ایران در دوره صفویه
مدت فرمانروایی سلسله صفویه بر ایران، ۲۳۵ سال بود. شاه اسماعیل صفوی به عنوان موسس این سلسله محسوب میشد که در تبریز تاج گذاری کرد. از شاه سلطان حسین نیز به عنوان آخرین شاه صفوی یاد میشد که حکومت را به افغان ها واگذار کرد و بعدها نادرشاه افشار با گرفتن حکومت از صفویان، کنترل آنرا به دست گرفت. اولین حکومت متمرکز در ایران، حکومت صفویه بود که شکل گیری آن بعد از ساسانیان بود. پایتخت حکوکت صفویه به ترتیب شهر های ، تبریز (۱۵۰۱–۱۵۵۵) ، قزوین (۱۵۵۵–۱۵۹۸)، اصفهان (۱۵۹۸–۱۷۳۶) بود
ارتباط علمای شیعه و صفویان
با این که علمای شیعه در مرحله آغازین تشکیل حکومت صفویه، هیچ نقشی نداشتند ولی علما در اواخر دوران سلطنت شاه اسماعیل صفوی، وارد ساختار حکومتی صفویان شدند و مناصبی مانند صدارت و قضاوت را بدست گرفتند. ورود فقها به دربار صفوی از دوران سلطنت شاه طهماسب صفوی، سرعت بالاتری پیدا کرد.
با این که موقعیت علما در طول حکومت صفویان، همراه با فراز و فرودهایی بود ولی آنان همیشه در ساختار سیاسی حکومت صوفیان نقش بسزایی داشتند. علما در این دوران، مناصب مختلفی داشتند و مشغول انجام امور شرعی نظیر قضاوت، رسیدگی به موقوفات، امامت جمعه و... بودند. با این وجود از علما به عنوان شاهان مناصب دینی یاد می کردند و قدرت علما محدود به قدرت شاه و درباریان بود. برخی از شاهان صفوی مانند شاه عباس اول برای علما و سایر مناصب، اختیارات محدودتری قائل می شدند و برخی از شاهان صفوی مانند شاه عباس دوم در تصمیم گیری مسائل دینی و حکومتی برای علما، نقش بیشتری داشتند.
سیستم اداری مرسوم در دوره صفوی
دوران صفویه از نظر نظامی و مدیریتی، یک دوره ی برجسته در تاریخ ایران محسوب میشد. درواقع یک قدرت حاکم در طول سلطنت پادشاهان مقتدر این دوره، برقرار بود ولی برخی از گروه های قومی، قصد تمرکز زدایی و استقلال را داشتند. سپس مدیران و جنگ طلبان، اقدام به تشکیل طبقه حاکم کردند. در ابتدا فرماندهان ارشد ارتش صفویان، ترک و ترکمن بودند اما با گذشت زمان، گرجی ها و ارمنی ها ، جایگزین آنها شدند. تاجیک های فارسی زبان در سمت مدیر، فعالیت می کردند. شاه و روحانیون عالی رتبه به تمام این افراد، اعتماد داشتند.
افراد طبقه متوسط، شامل بازرگانان، صنعتگران و غیره بودند؛ یعنی اغلب آن ها تاجیک بودند. در حقیقت ، آنان سعی در حفظ و نگهداری سنت ایرانیان داشتند، به این دلیل که زبان دربار، ترکی بود.
با اینکه روحانیون عالی رتبه میتوانستند بر مسائل مذهبی بطور نامحدود، نظارت کنند اما زمانی که یک پادشاه مقتدر به حکمرانی می پرداخت، اراده او نسبت به همه بالاتر بود. صفویان بر جنبه های مذهبی و سیاسی کشور، متمرکز بودند.
دستاوردهای پادشاهان صفویه
ایران هرگز به اندازه دوره صفویان در دوران پس از حمله اعراب، یکپارچه و متحد نبوده است. شاه اسماعیل توانست مجددا ایرانی ایرانی یکپارچه بنا کند. نیروهای خارجی در زمان شاه عباس اول، از قلمرو ایران بیرون رانده شدند و روابط خوبی با کشورهای خارجی برقرار شد، با این که محدود به روابط تجاری بود.
او کارهای زیادی برای رونق اقتصاد در ایران انجام داد؛ به این صورت که جاده، پل و کاروانسراهای زیادی ساخت و جاده ها ایمن سازی شدند تا داد و ستد در آنها ، امن شود. تجارت خارجی رونق پیدا کرد با این که منحصر به شاه صفویان بود.
ایران در تمام تاریخ دوره صفویه با سایر مذاهب، مدارا میکرد و شامل اهل سنت نبود. شاه عباس اول در برخی از موارد، رعایت سیاست تسامح را به دلیل نگرانی های امنیتی، روا نمی دانست.
پادشاهان، صادرات کالاهای مختلف را منحصر نکردند. البته هیچگاه اقلام با ارزش ایران و محصولاتش صادر نشد و همچنین اقلام بی مصرف خارجی توسط این کشور وارد نشد. تولید و تجارت داخلی، کاملاً مستقل از دولت بود.
تولید یا داد و ستد اقلام ایرانی از نظر شاه و فرمانداران محلی، مجاز نبود و مجوز صدور به موارد لازم در داخل کشور داده نمیشد. ارامنه عملکرد خوبی در تجارت خارجی داشتند. از این رو شاه عباس اول می خواست که آنها به پایتخت و اصفهان مهاجرت کنند.
دوره صفویه با وجود محدودیت ها و خرافات زیادش نسبت به ادوار قبل، دوران شکوفایی علوم و فرهنگ محسوب میشد. تصوف در نتیجه مخالفت روحانیون ارشد شیعه با گرایشات صوفیان، تنزل پیدا کرد.
دین در عصر صفوی
استقرار و استمرار دولت صفوی در ایران به نهادینه شدن ساختار دینی در کشور انجامید. حکام صفوی به دین اسلام به خصوص تشیع پیوستند تا به حکومت خود، مشروعیت بخشند. نظریه های دینی دولت با روی کار آمدن صفویان، از تسنن به تشیع اثنی عشری تبدیل شد و همین امر، موجب فراهم سازی زمینۀ اجرای احکام، برنامه و آموزه های نظری شیعه در فعالیت های اجتماعی و سیاسی شد. در اثر تعامل صفویان و علمای تشیع، ساختار دیوانی دینی در عهد صفوی بوجود آمد و از علمای دینی در برخی از مناصب دولتی بکار گرفته شد.
مذهب رسمی کشور در عصر صفوی،« تشیع» بود و از ایران بعنوان کانون اصلی تشیع اثنی عشری، یاد میشد. از فعال ترین دورۀ تاریخی ایران از نظر رشد و توسعۀ افکار مذهبی می توان به عهد صفوی اشاره کرد. دولت مردان صفوی برای تقویت پایه های حکومتی، تلاش های فراوانی در راستای ایجاد مراکز مذهبی، ترجمۀ کتاب های دینی از عربی به فارسی و دعوت از علمای تشیع( حتی از جبل عامل و بحرین) کردند. خواندن کتب مذهبی در عهد صفوی، رونق پیدا کرد و حاصل ترغیب ها و تشویق های این دوره، روضه خوانی بود که در اصل ، کتاب روضة الشهداء واعظ کاشفی خوانده میشد.
اقتصاد ایران در دوره صفویه
در عصر صفویان، بازرگانی به صورت مبادلهٔ کالا با کالا و مبادلهٔ کالا با پول نقد( سکهٔ نقرهٔ صفوی یا خارجی) انجام میشد. بازرگانان عمده دارای یک نمایندگی برای انجام کارهای تجاری بودند که آن ها به نقاط گوناگون سفر می کردند. برخی از بازرگانان به فعالیت تجاری در کشورهای دور مانند سوئد و چین می پرداختند. بازرگانان بخاطر حمایت حکومت، اعتبار بالایی داشتند. تاجران ایرانی مسلمان به تجارت داخلی می پرداختند.
ابریشم از محصولات عمده صادراتی به شمار می رفت. رقبای صدور ابریشم خام ایرانی، شامل بازرگانان ارمنی، انگلیسی و هلندی، بودند. محصولاتی که به غیر از ابریشم و پارچه به کشورهای اروپایی صادر می شد، نظیر تیماج، پشم شتر و گوسفند، ظروف مدل چینی، چرم، مصنوعات طلا و نقره، قالی و سنگ های قیمتی بود. همچنین کشورهای اروپایی، محصولاتی همچون ماهوت و منسوجات، آینه و شیشهٔ پنجره، جام، اجناس فلزی تجملی، چراغ و کاغذ تحریر را به ایران وارد میکردند.
رابطه صفویان با عثمانیان
شاه اسماعیل اول و سلطان سلیم عثمانی در آغاز کار دولت صفوی، دچار تنش هایی شدند ولی مناسبات دو کشور به تدریج ، ملایم گردید و سرانجام، آن ها با هم دوست شدند.
روابط ایران و عثمانی، بعد از صلح شاه تهماسب با سلطان سلیمان بهبود یافت و در نامه های شاه تهماسب و سلطان سلیمان عثمانی از لحن نرم تری استفاده میشد. در سال های بعد، هیات های فرستاده شده به استانبول توسط شاه تهماسب، به مناسبت جلوس سلطان سلیمان قانونی، هدایای گرانبهایی تقدیم باب عالی کردند. دوام این دوستی تا زمانی بود که سلیمان در سال ۹۷۵ ه/ ۱۵۶۸م فوت کرد و فرزندش سلطان سلیم دوم، جانشین او شد.
پادشاه عثمانی از نظر شاه تهماسب،« سلطان غازی» و« مجاهد فی سبیل الله» بود و هیچگاه شاه تهماسب با او نمیجنگید؛ شاه عباس دوم با دولت عثمانی، روابط دوستانه ای داشت. او توانست قندهار را در سال ۱۰۵۸ قمری تصرف کند. سفیر سلطان عثمانی( سلطان ابراهیم خواندگار) در همین سفر برای شاه عباس دوم، نامه ای دوستانه همراه با« تحف و هدایای بیشمار » ارسال کرد و شاه هم برای سلطان عثمانی، نامه محبت آمیزی با« چند قلاده فیل کوه شکوه» فرستاد.
فرهنگ و هنر ایران در زمان صفویه
وقتی که مذهب شیعه دولت صفوی، رسمیت یافت؛ این دولت با دولت عثمانی، تفاوت آشکاری پیدا کرد و هنرهای کاربردی در این زمان به دلیل نیاز جامعه رونق بیشتری پیدا کرد. یکی از این هنرها، کاشیکاری بود که در بناهای صفوی، مهمترین رکن تزئینی را داشت. سفالینه های دوره ی صفوی، متشکل از دو گروه بودند؛ به این صورت که برخی از آن ها اسلوب تزئینی ایرانی داشتند و برخی دیگر، نقوش آبی بر زمینه ی سفید داشتند که به تقلید از ظروف چینی دوره مینگ، ساخته می شدند. صنعت قالی در دوره ی صفوی، تبدیل به بخش مهمی از اقتصاد کشور شد.
قدمت نخستین کارگاه های قالی در اصفهان و کاشان به دوره سلطنت شاه عباس برمیگردد. درواقع حمایت شاه عباس باعث شد که قالیبافی از سطح صنعتی صرفا روستایی در حد هنرهای ظریفه، ارزش صادراتی پیدا کند. اغلب نقوش قالی این دوره از مینیاتور و تذهیب، الهام گرفته بودند. شاه عباس به تجارت، علاقه وافری داشت و همین امر باعث رونق نساجی شد و او کارگاه های متعددی را در شهرهای ایران راه اندازی کرد. در دوره ی او از موضوعات رزمی و بزمی استفاده می کردند که از آن ها می توان به شاه نامه و یا طرحهای هنرمندانی چون رضا عباسی در نقش پارچه اشاره کرد. شکلهای انسانی و گیاهی و حیوانی زیادی در نقش این پارچه ها به دلیل توجه به انسان و طبیعت، استفاده شده است.
گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش
- 9
- 1