وقتی یوهانس گوتنبرگ طلاساز آلمانی در سال ۱۴۵۵ دستگاه چاپ را اختراع کرد نمیدانست که با این اختراع جهان وارد عصری میشود که بعدها مارشال مکلوهان فیلسوف بلندآوازه رسانه، آن را دومین کهکشان ارتباطی تاریخ یا «کهکشان گوتنبرگ » می نامد. کهکشانی که برای قرنها در مدار تاریخ میچرخد و جوامع گوناگون یکی پس از دیگری درهایشان را به روی آن میگشایند.
در قرن ۱۹میلادی «کهکشان گوتنبرگ» با دستگاه چاپی که میرزا صالح شیرازی از فرنگ آورده بود، وارد ایران شد. به این ترتیب ناسخان، قلم نی و مرکبهای خود را زمین گذاشتند، کتابهایی را که شب وروز به شیوههای نستعلیق و ثلث ونسخ کتابت میکردند، بستند و میدان را به دست افرادی سپردند که مولفههای دنیای جدید را بیشتر از آنها میشناختند. آن افراد کسانی بودند که مانند میرزا صالح شیرازی در فرنگ شیوههای چاپ را آموزش دیده بودند و از تاثیر آن در ساخت دنیای جدید آگاه بودند.
دنیایی که چاپ ونشر یکی از ملزومات توسعه و پیشرفت آن بود. روزنامهها و شبنامههایی که از چاپخانههای آن زمان بیرون میآمدند، آوای بیداری ایرانیان در زمان مشروطه بودند. همین چاپخانهها بخش عظیمی از تاریخ مشروطه را نوشتند و پس از آن هم ماندند تا باقی تاریخ این سرزمین را بنویسند و عضوی از جامعه ایران شوند.
دستگاهها؛ به جای کاغذ نان میبرند
این روزها بسیاری از دستگاههای چاپ خاموش شدهاند و از دهان آنها آوایی، سخنی، حرف و حدیثی بیرون نمیآید. مرکبها روزبهروز بیرمقتر میشوند. خطوط چهره کارگران درهم میرود چون که سروصدای بلند دستگاههای چاپ که روزگاری به قدرت شنوایی آنها آسیب میزد حال در سکوت فرورفتهاند؛ سکوتی ترسناک که فعالان حوزه چاپ را مدام تهدید میکند. چاپخانهداران در سکوت عمیق چاپخانههایشان نشستهاند و به درهایی که دیگر کسی از آن وارد نمیشود خیرهشدهاند. آنها نگرانند. نگران اینکه نکند دیگر هرگز این دستگاهها بهکار نیفتد. نکند روزی بیاید که آنها باشند ودستگاههای چاپ نباشد؟! نکند روزی این دستگاهها به جای کاغذهایی که دیگر نیستند نانشان را ببرد!
مرتضی عسگری چاپخانهدار نوپایی است که پس از سالها فعالیت در عرصه چاپ همه داراییاش را صرف خرید دستگاههای چاپ از آلمان کرده است. او میگوید: «گذشته از اینکه نتوانستم هیچ کدام از چیزهایی که فروختم را دوباره بخرم حتی در معیشت روزانه خانواده و چندتا کارگر هم ماندهام.»ناصر منتظری مدیر چاپخانه «بوستان کتاب» درباره وضعیت بازار چاپ میگوید: «بهیقین حدود ۵۰ درصد افت سفارش داشتیم. از طرفی لوازم مربوط به چاپ یا در بازار نیست یا بسیار گران است. گاهی تا ۸ برابر افزایش قیمت پیدا کرده است.
بعضی از صحافیها کاملا جمع شدند. بعضی از چاپخانهها هم یا فقط با دو تا سه کارگر میچرخند یا در چاپخانههای دیگر ادغام شدهاند.»چاپخانههایی که یکییکی بساطشان برچیده میشود یا در هم ادغام میشوند و در نتیجه تعداد زیادی از کار بیکار میشوند بدون اینکه ردپایی از آنها به جا بماند یا کسی بداند آنها زمانی در این صنعت مشغول به کار بودند. مجتبی محمودیان رئیس اتحادیه چاپخانهداران استان قم - که بهعنوان دومین قطب چاپ کشور محسوب میشود- در اینباره که چه تعداد در صنعت چاپ کشور مشغول به کار هستند میگوید: «هنوز هیچ بانک اطلاعاتی در مورد جمعیت فعال در حوزه چاپ کشور وجود ندارد، اما برآورد ما این است که فقط در استان قم حدود ۴ هزار نفردر عرصه چاپ و زیرمجموعههای مربوط به آن مانند لیتوگرافی و صحافی و... مشغول بهکار هستند که از این جمعیت طی یکسال اخیر حدود هزارنفر از کار بیکار شده و اگر وضع به همین منوال پیش برود پیشبینی میشود حدود هزار تا دوهزار نفر دیگر هم بهزودی بیکار شوند.»
رئیس اتحادیه چاپخانهداران استان قم مهمترین عامل این امر را بیتدبیریهای داخلی میداند و میافزاید: «هنگامی که در تیرماه سال قبل با رکود شدیدی در بازار چاپ مواجه شدیم از وزارت ارشاد درخواست کردیم به ما مقداری ارز دولتی اختصاص دهد تا حداقل کارگرها را حفظ کنیم.
وزیر ارشاد با این پیشنهاد موافقت کردند اما تا طیشدن روال اداری کار و بوروکراسیهای حاصل از آن حدود ۹ماه از این زمان میگذرد بدون اینکه یک ریال ارز دولتی شامل آن شود. صنعت چاپ مانند بیماری در حال اغما است که اول باید برای احیای آن کاری کرد و بعد تصمیم به چگونگی مداوایش گرفت. این بیمار اول باید زنده بماند تا بشود برای مداوای آن برنامهریزی کرد.»صنعت چاپ ونشر از حرکت ایستاده، پای رفتن ندارد و ما برای احیای چنین بیماری دست و پایمان را گم کردهایم. از آنجا که برای این صنعت آیندهنگری نکردهایم و برنامهریزی نداشتهایم این پا و آن پا میکنیم. ما برای کارگران وکارفرماهایی که هر روز یکی پس از دیگری از کار بازمیایستند تعلل میکنیم و آنها را با انبوه بیماریهای شنوایی و ارگونومی حاصل از آن تنها میگذاریم، چون هرگز برای آینده این صنعت برنامهریزی نکردهایم؛ صنعتی که قرار است بخش قابلتوجهی از آینده ما را بسازد خود مفلوج مانده است.
پنهان دراوج پیدایی
دویست سال از ورود صنعت چاپ به ایران میگذرد اما همچنان بسیاری از ملزومات این صنعت به بازار خارجی گره خورده است.ناصر منتظری مدیر چاپخانه بوستان کتاب در مورد بی کیفیتی کتابهای چاپ جدید در بازار میگوید: «ناشران معمولا از پس مخارج کارهای باکیفیت برنمیآیند، چون قیمت تمامشده بسیار زیاد میشود و در نهایت مردم هم نمیتوانند کتابها را بخرند. بنابراین چاپخانهها مجبور میشوند جنس درجه سه و چهار دست مشتری بدهند تا متقاضی را راضی نگهدارند.»بیش از دو قرن حضور این صنعت در ایران و ۹۰ درصد وارداتیبودن ملزومات آن، بیانگر این حقیقت است که همیشه به صنعت چاپ بهعنوان یک حاشیه نگاه کردهایم و دستاوردهایش را نادیده گرفتهایم.
آنقدر این صنعت برایمان بیاهمیت بوده که به فکر خودکفایی در آن نیفتادهایم. بیتدبیری، دویستسال حاشیه نگریستن به صنعت چاپ و عدمبرنامهریزی برای رسیدن به خودکفایی و یا مدیریت بحران ناشی از تحریمهای خارجی در این صنعت نشان میدهد که فرهنگ و صنایع فرهنگی در اولویت ما نیست و به همین خاطر به تبع آن انسانهایی که در این حیطه کار میکنند اعم از چاپخانهداران، ناشران و نویسندگان اولین کسانی هستند که زیان میبینند. البته این زیان گریبان جامعه را هم میگیرد، چراکه توسعه از راه ارجنهادن به فرهنگ میگذرد.
- 13
- 3