شاعران زیادی آمده و رفتهاند؛ خوانندههای زیادی خواندهاند و رفتهاند؛ اما حساب برخی صداها جداست. صداهایی که مانند دست کشیدن روی مخمل، گرم و دلنشین است. تصور کنید اگر «صدای پای آب» سهراب سپهری را با صدای خسرو شکیبایی و اشعار حسین پناهی را با صدای گیرای خودش گوش نمی دادید چه می شد؟ در زمره شاعران، شهریار و احمد شاملو نیز از دیگر کسانی بودهاند که اشعار خود را دکلمه کردهاند، هرچند برخی از آنها مانند دکلمههای شهریار، مغفول مانده است. به هر حال دکلماتوری یا دکلمهخوانی، خود یک فن است که هرکسی را توان اجرای ناب آن نیست. دکلمهها در روزگار فعلی، شبیه سرکشیدن یک جرعه آرامش محض و مسکن قوی است و مروری کوتاه نشان میدهد که در روزگار فعلی چقدر جای دکلمههای اینچنینی خالی است و غربت بر این فن شنیدنی سایه انداخته . در ادامه، به مرور آثار چهار چهره شنیدنی می پردازیم.
محمد صالح علا؛ صدای دلتنگیها
او اهل درجا زدن نیست. هر برگ کارنامهاش را که ورق بزنید، بیشتر متوجه این قضیه خواهید شد. او عاشقانههای زیادی را سروده و با صدای سحرآمیز خودش، آنها را شنیدنیتر کرده است. اهل تلویزیون باشید، حتما دکلمه «امشب تمام عاشقان را دست به سر کن» با مطلع «عاشقان پنجره باز است، اذان میگویند» را شنیده و تحت تاثیر قرار گرفتهاید. این خاصیت صدای اوست که باعث شده در بیشتر برنامههایی که اجرای آن را برعهده دارد، تکیه بر همین ویژگی داشته باشد. دکلمه «محبوب من» از دیگر شنیدنیهای خاص اوست که اثری ویژه محسوب میشود، مخصوصا برای آن ها که سبک صالح علاء را دوست دارند، اگر نشنوید از کفتان رفته است.
احمد شاملو؛ شاعردوبلههای حرفهای
شاعر شعر نو که فکرهای تازه ای در سر داشت. شمار دکلمه در کارنامه احمد شاملو نیز بسیار چشمگیر است. شاملو بیشتر به دکلمه اشعار خودش می پرداخت اما در میان آثارش، دکلمه غزلیات مولوی با موسیقی فرهاد فخرالدینی نیز به چشم میخورد که در زمستان سال ۷۳ منتشر شد. قطعه «درد مشترک» را که به تازگی در آلبوم مشترک علیرضا قربانی و همایون شجریان منتشر شد، شاملو یک بار با صدای خودش دکلمه کرده است. آلبوم «سکوت سرشار از ناگفتههاست» با آهنگ سازی درخشان بابک بیات و «آیدا در آینه» و «پریا» نیز از دیگر دکلمههای اوست که نشان میدهد این مقوله چقدر برای او اهمیت داشته است.
حسین پناهی؛ صدایی برای ماندن
حسین پناهی بلد بود خوب بنویسد، خوب شعر بگوید، خوب دکلمه کند و در همه موارد بسیار تاثیرگذار باشد. با مرور آثار او میتوان متوجه شد که دکلماتوری به اندازه دیگر حرفهها برای او اهمیت دارد. او در سال ۷۵، وقتی که ۴۰ ساله بود، آلبومی از دکلمه اشعارش را به نام «ستارهها» منتشر کرد. پناهی هشت سال بعد، در سال ۸۳ که آخرین سال زندگی او شد، ضبط آلبوم دوم دکلمه اشعارش را آغاز کرد. این آلبوم به نام «سلام، خداحافظ»، مهر ماه همان سال منتشر شد؛ در حالی که دیگر او زنده نبود. به گفته آنا، دختر حسین پناهی، از این شاعر دکلمههای زیادی بر جای مانده است که بخشی از آن در سال ۹۰ به نام «راه با رفیق» منتشر و مصداق همان گفته فروغ شد که «تنها صداست که میماند».
خسروشکیبایی؛ گلویی پر از زمزمهها
صدای او خاص بود، همانند بازیهایش. بعید است در روزگار قبل و بعد از همهگیر شدن فضای مجازی، دکلمهای با صدای گرم و گیرای خسرو شکیبایی را نشنیده باشید. او پنج سال بعد از ورود به تئاتر، یعنی در ۲۴ سالگی، به صورت حرفهای دوبلوری را آغاز کرد و از همان سال بود که اشعار سهراب سپهری و فروغ فرخزاد را دکلمه کرد. این اشعار با صدای او آنقدر دوستداشتنی بود که جای صدای خواننده در تیتراژ ابتدایی سریال «خانه سبز» را بگیرد و تنها دکلمهای با مطلع «به نظر من یه خونه هر جایی میتونه باشه. میتونه بالای یه ساختمون بلند باشه...» با صدای او برای تیتراژ کافی بود؛ همه ما این سریال پرطرفدار را با صدای او به یاد میآوریم.
اکرم انتصاری
- 13
- 6