به گزارش ایبنا به نقل از لیتهاب، کازوئو ایشیگورو، نویسنده آثاری چون «باقیمانده روز»، «هرگز رهایم مکن»، «غول مدفون» و همچنین برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۷ در تاریخ ۸ نوامبر (۱۷ آبانماه) ۶۳ ساله شد. آثار بینظیر وی همیشه مورد تحسین منتقدین قرار گرفته و ارائه موضوعات مختلف در ژانرهای متفاوت او را تبدیل به یکی از نویسندگان بزرگ عصر حاضر کرده است. بسیاری از نویسندگان تازه کار آرزو دارند جا در پای چنین نویسندهای بگذارند.ایشیگورو در این مطلب به خوانندگان نشان میدهد برای نگارش یک کتاب چه روندی را طی میکند.
از چیزی ننویسید که خوب بلد هستید:
«از چیزی بنویسید که از آن اطلاع دارید» احمقانهترین جملهایست که تاکنون شنیدهام، زیرا سبب میشود هرکس زندگینامه خود را به نگارش دربیاورد. این کار تخیل انسان را میخشکاند و پتانسل نویسنده را شکوفا نمیکند.
به محدودیتهای گونههای ادبی مختلف توجه نکنبد:
تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که آنچه ما امروز از ژانرهای مختلف میدانیم زاده تفکر افراد شاغل در صنعت نشر است؟ من هم قبول دارم که الگوهای خاصی برای نوشتن وجود دارد و با توجه به این الگوها میتوان داستانها را دستهبندی کرد، اما جدی گرفتن این الگوها به نظر من خطرناک است. من مخالف هرگونه پدیدهای هستم که نقش پلیس را برای تخیل ایفا میکند.
با احساس خود بنویسید و به اخلاقیات نیندیشید:
من هیچوقت در داستانهایم به دنبال ارائه نکتهای اخلاقی نیستم. دوست دارم بعضی از خصوصیات انسانی را پررنگ جلوه دهم، اما هیچوقت برای نیل به این هدف تلاش نمیکنم. احساساتِ داستان برای من از اهمیت ویژهای برخوردار هستند.
با روابط آغاز کنید:
همیشه به چگونگی ارائه و عرضه شخصیتهای داستانم به خواننده فکر میکردم. سپس دریافتم بهتر است بر روی روابط این شخصیتها تمرکز کنم و پس از آن شخصیتها به صورت طبیعی شکل میگیرند.
پیشنویس تمیز به کار داستاننویس نمیآید:
من دو میز در خانه دارم. روی یکی کامپیوتری دارم که به اینترنت متصل است و روی میز دیگر فقط کاغذ و خودکار است. کاغذ و خودکار را برای نوشتن ترجیح میدهم. وقتی شروع به نوشتن میکنم توجهی به ارتباط جملات با هم ندارم. اولین پیشنویس من بسیار کثیف است. همیشه پس از اتمام کارم شروع به منظم کردن جملات میکنم یا بخشهای اضافی را حذف میکنم.
ذهن خود را از تأثیرات اطراف دور کنید:
وقتی شروع به نوشتن میکنید، دور نگه داشتن ذهن از اتفاقات اطراف بسیار سخت میشود. در واقع من از عمد از اتفاقات اطرافم دوری میکنم. به عنوان نمونه هنگام نوشتن داستان «غول مدفون» هیچ قسمتی از سریال «بازی تاج و تحت» را نگاه نکردم. با خود میگفتم اگر سریال را نگاه کنم ممکن است بر روش نگارش کار جدیدم تأثیر بگذارد.
از به کار بردن تلمیح بپرهیزید:
من دوست ندارم در آثارم اشارهای به آثار ادبی دیگر داشته باشم. دوست ندارم به دیگران بگویم چرا فلان اثر معروف را نخواندی یا برای درک اثری خاص باید از دانش بالایی برخوردار باشی. احساس میکنم نام بردن از آثار دیگر در کتابم نشانه فخرفروشی خواهد بود و انگار ادعای باهوش و خاص بودن دارم! از طرف دیگر، احساس میکنم وقتی نام اثری دیگر را بنویسم ذهن من به سمت آن اثر و محیط حاضر در آن میرود و دنیایی جدیدی که در حال خلق آن هستم نابود میشود.
مواظب قسمت آغازین داستان خود باشید:
همه داستان بر پایه اتفاقات اولیه بنا میشود. همانطور که قبل از ازدواج باید درباره طرف مقابلتان تحقیق کنید، قبل از آغاز کتاب باید به چگونگی شروع آن با دقت زیاد بیندیشید. این روند برای هر نویسنده شکل متفاوتی دارد. بعضیها دوست دارند از تجربیات شخصی خود بگویند و بعضی دیگر بیان اتفاقات زندگی دیگران را جذابتر میدانند. برخی دیگر نیز استفاده از ژانر خاص را چارچوب مناسبی برای درست شروع کردن داستانشان میدانند. در هر صورت باید بدانید که قسمت آغازین هر داستان نقش مهمی در شکلگیری کلیت داستان دارد.
- 11
- 1