یکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳
کد مقاله: ۱۴۰۱۰۶۰۱۰۲

۵ داستان درباره امانت داری

داستان درباره امانت داری,داستان کوتاه در مورد امانت داری,داستان در مورد امانت داری پیامبرداستان درباره امانت داری
یکی از ویژگی های مؤمنان واقعی که خداوند از آن یاد کرده، امانتداری می باشد. در قرآن و احادیث به امانت داری، توصیه های فراوانی شده است. در این مطلب از سرپوش چند داستان کوتاه درباره امانت داری جمع آوری شده است.

داستان درباره امانت داری

هر چیزی که نزد انسان مسلمان یا کافر به رسم امانت نگهداری شود؛ باید در حفظ آن کوشید و خیانت به آن حرام است. در ادامه چند داستان درباره امانت داری را برایتان تهیه کرده ایم:

>> امانت داری ام سلمه:

موقعی که علی علیه السلام تصمیم گرفت که به منظور اقامت به عراق سفر کند، نامه ها و وصیتنامه اش را نزد ام سلمه به رسم امانت گذاشت تا پس از بازگشت امام حسن علیه السلام به مدینه، نامه ها را به وی برگرداند.

امام حسین علیه السلام در زمان سفر به عراق، نامه و وصیت خود را به ام سلمه سپرد و فرمود:این وصیتنامه را هر زمانی که بزرگترین فرزندم نزدت آمد؛ به او بده. امام سجاد پس از شهادت امام حسین علیه السلام به مدینه بازگشت و ام سلمه این امانتی ها را به وی برگرداند.

( عمر پسر ام سلمه) می گوید:روزی پیامبر صلی الله علیه و آله بهمراه علی علیه السلام به خانه مادرم آمدند و درخواست پوست گوسفندی داشتند؛ سپس مطالبی در داخل پوست نوشت و با دادن آن به مادرم فرمود:هر که این امانت را با این نشانه ها از تو طلب کرد به او بده.

پس از گذشت مدتی پیامبر صلی الله علیه و آله فوت کرد و هیچ کس تا زمان خلافت امیرالمؤمنین، این امانت را طلب نکرد تا روزی که مردم با علی علیه السلام بیعت کردند.

من( پسر ام سلمه) روز بیعت در میان جمعیت نشسته بودم که پس از فرود آمدن علی علیه السلام از منبر به من فرمود:برو از مادرت اجازه بگیر، می خواهم با وی ملاقاتی داشته باشم. من جریان را نزد مادرم گفتم و او در جواب به من گفت:در انتظار چنین روزی بودم. امام نزد ام سلمع فرمود:ام سلمه، امانتی را به من بده که این نشانه ها را دارد. مادرم برخاست و صندوق کوچکی را از میان یک صندوق دیگر بیرون آورد و به او برگرداند، سپس به من گفت:فرزندم دست از علی علیه السلام بر مدار که هیچ امامی به غیر از او پس از پیامبر صلی الله علیه و آله سراغ ندارم.

>> داستان کوتاه قاضی و امانت:

روزی مردی تصمیم گرفت که سفر کند و پولش را نزد شخص امانت داری بگذارد. پس به قاضی شهر گفت:من می خواهم به مسافرتی بروم و پولم را نزد تو به امانت بگذارم و زمانیکه برگشتم آن را از تو پس بگیرم.

قاضی گفت:پولت را در آن صندوق بگذار تا برایت نگهدارم و آن مرد، همین کار را کرد. پس از بازگشت از سفر، نزد قاضی رفت و گفت که امانتی اش را پس بدهد.

قاضی در جواب به او گفت که او را نمی شناسد.

داستان در مورد امانت داری پیامبر,داستان کوتاه درباره امانت داری پیامبرداستان کوتاه درباره امانت داری

مرد، نادمانه نزد حاکم شهر رفت و به شرح آن قضیه پرداخت، پس حاکم گفت:قاضی، فردا به سراغ من می آید و در زمان صحبت کردن ما، تو وارد شو و امانتت را پس بگیر. سپس قاضی در روز بعد به سراغ حاکم آمد، حاکم به او گفت:من به سفر حج در همین ماه می روم و می خواهم که اداره ی امور سرزمین را به تو بسپارم به این دلیل که من به غیر از امانتداری، چیزی از تو ندیده ام.

صاحب امانت در این حین به جمع آن ها پیوست و پس از سلام کردن گفت:ای قاضی من پولم را نزد تو به امانت گذاشته ام.

قاضی گفت:این کلید صندوق است. پولت را از داخل آن بردار. قاضی، پس از گذشت دو روز نزد حاکم رفت تا با هم‌دیگر درباره ی آن موضوع صحبت کنند.

حاکم به او گفت: ای قاضی، امانت آن مرد را صرفا با دادن کشور از تو پس گرفتیم حالا کشور را با چه چیزی از تو پس بگیریم. سپس آن را از منصب برکنار کرد.

>> چوپان و گوسفندان یهودیان:

پیامبر صلی الله علیه و آله در سال هفتم هجری بهمراه هزار و ششصد نفر سرباز به ۳۲ فرسخی مدینه روانه شدند تا قلعه خیبر را فتح کنند. مسلمانان، مدتی را در بیابان های اطراف خیبر گذراندن اما موفق به فتح قلعه های خیبر نشدند.

آن ها در مضیقه سختی از نظر غذائی قرار گرفه بودند به طوریکه از گوشت حیوانات مکروه، نظیر قاطر و اسب در اثر شدت گرسنگی استفاده می کردند.

چوپان سیاه چهره ای که در این شرایط، گوسفندان یهودیان را می چراند؛ نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و مسلمان شد. سپس گفت:این گوسفندان یهودیان را در اختیار شما می گذارم.

پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ به او با کمال صراحت فرمود:این گوسفندان را به امانت به تو سپرده اند و خیانت به امانت در آیین ما جایز نیست، بنابراین باید همه گوسفندان را به در قلعه ببری و به صاحبانشان پس بدهی.

چوپان، پس از پذیرفتن فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله ، گوسفندان را به صاحبانشان پس داد و به جبهه مسلمین بازگشت.

>> امانت به پیامبر صلی الله علیه و آله و قریش:

رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، پس از هجرت از مکه به مدینه، امیرالمؤمنین علیه السلام را در مکه گذاشت و فرمود:ودایع و امانتی که در نزد من بوده را به صاحبانش برگردان.

( حنظله پسر ابوسفیان) به( عمیر بن وائل) گفت:( به علی علیه السلام بگو من در نزد پیامبر، صد مثقال طلای سرخ به امانت گذاشتم و به خاطر این که به مدینه فرار کرده، تو باید امانت مرا بدهی و اگر شاهدی بخواهد، ما جماعت قریش بر این امانت گواهی می دهیم.)

عمیر، قصد انجام چنین کاری را نداشت اما حنظله به عمیر، مقداری طلا و گردنبند هند زن ابوسفیان را داد و او را وادار کرد تا از علی علیه السلام چنین درخواستی را بکند!

عمیر در مقابل امام علی ، ادعای امانت کرد و گفت:افرادی همچون ابوجهل و اکرمه و عقبه و ابوسفیان و حنظله بر ادعایم گواهی می دهند.

امام فرمود:این مکر و حیله به خودشان بازگردد، برو در کعبه گواهانت را حاضر کن، و او نیز همین کار را انجام داد؛ امام علی از هر یک از حضار، علائم امانت را پرسید. امام فرمود:عمیر، این امانت را چه زمانی به محمد صلی الله علیه و آله دادی؟ گفت:صبح، محمد صلی الله علیه و آله به بنده خود داد.

فرمود:ابوجهل چه زمانی عمیر، امانت را به محمد صلی الله علیه و آله داد؟ گفت:نمی دانم.

امام نیز همین سؤال را از ابوسفیان پرسید؟ گفت:او امانت را در هنگام غروب شمس در آستین خود گذاشت.

بعد از حنظله این سؤال را پرسید؟ گفت:امانت را در حین ظهر گرفت و در پیش روی خودش نهاد.

بعد از عقبه پرسید؟ گفت:او به دست خودش امانت را در هنگام عصر گرفت و به خانه برد.

حضرت علی نیز از عکرمه سؤال کرد و او در جواب به امام گفت:محمد صلی الله علیه و آله در زمانی که روز، روشن شده بود؛ امانت را گرفت و آن را به خانه فاطمه علیه السلام فرستاد.

امام، پس از بازگو کردن اختلاف در امانت برای آن ها، مکرشان را نمایان کرد و بعد به عمیر گفت:علت دگرگون و زرد شدن رنگ چهره ات در زمانی که دروغ میگفتی چه بود.

او در پاسخ گفت:همانا مرد حیله گر ، رنگش سرخ نگردد:به خدای کعبه که من نزد محمد صلی الله علیه و آله هیچ امانتی ندارم و حنظله، این خدیعت را با دادن رشوه ای به من آموخت و این گردن بند هند( همسر ابوسفیان) که نامش بر روی آن نوشته شده ، از جمله ی آن رشوه می باشد.

>> به هیچ امانتی نباید خیانت کرد:

( عبداله بن سنان) در خصوص امانتداری گفت:در مسجد، نزد امام صادق رفتم و ایشان نماز عصرش را تمام کرده بود و رو به قبله نشسته بود.

عرض کردم برخی از پادشاهان و امراء از ما بعنوان امین یاد می کنند و اموالی را نزد ما به امانت می گذارند ولی خمس مالشان را نمی دهند، آیا اموالشان را برگردانیم یا تصرف کنیم؟

امام در جواب به او سه مرتبه فرمود:به خدای کعبه اگر ابن ملجم به من امانتی را بسپارد، هر زمانی که آن را خواست به او برمیگردانم.

گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش

  • 16
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
نمیشه داستان کوتاه تری بنویسید؟ داستان کوتاه بنویسید
داستان کوتاه تری نمیشه بنویسید؟
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

حکایت های اسرار التوحید اسرار التوحید یکی از آثار برجسته ادبیات فارسی است که سرشار از پند و موعضه و داستان های زیبا است. این کتاب به نیمه ی دوم قرن ششم هجری  مربوط می باشد و از لحاظ نثر فارسی و عرفانی بسیار حائز اهمیت است. در این مطلب از سرپوش تعدادی از حکایت های اسرار التوحید آورده شده است.

...[ادامه]
ویژه سرپوش