قصههاي پريان، نوعي شيوه قصهگويي و قصهنويسياست كه ردپايش را در اغلب نقاط جهان ميتوان يافت؛ به تعبير سادهتر ميتوان گفت كه ريشههاي اين نوع از روايت داستاني در ميان بيشتر فرهنگها، داراي ريشهاي يكسان است. نكته جالب توجه در اين گونه قصهها، وجود و حضور جنس زن است؛ جنسي كه در قصههاي پريان معمولا به عنوان شخصيتهاي موثر و اصلي نمود پيدا ميكند. در قصههاي شفاهي ايران و بسياري از كشورهاي جهان، موجودات ماورايي، در قالب شخصيتهاي زن نمود مييابند و شخصيتهايي چون پري دريايي، مادر شاه پريان، دختران شاه پريان در ايران و شخصيتي چون آليس در برخي كشورهاي اروپايي، گواهي بر اين مدعاست. ماري لوئيس فن فرانس، دركتاب «زن در قصههاي پريان» با رويكردي روانشناسي تحليلي يونگ تلاش كرده كه وجوه مختلف اين حضور موثر را در اين گونه قصهها براي مخاطب شرح دهد. فن فرانس علاوه بر توضيح مفصل چرايي و چگونگي بروز شخصيتهاي زن در روند ساختار قصههاي مختلف رويكردي ديگرگونه اتخاذ كرده كه همانا چرايي و چگونگي اين حضور و ماندگاري آن است.
اين روانشناس اهل كشور سوييس و همكار ديرينه كارل گوستاو يونگ و از بنيانگذاران روانشناسي تحليلي به شمار ميآيد كه در كتاب حاضر با بررسي قصههاي پريان كه عرصه خودنمايي كهنالگوها و نمادهاي ناخودآگاه است، وجوه متعدد روح زنانه را با رويكرد روانشناسي يونگ آشكار ميكند. اين اثر به يقين كمكي شايان توجه در فرآيند خويشتنيابي و شكوفايي زن و توازنبخشي به حيات بشريت بر كره خاكي است. در اين كتاب داستانهاي گوناگوني از ملل مختلف در بررسي يونگي انتخاب و مورد بهرهبرداري قرار گرفتهاند كه از ميان آنها ميتوان به قصههايي چون زيباي خفته، مادر و دختر، انتقام ايزدبانو، سفيد برفي، دختران جوان بيدست، زني كه عنكبوت شد، شش قو، هفت كلاغ و واسيلياي زيبا اشاره كرد.
در بخشي از مقدمه اين كتاب ميخوانيم: «از روزگاران كهن تا اوايل سده هفدهم، مخاطبان قصههاي پريان را كودكان و بزرگترها تشكيل ميدادند. اين وضعيت در محيطهاي روستايي- كه تا دورهاي نه چندان دور، نقالان زن و مرد حال و هوايي به شبنشيني ميبخشيدند- ادامه يافت. با اين وصف، به تدريج گسترش جريان خردگرا و به تبع آن، نفي امور خردگريز موجب شد تا قصههاي پريان را فقط داستانهاي بيمعنايي بپندارند كه ساخته و پرداخته ذهن پيرزنان براي سرگرمي كودكان بود. دور نيست آن ايام كه بيشتر بزرگسالان، قصهها را جدي نميگرفتند و اينسان مضحك بهنظر نميآمدند، با اين حال، قصهها موضوع بررسيهاي علمي و ادبي قرار گرفتند و نظريههايي درباره آنها شكل گرفت و در كشورهاي مختلف، نشر مجموعه قصهها فزوني گرفت.»
عمده توان نويسنده در اين كتاب، به معناهايي ساختاري و روانشناسي حضور قصههاي پريان و لزوم نشر هرچه بيشتر آنها در دوران مدرن معطوف است. نكتهاي كه با انتخاب داستانهاي معمولا آشنا براي مخاطب، بيشتر بر خواستهاش پافشاري ميكند. همانگونه كه ميدانيم، يونگ در ريشههاي خودآگاهي، مادر را در شكلگيري تصوير زن، يعني آنيماي مرد نشان ميدهد. نخستين تجربه مرد از زن، بالطبع، تجربهاي است كه از مادر دارد، همراه با هرگونه شور و هيجان و احساس كه همه در هم آميختهاند و كمابيش ناخودآگاه هستند. نويسنده با تكيه بر همين موضوع و وجه مادرانگي شخصيت زن در قصههاي پريان بر جنبه احساسي و ذاتي قصههاي پريان، مكث بيشتري كرده است.
كتاب زن در قصههاي پريان را انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر كرده است.
- 13
- 5