به گزارش ایسنا، کسانی که دستی بر قلم دارند و حرفها و اندیشههای خود را به آسانی بر روی دفترچههای یادداشت خود حک میکنند با شعر نو نیما آشنا هستند و با خواندن شعر نیما میتوانند طبیعت شمال را به آسانی حس کنند.
برای درک بیشتر شعر نیما باید وی را شناخت. علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج که در ۲۱ آبان ماه سال ۱۲۷۶ در دهکدهٔ یوش، بخش بلده از توابع شهرستان نور استان مازندران به دنیا آمد و ۱۳ دی ۱۳۳۸ در شمیران تهران در گذشت. وی شاعر معاصر ایرانی و ملقب به پدر شعر نوی فارسی و بنیانگذار شعر نو فارسی است.
نیما یوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما برای هنر خود انتخاب کرد.
تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی وامدار این انقلاب و تحولی هستند که نیما نوآور آن بود. بسیاری از شاعران و منتقدان معاصر، اشعار نیما را نمادین میدانند و او را همپایهٔ شاعران سمبولیست بنام جهان میدانند. نیما همچنین اشعاری به زبان مازندرانی دارد که با نام «روجا» چاپ شده است.
همچنین نیما با بهرهگیری از عناصر طبیعی با بیانی رمزگونه به ترسیم سیمای جامعه پرداخته است.
بهروز رستگار شاعر و عضو شورای نویسندگان شهرستان قائمشهر در گفت و گو با ایسنا، درباره اشعار شعر نیما، میگوید: نیما یوشیج از شاعران مازندرانی که شعر سنتی کهن را در آن دخل و تصرف کرد و وزن شعر را حفظ کرد اما قافیه را کاری کرده که اجباری نباشد و کوتاه بلند شدن را نیز برای باز بودن دست شاعر در شعر خود قرار داد.
رستگار میافزاید: شعرها در گذشته ذهنی بود یعنی باید برای هر مصرع از شعر شاعر بسیار فکر میشد تا به منظور شاعر رسید و در واقع شعر را از ذهنی بودن به عینیت رساند.یعنی شعر را دیدنی کرد. در شعر آیی آدمهای نیما به آسانی میتوان فردی را که در ساحل در حال غرق شدن است را تصور کرد و در واقع شعر را قابل لمس کرد.
وی تصریح میکند: در شعر نو نیما دست شاعر برای بیان اندیشه درونی شاعر باز است اما در شعر کلاسیک چون وزن و قافیه اجازه سخن گفتن به شاعر را نمیدهد شاعر باید سخنان خود را در حد همان وزن و قافیه خلاصه کند.
عضو شورای نویسندگان شهرستان قائمشهر، یادآور می شود: بزرگترین تحولی که نیما در شعر فارسی ایجاد کرد آن بود که موجب شد تا شعر قابل ترجمه باشد در این حالت دیگران میتوانند بیشتر با ادبیاتمان ارتباط برقرار کنند. در شعر نیمایی انسانهای عادی ارتباتشان صمیمیتر شده و حرفهای هم را بهتر درک میکنند زیرا در دیگر نیاز به فکرهای طولانی مدت برای درک سخنان شاعر نیست و شعر از ذهنی بودن به عینیت رسید.
وی ادامه داد: نیما اولین کسی نبود که به این شکل شعر گفت بلکه با بکارگیری یافتههای دیگران و رفع نواقص آنان نخستین شعر نیمایی خود به عنوان «افسانه» خود را به جهان معرفی کرد.
رستگار میگوید: پس از نیما تحول در شعر گستره بیشتری یافت به عنوان نمونه شاملو شعر سپید را مطح کرد و بسیاری نیز موج نو را بیان کردند.
وی میافزاید: در جامعه کنونی شعر به گفتار نزدیک شد و تصور میشود شاعر در حال سخن گفتن با مخاطب خود است اما در شعر این روزگاران علاوه بر آنکه شعر به نثر پهلو میزند و حال باید در این شعری که نزدیک به نثر است در آن چیزی نباشد که به مخاطب خود تلنگری بزند در این حالت فرقی با نثر نخواهد داشت و شاید نثر شاعرانه خیالانگیز را در بطن خود داشته باشد.
این شاعر با اشاره به اینکه نقطه آغاز و ثقل شعری ایران شعر نیما بود، تصریح میکند: نیما از مفاخر مازندران و ایران بود و با ایجاد تحول در شعر کهنمان نگاه جدیدی از شعر را به دنیا معرفی کرد.
وی یادآور میشود: برخیها تصور میکنند نیما تحت تأثیر شعر فرانسه ویکتورهوگو قرار گرفته زیرا با زبان فرانسه آگاه بود و ویکتورهوگو هم شعری دارد که در آمده که «یک نفر در آب دارد غرق میشود به من چه که یک نفر در آب دارد غرق میشود/به من چه که یک نفر در آب دارد غرق میشود ...» که در راستای این شعر ویکتور، شعر آیی آدمهای نیما که در آن میگوید «آیی آدمهایی که در ساحل نشسته/یک نفر در آب دارد میسپارد جان ...» و نیز در بیتی از شعر حافظ آمده که «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل/کجا دانند حال ما سبکبالان ساحلها» یعنی اطرافم تاریکی مطلق و گردابی وجود دارد موجی در حال فروبردن من است و آنانی که در ساحل هستند حال من را نمیفهمند که این شعر حافظ شبیه شعر نیما است که احتمال این وجود دارد که نیما و هوگو از حافظ الهام گرفته باشند.
رستگار خاطرنشان میکند: سال ۱۳۰۰ سالی بود که نیما با منظومه «افسانه» شعر جدیدش را به عنوان شعر نو مطرح کرد و در طی آن سالها آقای جمالزاده با منظومه قصههای «یکی بود یکی نبود» ادبیات داستانیمان را متحول کرد.
دبیر انجمن قلم شمال نیز می گوید: نیما توانست بخشی از طبیعت در مازندران را در شعر خود بیاورد و عینیت سرزمین خود را در قالب شعر نو بسراید. کیوان ملکی سوادکوهی در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به شعر نو نیما، اظهار می کند: با توجه به انقلابهایی که در جهان و مشروطه صورت گرفت و جامعه در حال حرکت به سوی مدرنیته بود در این زمان باید ادبیات نیز تحولی در آن ایجاد میشد.
وی می افزاید: پیش از نیما نیز برخی از شاعران در زمینه نوگرایی شعر ادبیات حرکت تازهای را آغاز کرده بودند اما نیما در ساختار قدرتمند ادبیات گسست ایجاد کرد که همراه با بینظمی که به بیان خودش در آن نظم وجود داشت به همین دلیل نخستین شعر «افسانه» خود را سرود.
دبیر انجمن قلم شمال خاطرنشان می کند: در شعر نیما وزنی مشاهده میکنید که در آن توانست میان نواندیشان آن دوران تحولی ایجاد کند و پس از نیما شاگرانی روی کار آمدند که روشهای جدیدی را برای بیان اندیشه خود ابداع کردند.
ملکی تصریح می کند: نیما یوشیج با توجه به آنکه در مدرسه سندلویج فرانسه تحصیل کرده بود توانست از ادبیات غرب استفاده کند اما در خود اندیشه نیما شکلی وجود داشت که برگرفته از تجربه محل زیست وی بود چرا که در شعر نیما سخنانی که بیان شد آن چیزی بود که از طبیعت خود الهام گرفته و توانست بخشی از آن طبیعت در مازندران را در شعر خود بیاورد و عینیت سرزمین خود را در قالب شعر نو بسراید.
دبیر انجمن قلم شمال یادآور میشود: در ادبیات شعر نیما نام واژههایی وجود دارد که در ادبیات شعر جدیدمان دیده نمیشود به عنوان نمونه در ادبیات شعر ایران حیواناتی که در شعر آورده میشود دارای خواستگاه است اما اینکه شاعری حیوانی مثل داروگ را وارد شعر کند واژهای نو در ایران بود و یا کلماتی همانند تیرنگ، توکا و یا سمبلهای حیوانی را در شعر خود جای میدهد نوعی روش جدید است.
وی خاطرنشان می کند: در شعر نیما زبان و طبیعت زیستگاه مازندران نفس میکشد چرا که روشی جدید بود و در ادبیات دنیا مدرنیسم از ادبیات کلان شهرها آغاز میشود اما شهر نوی نیما از البرز مازندران آغاز شد.
- 14
- 1