سه نام مطرح؛ فائزههاشمی، بهاره رهنما و روزنامه شرق. یکی شناخته شده در عرصه سیاست، یکی در عرصه سینما و تلویزیون و دیگری در عرصه مطبوعات کشور. هر سه مشهور و در مجموع محبوب.
اما در کنار هم قرار گرفتن هرسه این اسامی در آن واحد این روزها حاشیهها و حرف و حدیثهایی به همراه داشته است. گفتوگوی فائزههاشمی با هر روزنامه ای امری طبیعی است. گفتوگوی بهاره رهنما باهرروزنامه ای هم همین طور.
اما این بار بهاره رهنما به عنوان یک خبرنگار گفتوگویی با فائزههاشمی به عنوان یک چهره زن سیاسی انجام داده است. گفتوگویی که دراین روزنامه به چاپ میرسد وهمین کافی است تا گروهی سخن به نقد چنین شیوه ای بگشایند و گروهی به تحسین آن.
عده ای این رفتار را یک حرکت خلاقانه در دنیای بیرونقی روزنامهها میدانند و راهی برای جذابتر و پرخوانندهتر شدن و عدهای آن را بیمایه شدن محتویات روزنامه ای میدانند که در آن به جای روزنامهنگاران حرفه ای و متخصصان امر واهل فن، امور به سلبریتیهایی واگذار شود که این روزها مانند تبلیغ یک کالا، یک گفتوگو یا یک روزنامه را تبلیغ میکنند. سلبریتیهایی که برخی از آنها شاید سرخورده از کمکاری کارهنری، در جست و جوی ماجراجویی جدید و موقتی، وارد عرصه مطبوعات شده، جای کهنهکاران رسانه را گرفته و البته به دلیل ناآشنایی با فضای کار، نوشتهها و گفت و گوهای استخواندار دراین رابطه را به رشته تحریریر درنمی آوردند.
توضیحات رهنما
نظرات پیرامون حضور سلبریتیها در عرصه مطبوعات به عنوان خبرنگار و خوب یا بد بودن آن، اما از زمانی وارد فاز جدیتری شد که بهاره رهنما در استوری اینستاگرام خود برای اینکه خبر از گفتوگوی خود با فائزههاشمی دراین روزنامه بدهد، نوشت:«گفتوگوی من با فائضههاشمی... »
نوشتن دیکته غلط فائزه از سوی بهاره رهنما همانا و اوج گیری انتقادات به او و البته رسانه مذکور برای به کار گیری از وی به عنوان مصاحبهکننده با فائزههاشمی همان. عده ای به دانش بهاره رهنما خرده گرفتند و به تمسخر او دست زدند، عده ای بهرهگیری از او به عنوان خبرنگار را باعث تنزل شان مطبوعات و روزنامه نگاران برشمردند. البته بهاره رهنما نسبت به این موضوع واکنش نشان داد.او با بیان اینکه از مصاحبهاش با فائزههاشمی لذت برده است، تاکید کرد که انتقادها برایش اهمیتی ندارد و وی کارش را ادامه میدهد. او اظهار کرد: «یک مصاحبه کردم شهر بهم ریخته، پس قطعا کار مهم و تاثیرگذاری بوده. من که هم لذت بردم و هم کلی یادگرفتم، بهترین جای ممکن هم مصاحبه ام رو چاپ کردم حالا بعضیام دارن سکته میکنن و یقه پاره میکنن راستش اصلا اهمیتی نداره، من کارمو میکنم همین.»او البته تصویری هم از نام فائضه در ویکی پدیا را درتوئیتش نمایش داده و نوشته است که چنین نام دخترانه ای با این دیکته نیز وجود دارد.
اگرچه این توجیه باعث نمیشود تا این سوال به وجود نیایدکه چگونه وی تاکنون املای فائزههاشمی را در مطبوعات ندیده است که آن را با شکلی دیگر مینویسد آن هم در حالیکه با این شخص مصاحبه کرده است.
طرفداران چه میگویند
اما عده ای از در دفاع ازبهاره رهنما و کار این روزنامه بر آمدهاند و گفتهاند که این گفتوگو صرفا گپی بلند و معمولی است بین یک هنرپیشه و یک سیاستمدار. هیچ یک از دو طرف و حتی روزنامه نیز ادعای اینکه گفتوگویی عمیق و راهبردی انجام میدهند، ندارند. حتی اگر بخواهیم این مصاحبه را با کار برخی از روزنامهنگاران قیاس کنیم باید گفت که سطح این مصاحبه از کار آنها اگر بالاتر نباشد قطعا پایینتر نبوده و نیست. گفتوگو هم فارغ از بحث آن غلط املایی، خواندنی است.
عده ای نیز معتقدند که این شیوه ای مرسوم بوده و هست که مطبوعات به سراغ سلبریتیها بروند و از آنها بخواهند روبروی هم بنشینند. یکی پرسش کند و یکی پاسخ دهد
امری عادی یا خطرناک؟
اما به راستی این موضوع تا چهاندازه بیانگر حال نامطلوب مطبوعاتی است که برای پر فروشتر شدن به سراغ سلبریتیها به عنوان خبرنگار میروند و چه قدر بیانگر حال ناخوش سلبریتیهاست که برای درآمد یا در چشم مردم بودن از پرده سینما به صفحه روزنامهها و گفتوگو با چهرههای سیاسی روی میآورند؟ و این اتفاق چه نکات مثبت و چه نکات منفی میتواند دربرداشته باشد.
محمد صادق جوادی حصار فعال رسانهای با تاکید بر اینکه استفاده از کارکرد چهرههای فرهنگی و هنری در عرصه سیاست یا رسانه در دنیا امری معمول است به آفتاب یزد میگوید: « چهرههای سینمایی آمریکایی به عنوان نمایندگان حقوق بشر یا حامی کمیتههای امداد و نجات در دنیای سیاست وارد میشوند و به عنوان نمایندگان سازمان ملل به این طرف و آن طرف میروند اینها اصلا چیز تازه ای نیست. اما در آنچه شما پرسیدید، اینکه سلبریتیها با فضای سیاست بیگانه باشند و بخواهند به صورت زرد با سیاسیون برخورد کنند، هم جایگاه سیاستورزی را تحت الشعاع قرار میدهد هم جایگاه آن رسانهای که از این سلبریتی استفاده کرده است و هم جایگاه خود او را.»
وی ادامه میدهد: «بهرهگیری از سلبریتیها به عنوان خبرنگار میتواند رسانه مربوطه را به سمت زردنگاری پیش ببرد. یک خبرنگار یا سرمقالهنویس وقتی که به صورت حرفه ای دراین عرصه قلم میزند مطمئنا متفاوت با حضور سلبریتیها در این عرصه است. ما بارها دیدیم که این چهرههای مطبوعاتی برجسته هستند که به یک روزنامه یا رسانه اعتبار میدهند. اما این که یک هنرمند سینمایی هرچند محبوب بخواهد دراین حوزه ورود پیدا کند یک اتفاق پرریسک است یک خطر که میتواند هم برای آن رسانه و هم برای آن شخصیت وجود داشته باشد، هرچند که الزاما چنین تعاملی بدنیست.»
این فعال رسانه ای ادامه میدهد: «امروز شخصیتهای سینمایی زیادی را در تلویزیونها نیز میبینیم که اکثر آنها تبدیل به مجری شدهاند. شاید هم برخی از سلبریتیها با توجه به مسائلی مثل بازار کار وضعیت نامطلوب گیشه، بااین رویکرد که احساس میکنند ممکن است روبه فراموشی گذاشته شوند و باید حتما در یک رسانه ای دیده شوند دست به این کار میزنند. حال آن رسانه رسانه ملی یا روزنامه برجسته کشور باشد. این موارد همگی گزینههایی است که میتوان درباره مصاحبه اخیر فائزههاشمی به آن اشاره داشت.»
شمشیر دولبه
جوادی حصار درباره اینکه آیا در شرایط دشوار مطبوعات امروز این شیوه مناسبی برای جذب مخاطب است میگوید: « این موضوع یک شمشیر دولبه است که هم میتواند یک فرصت و هم یک تهدید باشد اگر درست از آن استفاده شود میتواند مطلوب باشد. اما حداقل باید از سلبریتیهایی که به حوزه رسانه مکتوب آشنایی داشته استفاده شود، کسانی که اهل قلم باشند و بتوانند بنویسند. این هنرپیشهها میتوانند کمک کندن اما اگر روزنامهها صرفا به سلبریتیهایی که صرفا هنرپیشه تئاتر و سینما هستند به دلیل چهره بودن آنها روی بیاورند زیان زننده است. به نظر میرسد که فضای مجازی بستر مناسبتری برای اینگونه از سلبریتیها است تا بتوانند آوانگارد با مخاطبانشان برخورد کنند، اما در یک رسانه مکتوب با توجه به همه محدودیتهایی که میشناسیم و میدانیم استفاده از این افراد به مقصودی نمیرسد و میتواند باعث ضعف محتوای مطبوعاتی نیز بشود.»
می تواند مثبت باشد اگر...
اما صدیقه ببران استاد روزنامهنگاری دانشگاه، در اینباره از زاویه ای دیگر به این جریان نگاه میکند و تلاش دارد تا نکات مثبت این موضوع را بیان کند. او به آفتاب یزد میگوید: «امروزه روزنامه نگاری از فضای روزنامه نگاری صددرصد حرفه ای خارج و وارد فضای روزنامه نگاری شهروندی نیزشده است، بنابراین همان طور که اکنون مردم عادی ورود به تولید محتوا برای روزنامه کردهاند، سلبریتیها نیز میتوانند این کار را بکنند و رسانههای جریان اصلی نیز به خوبی میتوانند از این موضوع استفاده کنند. اگرچه ده سال پیش این کار، کار عجیب و نامانوسی بود اما امروزه خیلی عجیب نیست که رسانه مطبوعاتی از سایر ابتکارات به جهت افزایش تیراژ یا فروش استفاده کند.»
وی ادامه میدهد: «اما از سویی توجه به این نکته ضروری است که ببینیم دراین مصاحبهها که یک سلبریتی به عنوان مصاحبهکننده در آن ظاهر شده، چه چیزهایی مطرح شود مثلا خانم بهاره رهنما یک فعال جتماعی هم به شمارمی آید، به هر حال او میتواند در مقولات حوزه اجتماعی مسلط باشد، اگر گفتوگویی که رهنما با فائزه انجام داده یک گفتوگوی اجتماعی باشد ازاین جهت ایرادی به او وارد نیست. در برخی جاها این سبک گفتوگوها میتواند به عنوان یک رپرتاژ آگهی اجتماعی نیز به شمار بیاید. اینکه دراین وانفسای روزنامه نگاری روزنامه ای از این روش استفاده میکند ضرری به روزنامه نگاری نمیزند.»
ببران تاکید میکند: «بنابراین تم این گفتوگوها بسیار مهم است. اگر مثلا گفتوگوی رهنما با فائزه درونمایه سیاسی داشته باشد آن وقت باید گفت که این سبک گفتوگو به او ربطی ندارد. اما تاکید میکنم ممکن است بهاره رهنما را به عنوان هنرپیشه بشناسید اما به علت ورودش به حوزه زنان رهنما به عنوان چهره اجتماعی نیز شناخته شده است. اما اگر از یک سلبریتی صرفا برای شهرت استفاده شود جنبه زردنگاری مطبوعاتی را بالا میبرد.»
ادامه بدهد؟
ببران درباره این اظهارنظر رهنما که گفته است گفتوگوها و فعالیتهای مطبوعاتی اش را ادامه میدهد میگوید: «چراکه نه ! اما یک نکته منفی نیزممکن است بروز کند درست است که روزنامهنگاری حرفهای باید از ابتکارات برخوردار باشد، اما نباید به سمت زردنگاری نزدیک شود. زردنگاری یعنی اینکه روزنامه موضوعاتی را که خارج از واقعیت و زندگی مردم است را صرفا به خاطر آنکه گوینده این موضوعات گوینده جذابی است انتخاب میکند.»
او ادامه میدهد: «ولی من خانم رهنما را تشویق میکنم اکنون هم که در بحث هنرپیشگی فروغ سابق را ندارد وارد حوزه روزنامه نگاری اجتماعی شود.»
ببران این را که گفت از او سوال میکنیم؛ اینکه یک سلبریتی صرفا به دلیل سرخوردگی از موفقیت هنری سابق خود، به روزنامهنگاری روی بیاورد بیانگر ضعف مطبوعات در پذیرفتن وی دردامان خود نیست ؟ وی این موضوع را میپذیرد اما میگوید: «روزنامهنگاری امروز روزنامه دودوتا چهارتای گذشته نیست. ما امروز ترکیبی از روزنامه نگاری حرفه ای و غیر حرفهای آمیخته را درهم داریم. اینکه چه قدراز این آمیختگی خوب استفاده کنیم مهم است اگر میتوان سواد رسانهای افراد را از همین طریق افزون کرد به نظر من استفاده از سلبریتیها خدمت به روزنامه است تا خیانت به شرط آنکه روزنامه زرد نشود.»
وی اظهار میکند:« اما اکثر سلبریتیها این روزها با شبکههای اجتماعی پروپیمان خودشان نخست به موضوعاتی ورود میکنند که به آنها مربوط نیست یا اظهار نظرهایی میکنند که غلط است. این سوءاستفاده از شهرت درست نیست اما استفاده مناسب از شهرت به هر شکلی کار درستی است.»
ببران در پایان میگوید: «به هر حال سلبریتیها درزمینههای مختلف تبلیغاتی حضوردارند، ازهمین رو حضور سلبریتیهایی مثل بهاره رهنما به شرط اینکه آن سلبریتی خودش نیز به عرصه حرفهای روزنامهنگاران ورود پیدا کند، مشکلی نیست. البته به یاد میآورم که بهاره رهنما پیشتر یادداشتهای مطبوعاتی نیز مینوشت و ناآشنا با این فضا نیست.»
- 14
- 3