بود، به من گفت «به نظر من خواندن رمان و داستان وقت تلف‌کردن است. هیچ چیزی نصیب آدم نمی‎شود و هیچ دستاور مثبتی ندارد. به جایش من دوست دارم وقتم را برای خواندن مجله‎های تخصصی کامپیوتر و علوم رایانه بگذارم.» من پاسخ روشن و مبسوطی درباره ارائه و توجیه کاربرد ادبیات به او دادم که به‌نوعی پاسخ سوال اول این نوشتار هم هست. به او گفتم «تو وقتی بخواهی چیزی از علوم کامپیوتری یاد بگیری چه می‌کنی؟» گفت «می‎روم دانشگاه، کتاب‎های تخصصی می‎خوانم، مقاله می‎خوانم.»

 

گفتم «تصور کن تو امروز تصمیم می‌گیری روانشناسی یاد بگیری، برای تو دانشگاه و رشته تحصیلی و مشتی کتاب و دوره و از این دست هست تا بروی سراغشان و در زمان و مدت معلومی روانشناس شوی، ولی به نظر تو همه روانشناس‌ها کاملا بلدند چطور زندگی کنند؟» گفت «معلوم است که نه!» گفتم «همینطور برویم سراغ دیگر علوم، ما می‎توانیم با ورود به دانشگاه پزشک شویم، اما همه پزشک‌ها کاملا بلدند چطور زندگی کنند؟ مهندس‌ها؟ یا دانشمندها، آدم‌هایی که در حوزه زیست و ژنتیک فعالیت و تحقیق دارند. مگر همه زندگی ما از تولد و لقاح و ژن شروع نمی‎شود؟ این یعنی همه محققان ژنتیک بلدند چطور زندگی کنند؟ اینکه چطور زندگی کنند یعنی اگر در زندگی مشترکشان به بن‌بست رسیدند درست‌ترین کار چیست؟ اگر به لحظه مرگ نزدیک شدند درست‌ترین کار چیست؟ اگر کودکشان مرد، اگر کودکی ندارند، اگر عاشق کسی نمی‎شوند، اگر عشقشان را از دست داده‎اند‌، اگر از کارشان، از زندگی‌شان از محل زندگی‌شان راضی نیستند.

 

 اگر بی‎پول و فقیرند به چه امیدی زندگی کنند؟ اگر در آستانه ورشکستگی‎اند چه کنند؟ اگر... اگر... اگر... جواب این اگر‎ها کجاست؟ در کدام دوره؟ در کدام دانشگاه و کدام کتاب آموزشی می‎توان پاسخ همه این پرسش‌ها را پیدا کرد؟ تو که متخصص شبکه‎ای اینها را می‌دانی؟ اصلا کسی هست که همه اینها را یا بیشترشان را بداند؟» مکثی کرد و گفت «نه، اینها مهم‌ترین سوال‌های بشرند.» گفتم «اینها که می‌گویی، همه‎اش یعنی زندگی؛ و زندگی را نمی‎شود آموخت مگر اینکه آن را تجربه کنی. حالا نقش رمان و داستان این وسط چیست؟ پاسخ این است که تو می‎توانی زندگی کنی و از طریق گذر طول عمر و طی‌کردن زمان زیادی در جهان، زندگی را تجربه کنی یا می‎توانی رمان و داستان بخوانی و در زمانی کم و با مشاهده زندگی هزاران انسان در داستان‌ها و رمان‌ها، درواقع در عرض، زندگی را ببینی و بیاموزی و تجربه کنی...»

 

تجربه‌ای که حالا در دو مجموعه تجربه‌های نشر شورآفرین یعنی دو کتاب «اگر یک مرد را بکشم، دو مرد را کشته‌ام» و «ما یک خانه آبی داریم» پیش روی ماست؛ تجربه‌هایی‎ از زندگی و مرگ و زندگی مشترک، و در یک کلام، روابط پیچیده انسان‌ها؛ درواقع تقریبا مهم‌ترین مسائل انسانی که صدها و هزاران سال است اهمیت خود را حفظ کرده و همچنان بخش عمده توجه انسان را در طول زندگی به خودش اختصاص می‎دهد. خواندن این دو کتاب به مخاطب کمک می‎کند که با حفظ وقت و امنیت، تمام این حس‌ها و تجربه‎ها را لمس کند و با آنها بزرگ شود، بی‌آنکه آسیبی ببیند. و مگر زندگی چیست جز تجربه‎ای که انسان را نمی‎کُشد!

 

 

 

 

 

  • 11
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

حکایت های اسرار التوحید اسرار التوحید یکی از آثار برجسته ادبیات فارسی است که سرشار از پند و موعضه و داستان های زیبا است. این کتاب به نیمه ی دوم قرن ششم هجری  مربوط می باشد و از لحاظ نثر فارسی و عرفانی بسیار حائز اهمیت است. در این مطلب از سرپوش تعدادی از حکایت های اسرار التوحید آورده شده است.

...[ادامه]
ویژه سرپوش