شمار سخن سالاران ادب فارسی در هزار و چند صد سالی که بر عمر این ادبیات گذشته است، اندک نیست. نیازی هم به نام بردن از این سخن سالاران، که چند تن از آنان در صف نخست قرار دارند و بسیاری در صفهای بعد، وجود ندارد. کم پیش میآید که یک ایرانی یا فارسی گو یا فارسی دان بیتهایی از چند تن از آنان در خاطر نداشته باشد.
اما در میان این سخن سالاران، سعدی مقام و موقعیتی بسیار خاص دارد، چراکه او هم در شعر و هم در نثر پا به میدان ادب گذاشته و در هر دو اقلیم به کامیابی گستردهای رسیده است. علاوه بر این، آثار او از لحاظ زبان و شکل، پس از سبکهای خراسانی و آذربایجانی، توانسته به موقعیت معیار یا هنجار سخن در میان ایرانیان و فارسی گویان تبدیل شود. گلستان، بوستان و غزلهای او از یک ویژگی مرموز و کمیاب در حوزه ادبیات، که همانا طراوت زایی است، به کمال بهرهمند است.
از این رو، این آثار از دوره سعدی به بعد همواره خوانده شده، بر صدر نشسته و قدر دیده است. گلستان او تنها کتاب در ادب فارسی بوده که توانسته عنوان کتاب درسی را در میان جامعه غیرعربی زبان، از قلمرو عثمانی تا قلمرو هندوستان، احراز کند. گذشته از این، در میان سخن سالاران اندیشهمند زبان فارسی، سعدی در زمره کسانی است که بر اعتدال و اصلاح تدریجی امور اجتماعی و انسانی تأکید میکند نه بر دگرگونیهای یکباره و ناگهانی که اغلب برابر است با کجروی و بیراهگی.
تنوع و وسعت آرای جامعه شناختی و روان شناختی سعدی، با وجود اما و اگرهایی که میتوان درباره شماری از آنها طرح کرد، در جهان کهن شرق و غرب کم نظیر است. هانری ماسه، محقق فرانسوی، در اوایل سده بیستم میلادی در تک نگاری جامع خود به شناخت و تحلیل محتوای آثار سعدی پرداخته است. در دوره تجدد ادبی شماری از ادیبان و ادب دوستان به تحقیق و بررسی زندگی و آثار سعدی رغبت نشان دادهاند.
نام و نشان آنان با فشرده کار و سخنشان در«فرهنگ سعدی پژوهی» تألیف کاووس حسنلی آمده است. با این همه، نباید ناگفته گذاشت که در همین عصر، شماری از دانشوران و روشنفکران ادبی و اجتماعی ضمن تطبیق آموزههای سعدی با مفهومهای جدید، انتقادهای زیادی را متوجه شخصیت و آثار این سخن سالار کردهاند. صاحب این قلم در کتاب «جدال با سعدی در عصر تجدد» شمار درخور ملاحظهای از نقدها و نقد نقدها در این موضوع را ردیابی کرده و گزارش و تحلیلی از آنها به دست داده است. برخی از استادان توانمند ادب فارسی (مانند سعید حمیدیان و اصغر دادبه) هم در موضوع این تحقیق به دیده قبول نگریستهاند.
البته، اغلب ادب دوستان میدانند که محمدعلی فروغی با تصحیح «کلیات سعدی» یکی از نخستین گامها را در سعدی پژوهی در دوره تجدد برداشت. این گام با شرحهایی چند بر آثار سعدی به قلم ادیبانی مانند محمد خزائلی، خلیل خطیب رهبر و نورالله ایران پرست و سرانجام تصحیح و تشریح این آثار، با تحقیق علمی غلامحسین یوسفی تداوم یافت. به نظر میرسد بویژه در دهههای ۱۳۹۰-۱۳۷۰ سعدی پژوهی وسعت گرفته باشد.
تک نگاریهای ضیاء موحد، محمود عبادیان، حسن انوری، حمیدیان، ایرج پزشک زاد، محمدعلی همایون کاتوزیان، عمران صلاحی، شیرین بیانی، کورش کمالی سروستانی، امید علی احمدی، امید کارگری؛ و شرح محمدرضا برزگر خالقی- تورج عقدایی و شرح فَرَح نیازکار بر غزلهای سعدی و چندین و چند تألیف دیگر در این دوره منتشر شده است.
بااین همه، در این زمینه به طور خاص باید از کوششهای «مرکز سعدی شناسی» در شیراز به مسئولیت کمالی سروستانی یاد کرد. این مرکز جز برگزاری نشستهای سالانه در جوار آرامگاه سعدی و نیز نشستهایی در حوزه مقایسه آثار سعدی با آثار ادبی فاخر کشورهای دیگر(با مشارکت علی اصغر محمدخانی در مؤسسه شهر کتاب مرکزی تهران) کتابهای متعددی درباره جوانب مختلف زندگی، شخصیت و آثار سعدی منتشر کرده است.
گذشته از این، به سعی کمالی سروستانی از سال ۱۳۷۷ به بعد به طور مرتب، دفترهایی تحقیقی و تحلیلی از مقالههای محققان ادبی عصرما - که تاکنون تعداد آن به حدود بیست و پنج جلد رسیده - ذیل عنوان «سعدی شناسی» منتشر شده است. این دفترها، که نسخه الکترونیکی آنها نیز در تارنمای «مرکز سعدی شناسی» در دسترس قرار دارد، خود مجموعهای است مستند و دانشنامهای خواندنی که علاقه مندان، مدرسان و پژوهشگران آثار سعدی در هر مرتبه و موقعیتی از مراجعه به آن دست خالی برنخواهند گشت.
کامیار عابدی
- 14
- 2