تمدن ماناها
در آغاز هزاره اول پیش از میلاد، حکومت اقوام« مانا» به سرکردگی و رهبری پیشوایی کاردان به نام« ایران زو» در میانه جنگ های خونبار قبایل« آشور» و« اورارتو»، در جنوب دریاچه ارومیه بنیانگذاری شد.
در قرن هشتم، دولت مانا با آشور و اورارتو چندین مرتبه مبارزه کرد و در واقع از هیچ یک از دول مزبور، شکست نخورد. آثار مربوط به دولت مانا براساس پژوهش ها و بررسی های انجام گرفته از محدوده جنوب دریاچه ارومیه به دست آمده است که شامل شهرهای بوکان، پیرانشهر، نقده، اشنویه، سردشت، شاهین دژ، سقز، مهاباد، میاندوآب، بانه و بیجار و مناطقی از زنجان تا حوالی تبریز است.
به حکومتی که در ۸۰۰ قبل از میلاد در شمال غربی ایران بوجود آمد؛ تمدن ماناها میگویند. از مهم ترین یادگارهای پادشاهی مانا می توان به آجرهای لعاب دار قلایچی اشاره کرد که یک خانواده ایرانی در دهه ۱۳۶۰ شمسی، آن را به خارج از کشور قاچاق کردند و این یادگارهای ارزشمند سال ۱۴۰۰ پس از پیگیری های مداوم، از سوئیس به ایران برگردانده شد و در موزه ملی ایران از اواخر اسفند ۱۴۰۰ تا نیمه اردیبهشت ۱۴۰۱ به نمایش همگانی گذاشته شد.
کتیبه های تمدن ماناها
در سال ۶۱٢ پیش از میلاد در شهر آشور، کتیبه ای به دست آمد که احتمالا به زبان مانایی است. کتیبه قلایچی بوکان تنها کتیبه ی به دست آمده از جغرافیای ماناها است که خط و زبان آن آرامی کهن می باشد. این کتیبه برطبق عقیده ی زبان شناسان به زبان خود مانایی ها نوشته نشده و احتمالاً این زبان در این منطقه به عنوان یک زبان بین المللی محسوب می شده است.
هنر آجرکاری در تمدن ماناها
هنر آجرکاری از قدمت دیرینه ای در میان اقوام ایران باستان و بین النهرین سابقه ای برخوردارست اما آجر های مانایی، بیانگر هنر و صنعتی یگانه است. پس از کشف آنها، پژوهشگران به خاطر تلفیق رنگ ها و طرح دقیق نقوش روی این آجر ها، حیرت زده شدند. آجرهایی با طرح ها و رنگ های گوناگون، پس از ۹ فصل کاوش، بیانگر مجموعه ساختمانی از خاک بیرون آمده با دروازه ورودی، تالار ستون دار، حیاط های سنگ فرش و تعدادی صُفه در اطراف تالار می باشد. اماکن دیگری از ماناها در زیویه، حسنلو و رَبَط، یافت شده است که طبق گفته ی برخی از پژوهشگران،« قلایچی» همان شهر باستانی« ایزیرتو» یعنی پایتخت ماناها بوده است.
آجر هایی با نقوش متنوع هندسی، گیاهی، حیوانی، اساطیری و انسانی که در طراحی شان از فرم ها و رنگ های بسیاری استفاده شده است و خلاقیت هنرمندان آن دوره را نشان می دهد. مثلا برای خیره شدن بیننده به جانور، رنگ قرمزِ متمایل به قهوه ای در تنِ یک بز کوهی در کنار پس زمینه ای زرد و آبی قرار گرفته است. هنرمند، تنها با گذاشتن رنگها باعث ایجاد نقوش نشده است؛ بلکه نقش را با خط های سیاهی ترسیم کرده است.
جامعه مننا
درخصوص سازمان اجتماعی و دولتی مننا، مدارک زیادی وجود ندارد. شغل ساکنان مننا مانند دیگر نواحی، دامداری بود. آینده زراعت در هیچ یک از بخش های سرزمین ماد، اهمیتی در ردیف دامداری نداشت.
در زندگی و رسوم مردم در مننا، بقایای فراوانی از دوران جماعت بدوی وجود داشته است و مردم هنوز با فعالیت تمام در حیات اجتماعی شرکت می کردند. با گذشت زمان، مردم در مننا برعلیه یکی از شاهان آن کشور شورش کردند که پدیده ای بی نظیر در تاریخ مشرق زمین به شمار می رفت؛ به دلیل این که تبّدلات درباری همراه با اعمال زور و توطئه های حرم یا عصیان بزرگان و لشکریان در آن جا وقوع یافت بود. درخصوص شورش های مردم علیه ستمگران بیگانه، اطلاعاتی در دست می باشد.
زبان و فرهنگ مننا
اسم های برخی از حاکمان و فرمانروایان مننائیان به زبانهای ایرانی و برخی دیگر به زبانهای هوری- اورارتویی است.
سازمان قبیله ای توسط جامعهٔ مننا تا حدّ زیادی حفظ شده بود.. این نکته جالب است که دولت مزبور در منابع آشوری اکثرا کشور قبایل «مات منایی» نامیده می شود ولی در متون اورارتویی آن را «کشور مانا» مانا نیابانی می خوانند. آثار باقیه از آشوریان، گذشته از منناییان از بسیاری قبایل دیگر نیز که جزو کشور مننا بودند نام میبرند از قبیل تئورmلییان، مسیّیان، دالیییان، سونبییان، کوموردیان.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 15
- 4