او بود که زیباییِ باغِ بیبرگ را نشانمان داد و پرسید: «باغ بیبرگی، که میگوید که زیبا نیست؟» او بود که پاییز را پادشاه فصلها میدید و زمستانِ بیمهری را درک میکرد. همان که زبان قاصدک را میفهمید و از او خبر میگرفت: «قاصدک! هان چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی»؟
شاعری که عاشقانه بوم و برِ کهنِ خود را دوست داشت و سرود: «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم». امروز ۴ شهریور، سالروز درگذشت مهدی اخوان ثالث، امید شعر معاصر است. با مصطفی محدثی خراسانی، شاعر کشورمان، درباره شعر و شخصیت اخوان ثالث گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
شاعری بدونِ توهم خودبزرگبینی
محدثی خراسانی ۹ یا ۱۰ ساله بوده که برای اولین بار اخوان ثالث را دیده است؛ زمانی که روزهای جمعه همراه پدرش به انجمن ادبی فرخ در مشهد میرفت: «آن موقع اخوان ساکن تهران بود و گاهی که مشهد میآمد در آن جلسهها شرکت میکرد. اولین بار ایشان و شفیعی کدکنی را آنجا دیدم. من و بچههای شاعران دیگر در حیاط بازی میکردیم و آنها در اتاقی جلسه برگزار میکردند. بعدها که بزرگ تر شدم بیشتر با آثارش مأنوس بودم.
چون من مشهد بودم و او تهران». شاعر دفتر «هزار مرتبه خورشید» ویژگی بارز شخصیت اخوان ثالث را وطندوستی، بیریایی و سادگیاش میداند: «به نظر من این برگرفته از شناخت عمیق او از تاریخ و فرهنگ مان بود. او عظمت میراث فرهنگی ایران را درک می کرد و همین ویژگی در او منجر به تواضع در مواجهه با دیگران می شد. او میدانست کارهایی که ما داریم در حوزه ادبیات میکنیم، ادامۀ یک مسیر باشکوه و از سرچشمه ای پربار است و اگر حرکتی میکنیم، دلیل نمیشود که فکر کنیم کارستان کردهایم. به این سبب دچار توهماتی که بعضی از هم دورهایهایش درباره خودشان داشتند، نشد».
جمعِ حسرت، شادی و اندوه
اخوان ثالث یکی از پنج چهره تأثیرگذار شعر معاصر در کنار نیما، شاملو، فروغ و سهراب است. محدثی خراسانی صحبتش درباره شعر اخوان و تأثیر آن بر جریان شعر معاصر را با جملهای از مقام معظم رهبری شروع کرد: «ایشان چند سال پیش در دیدار شاعران گفتند: آن چه یک ملت از شاعر خودش انتظار و توقع دارد، در شعر اخوان هست. این تعریف بسیار جامعی از شعر اخوان است. شعر او بیانگر آمال و آرزوها، حسرتها، بایدها و نبایدهای یک ملت با پشتوانه تاریخی بزرگ است. واقعاً هم به اخوان و شعرش میزیبد که سخنگوی این ملت باشد. به همین خاطر ما در شعر او هم امید میبینیم، هم حسرت، هم شادی و هم اندوه».
گذر از هفت خان شعر کلاسیک
شاعر مجموعه «سلوک باران» اخوان ثالث را کامل کنندۀ راه نیما میداند: «میگویند اخوان پل پیوندی است از خراسان به یوش ولی شعر نیمایی را اخوان به سامان رساند؛ یعنی راهی که نیما آغاز کرده بود و خودش نتوانست به کمال برساند، چه در ذهن، چه در زبان. اخوان بود که توانست نمونههای برجسته پیشنهادهای نیما را ارائه دهد و شعر نیمایی را تثبیت کند. این گونه شعر مخالفان سرسختی در بین بزرگان شعر آن روزگار و فضای آکادمیک داشت. اگر نبود چهرهای چون اخوان، با آن دانش و بینش ژرف و گذشتن از هفت خانِ قصیده و رباعی و چهارپاره و مثنوی، شعر نیمایی کامل نمیشد. او با توش و توان و اندوخته گرانبارش از شعر کلاسیک، دست به سرودن شعر نیمایی زد و توانست اینقدر سخته و پخته و سرشار از مضمون و محتوا و موسیقی، شعر نیمایی بسراید.
ابتدا ذهن اخوان در قالبهای کلاسیک ورزیده شد و بعد اندوختههایش را در قالب نیمایی به کار گرفت. شعر نیما را که میخوانید خیلی جاها دچار لکنتها و ضعف تألیفها میشوید که ذوق ما نمیپسندد. احساس میکنیم شاعر نتوانسته و کم آورده است ولی شعر اخوان یک دست همه در اوج است و در شکوه. کلام، رام اوست. به نظر من نقش اخوان در تثبیت شعر نیمایی، منحصر به فرد است و این را بسیاری از بزرگان از جمله دکتر شفیعی کدکنی هم اذعان کردهاند».
شعر امروز؛ قوی یا ضعیف؟
«بیا ره توشه برداریم/ قدم در راه بیبرگشت بگذاریم/ ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است»؟ این چند مصرع شعر «چاووشی» اخوان ثالث ورد زبان محدثی خراسانی است: «همین چند مصرع به من امید میدهد برای شکستن حصارهایی که گاهی ناخودآگاه دور و بر انسان تنیده میشود». از این شاعر و پژوهشگر ادبیات درباره وضعیت شعر فارسی در دوران حاضر پرسیدیم که گفت: «من شاعران نسل خودمان را که نگاه میکنم، میبینم جوانان به عناصر و ظرفیتهای شعر مسلطتر و آشناترند. اگر شعر جوان روزگارمان گزینش شود و سره را از ناسره جدا کنیم، چیزی که به عنوان گزیده بیرون میآید، قابل دفاع و ارزشمند است ولی اگر درهم ببینیم، ممکن است گاهی نگران شویم که شعر امروز دچار سردرگمی و ضعف است».
- 15
- 5