در سالهای گذشته منتقدان «کتابنخوانی ایرانیان» از آمار ٩٠دقیقه مطالعه در ژاپن، انگلیس و ٥٥دقیقه در مالزی و ترکیه سخن میگویند، در مقابل ١٨دقیقه مطالعه روزانه بین ایرانیها.
در بررسیهایی که دلایل پایینبودن سرانه مطالعه ایرانیان را هدف قرار میدهند، بیشتر افراد و صاحبنظران بر اجتماعیبودن آن تأکید دارند. اگرچه به گفته آنها، گرانی کتابها و وضع اقتصادی شهروندان و کمبودن کتابخانههای عمومی به تناسب جمعیت هم در ردیفهای بعدی قرار میگیرند.
حال بازار کتاب خوب نیست
با گشتی در بازار کتاب بیش از همه چیز خارجیها جلبتوجه میکنند؛ کتابهای ترجمهشدهای که درعرصه فروش از کتابهای مولفان ایرانی سبقت گرفتهاند. درحالی که نویسندگان داخلی نیز سالانه تعداد قابل توجهی اثر منتشر میکنند اما همچنان ترجمهها موفقتر ظاهر شدهاند. آرمان حسنپور، مدیر انتشارات آریابان و عضو هیأتمدیره اتحادیه ناشران وکتابفروشان تهران در اینباره به «شهروند» میگوید: «یکسری اتفاقات در سالجاری افتاده است که از منظر اقتصادی تاثیرش را بر بازار نشر گذاشته است، اما در مورد بررسی برهههایی قبل از این مقطع هم باید به این مسأله توجه داشته باشیم که روند مطالعه بحثی است که همیشه مطرح بوده و در اینکه نیازمند کار بیشتر و فرهنگسازی است، شکی نیست. واقعیت امر این است که در بخشهایی که تمرکز بیشتری روی آنها بوده، به این معنا که ایجاد نیاز برای شهروندان شده مصرف کتاب و در راستای آن مطالعه بالا بوده است.»
یکی از واقعیتهای بازار کتاب استقبال بالا از آثار ترجمه است که سبب شده ناشران هم دست بهکار شوند و بیش از گذشته رمانها و داستانهای خارجی را به فارسی برگرداندند؛ البته در این میان اقبال پرفروشها از همه بیشتر است، چون بسیاری از ناشران این کتابها را نشانه رفته و در سریعترین زمان ممکن آنها را ترجمه و راهی بازار میکنند. حسنپور بر این باور است که اختلاف فاحشی بین ترجمه و تألیف وجود دارد و میگوید: «تألیف تولید محتوایی است که توسط نویسنده داخلی ایجاد میشود اما ترجمه متنی است که از سایر کشورها وارد بازار ایران میشود. اگر به این دو شاخه اصلی نگاهی داشته باشیم؛ نه در چندسال اخیر روند خوبی در تألیف کتابها نداشتیم و بیشتر به سمت ترجمه رفتهایم، اگرچه این مسأله هم دلایل بیشماری را به خود میبیند اما در مجموع ما در تولید آثار جدید در تألیفات کمی کاهش را شاهد بودیم. اگرچه در ترجمههای جدید هم کاهش را تجربه کردهایم. البته باید این نکته را فراموش کرد که این ارتباطی به عناوین تکراری که چاپ میشود، ندارد.» مدیر انتشارات آریابان بیانگیزگی را یکی از عوامل کسادی بازار نشر و تألیفات میداند و میگوید: «زمانی که بازاری دچار نوعی رخوت و کسادی میشود، شاهد بیانگیزگی هستیم، بهطوری که افراد فعال در آن سعی میکنند به دنبال چاپ آثاری بروند که قبل از این از آزمون فروش سربلند بیرون آمدهاند. درچنین شرایطی این امکان وجود دارد که قوانین مربوط به ترجمه و تألیف رعایت نشود. معضلی که درحال حاضر شاهد آن هستیم.»
رخوت و کسادی بازار کتاب سبب شده تا راه میانبری به وجود بیاید به نام قاچاق کتاب؛ راهی کمهزینه و بدون هیچ فرآیندی. عضو هیأتمدیره اتحادیه ناشران وکتابفروشان تهران پدیده قاچاق کتاب را یکی از آفاتهای بازار نشر میداند: «یکی دیگر از مواردی که در چندسال اخیر تاثیرش را بر بازار کتاب گذاشته است، پدیده قاچاق کتاب بود که صدمه بسیار بزرگی به ناشرانی که دقتنظر بیشتر در عرصه فعالیتشان داشتند، وارد کرد. در پدیده قاچاق کتاب یکسری افراد کتابهای پرفروش ناشران را به شکل غیرمجاز تکثیر میکردند و به فروش میرساندند. در واقع کتاب در بازارها وجود داشت اما از محل فروش آن درآمدی به ناشر، مولف و مترجم نمیرسید. اینجا یکی از جاهایی بود که ما پسرفت را شاهد بودیم و اگر بهطور کامل از میان نرود دوباره شاهد آن خواهیم بود.»
کتابخوانی از ضرورتهای یک زندگی آگاهانه است. به همین خاطر در شاخص رشد توسعه هرکشور آمار کتابخوانی، تیراژ کتابها و میزان فروش آنها هم به حساب میآید و با این وجود بازار کتاب ایران حال خوبی ندارد، هرچند افراد و گروههایی تلاش میکنند کمی رونق را به این بازار برگردانند. حسنپور با اشاره به چرخه بازار نشر از تأثیر منفی قاچاق کتاب بر کاهش ترجمه و تألیف کتابهای جدید خبر داده و میگوید: «در واقع صنعت چاپ ناشران به این شکل میچرخد که حدود ٢٠ تا٣٠درصد کتابهایشان کتابهاییاند که امکان فرصت پرفروششدن پیدا کنند و این درصد چرخه اقتصادی نشر را میچرخاند و در واقع یک ماندهای هم ایجاد میکند تا کتابهای جدیدتر به بازار معرفی کند و حتی به قلمهای جدید رجوع کند و مولفهای جدید به بازار کتاب معرفی کند. البته اتحادیه ناشران و وزارت ارشاد و اداره اماکن و پلیس امنیت با هماهنگی خوبی که داشتند ، در این عرصه ورود کردهاند، اگرچه تا رسیدن به نتیجه نهایی نیازمند زمان است.»
شبکهها و رسانههای اجتماعی بیگناه هستند
واقعیتی که نمیتوان آن را کتمان کرد این است که میان میزان توسعهیافتگی علمی و صنعتی ارتباط مستقیمی وجود دارد؛ یعنی هرچه میزان توسعهیافتگی علمی-پژوهشی و صنعتی یک کشور بالاتر باشد، در مقابل سرانه مطالعه روزنامهها و کتب بالا میرود. بارزترین مصداق در این زمینه ژاپن است؛ کشوری که کتب برای مردمانش یکی از «کالاهای ضروری» است و همان نوع رفتار مردمان ایرانزمین برای تهیه کالاهای اساسیشان را ژاپنیها در قبال کتاب انجام میدهند. اسماعیل قدیمی، استاد ارتباطات در اینباره به «شهروند» میگوید: «وسایل ارتباطات جمعی به نوعی همگرا هستند؛ همه اینها درطول یکدیگر به وجود میآیند و اینگونه است که یکسری قابلیتها، امتیازها و مزیتهایی دارند و امکاناتی برایمان به وجود میآورند و درعین حال رسانه قبلیشان را تکمیل میکنند.»
پیش از این کاوه کیانی، معاون طرحهای آماری و آمارهای ثبتی مرکز آمار ایران با استناد به نتایج طرح آمارگیری از فرهنگ رفتاری خانوار گفته بود: «سرانه مطالعه کتاب غیردرسی افراد ١٥ساله و بیشتر در ماه بهطور متوسط ٧ساعت و ٤١دقیقه بوده که از این میزان، سرانه مطالعه قرآن و ادعیه ٣ساعت و ٧دقیقه و سرانه سایر کتب غیردرسی ٤ساعت و ٣٤دقیقه بوده است. در این طرح مشخص شده هر فرد ١٥ساله و بیشتر در ماه بهطور متوسط یکساعت و ٢٦دقیقه مطالعه روزنامه داشته است.» قدیمی وسایل ارتباطات جمعی را در دسته تکنولوژی قرار میدهد: «وسایل ارتباطات جمعی تکنولوژیاند و بنابراین هرکدام نیازمند فرهنگ مصرف مختص به خودشان هستند؛ ابزاری که باید مدیریت شوند و درعین حال برای آنها فرهنگسازی کرد.»
میانگین شمارگان کتاب در آذرماه سالجاری ۱۴۱۸ نسخه بوده که درمقایسه با ۱۷۶۹ نسخه شمارگان عناوین منتشرشده در آذرماه سال گذشته، ۲۰درصد کاهش را نشان میدهد. این استاد ارتباطات بر این باور است که اساسا درست نیست که بگوییم چون شبکهها و رسانههای اجتماعی آمدهاند سطح مطالعه مردم کاهش پیدا کرده است و ادامه میدهد: «هر ابزاری نحوه مطالعه، قابلیتها، تاثیرگذاری و شکل سازماندهیای بر ذهن افراد دارند و اینگونه نیست که محتویات این رسانهها سبب شوند مردم مطالعات کاغذی را کنار بگذارند. هرگز نمیتوان تأثیر روزنامه یا کتاب خواندن را با رادیو، تلویزیون و... مقایسه کرد. اگرچه در جاهایی ویژگیهای همسانی دارند اما دربخشهایی هم قابلیتهای خاص خود را دارند.»
شایعههای قدیمی مردم ایران را دور از کتاب معرفی میکردند، این روزها این شایعه با آمار و ارقام رد شده اما باز هم این آمار در مقایسه با بسیاری از کشورها، آمار پایینی است. پرورش و تربیت هر نسل و ساختن آیندهای بهتر از گذشته از طریق محتواهای کتابهای خوب و مطالعه مفید به هر جامعهای منتقل میشود. قدیمی مسأله اصلی در روند صعودی و نزولیبودن درعرصه مطالعه را در فرهنگ میداند: «این ابزارها با خود فرهنگ و نظامات اجتماعی میآورند. درواقع نوعی سازمان ذهنی با خود به همراه دارند. با این اوصاف باید گفت سرانه مطالعه کتاب هیچگاه در ایران به شکل منطقی و همهگیر نبوده است. در حقیقت هیچ زمانی سرانه مطالعه ایرانیان استاندارد نبوده است.» این استاد ارتباطات در ادامه میگوید: «در کشورهایی که شاهد سرانه مطالعه بالایی هستیم، فرهنگ و مشوقهای آموزشی در این عرصه وجود دارد، درحالیکه ما نه فرهنگ کتابخوانی را شاهدیم، نه راهکارهای انگیزشی داریم.» قدیمی بر این باور است از زمانی که کتابها و روزنامهها آمدهاند، هیچوقت در سطح استاندارد جهانی نبودهایم، درحالیکه جوامع توسعهیافته زمانی مطالعه همهگیر را تجربه کردهاند که ما هیچگاه چنین تجربهای را نداشتهایم.
مسائل فرهنگی تاثیرگذارتر از سایرین
وقتی صحبت از حال بد بازار کتاب به میان میآید و در ادامه به بیمهری ایرانیان به کتاب و کتابخوانی اشاره میشود، یکی از دلایل اصلی که در مظان اتهام قرار میگیرد؛ مسائل فرهنگی است. پرسشی که فعالان حوزه کتاب همیشه مطرح کردهاند این است که آیا فقط مسأله فرهنگ کتابخوان باعث پایینبودن سرانه مطالعه در ایران است؟ آیا تمام عوامل به بیتوجهی ایرانیان به کتابخوانی ختم میشود؟ به نظر بسیاری از کارشناسان، مسائل دیگری نیز وجود دارد که باعث میشود پدیده «کتاب نخوانی» گسترش پیدا کند. مسائلی که به شیوههای مدیریتی و محدودیتهای دولتی که در این عرصه وجود دارد، بیارتباط نیست. محمد ایرانمنش، جامعهشناس دراینباره به «شهروند» میگوید: «وقتمان را تلف نکنیم به اینکه چرا سرانه مطالعه پایین است و چرا مردم مطالعه نمیکنند، واقعیت امر این است در جامعهای که علمباور نیست و علم تلفیق نشده با زندگی انسانها به شکلی که ایجاد تحول کند، در زندگی انسانها مشخص است که تقاضایی برای کتاب نخواهد بود.» ایرانمنش با طرح سوالی در مورد کتابها و رسانههای کاغذی ادامه میدهد: «آیا کتابها و رسانههای کاغذی ما محتوایی را تولید میکنند که با نیازها و خواسته شهروندان همخوانی داشته باشد؟ فردی که مطالعه میکند در پی این است که با این مطالعه تاثیری بر زندگی و اجتماع خود بگذارد. محتویات مطالعه باید با جامعه، فرهنگ و ... همخوانی داشته باشد که متاسفانه ما این همخوانی را کم شاهدیم.»
پرفروشهای طول تاریخ
هر ساله یکی از مواردی که به حوزه کتاب مرتبط است، اعلام تیراژ کتابها و انتخاب پرفروشهاست؛ کتابهایی که حتی افرادی را که خیلی اهل کتاب و کتابخوانی نیستند، ترغیب میکند تا یکی از آنها را تهیه کنند و بخوانند. اینجا به تعدادی از پرفروشهای طول تاریخ اشاره میکنیم.
«سهشنبهها با موری» اثر میچ آلبوم؛ داستان این کتاب به میچ و یکی از استادان دانشگاهش که برای میچ فرد تاثیرگذاری بوده، شکل میدهد؛ میچ اواخر عمر استادش موری متوجه میشود درحال مرگ از بیماری ایالاس یا بیماری اعصاب حرکتی است؛ او هر سهشنبه با موری در کتابخانهاش دیدار میکند، درست مثل دوران دانشگاه؛ رابطه بازسازیشده آنها به «کلاس» نهایی تبدیل میشود: کلاس درس چگونه زندگی کردن.
«زمین کوچک خدا» اثر ارسکین کالدوِل؛ این کتاب برای نخستینبار سال ١٩٣٣ منتشر شد، اما توسط کمیته ادبی جورجیا سانسور و در بوستون ممنوع شد. این کتاب زمانی با چاپ بیش از ١٠میلیون نسخه، صدرنشین فهرست کتابهای پرفروش بود.
«چارلی و کارخانه شکلاتسازی» اثر رولد دال؛ نسخه جدید رمان باارزش دال با طرح جلدی مربوط به اقتباس شگفتانگیز تیم برتون از این داستان و هشت صفحه تمام رنگی از عکسهای فیلم، کاملتر از قبل به نظر میرسد.
«جنگل نروژی» اثر هاروکی موراکامی؛ این کتاب با داستانی تکاندهنده از بلوغ عاطفی یک دانشجو، ما را به مکان دوردست اولین عشق خالی از امید و قهرمانوار یک مرد جوان میبرد. بقیه عنوان هم شامل «دیگر انسان نیستیم» اثر اُسامو دازائی، «بیگانگان» اثر اس. ای. هینتون، «میمون برهنه» اثر دزموند موریس، «پلهای مدیسون کانتی» اثر رابرت جیمز والر، «انسان در جستوجوی معنا» اثر ویکتور ای. فرانکل، «کمدی الهی» اثر دانته آلیگیری، «همهچیز در هم میشکند» اثر چینوا آچبه، «پیامبر» اثر خلیل جبران، «جنگیر» اثر ویلیام پیتر بلتی، «گروفالو» اثر جولیا دانلدسن، «تبصره ۲۲» اثر جوزف هلر و «سوراخ سوزن» اثر کن فولت، «به ندای قلبت گوش بده» اثر سوزانا تامارو، «طاعون» اثر آلبر کامو، «تلماسه» اثر فرانک هربرت و «پِیتون پلِیس» اثر گریس متالیس میشود.
- 15
- 5