جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳
کد مقاله: ۱۴۰۱۰۹۰۰۶۱

چندین حکایت درباره استفاده از فرصت

حکایت درباره استفاده از فرصت,داستان درباره استفاده از فرصت,داستان کوتاه درباره استفاده از فرصت ها در زندگیحکایت درباره استفاده از فرصت
تنها سرمایه ی هر انسانی، عمر وی می باشد. عمر انسان، همچون آب روان با تندی در سراشیبی می گذرد و هر روزی که تمام میشود، به اندازه یک روز از سرمایه انسان مستهلک می شود. بنابراین باید در قبال این رفتن سرمایه، نهایت توجه و وسواس را داشت تا توشه و کمالی کسب کنیم.

حکایت درباره استفاده از فرصت

یکی از سرمایه هایی که آينده سعادتبخش و روشنی را برای ما در صورت بهره گیری صحیح، به ارمغان می آورد؛ عمر می باشد. انسان های عاقل و آینده نگر می توانند از سرمایه عمر، استفاده کنند.

>> بهره گیری از فرصت:

عالمى را دعوت کرده بودند تا نماز میت بخواند.

او پرسید: میت زن است یا مرد؟ در پاسخ به آن عالم گفتند:مرد. دستور داد که بندهاى کفن را باز کتند، آنگاه در مقابل بستگان و آشنایان میت گفت:خوب نگاه کنید! چشم‏هایش نمى‏ بیند اما چشمان شما که مى‏ بیند پس خیانت نکنید. ببینید که زبانش بسته است ولی شما توانایی حرف زدن دارید، پس ناحق نگوئید. گوشهایش نمى ‏شنود درحالیکه شما مى‏ توانید بشنوید پس به صدای حرام گوش نکنید. آرى آن چند لحظه موعظه، بیشتر از ساعت‏ها پند بر روى منبر، مؤثر بود.

>> استفاده از فرصت ها:

سه دوست به مسافرتی با یک اتومبیل رفته بودند و هر سه نفرشان در اثر یک تصادف مرگبار، کشته شوند. یک لحظه بعد، روح هر سه نفر، کنار دروازه بهشت بود و فرشته نگهبان بهشت میخواست هر سه نفر را به بهشت راه دهد...

یک سوال!!!

_ الان که به بهشت میروید؛ در آن دنیا بدن هایتان بر روی برانکارد در حال تشییع شدن بسوی قبرستان است و خانواده ها و دوستان در غم از دست دادن شما عزاداری میکنند. شما می خواهید که در زمان راه رفتن در کنار جنازه ی شما چه بگویند؟ آرزوی شما در این زمان ، تحقق می یابد!!

اولی گفت:من میخواهم که پشت سرم بگویند از بهترین پزشکان زمان خود محسوب میشدم و برای خانواده ام مرد بسیار خوب و عزیزی بودم.

دومی گفت:من میخواهم که پشت سرم بگویند از بهترین معلم های زمان خود محسوب میشدم و توانسته ام بر آدمهای نسل بعد از خودم اثر بسیار بزرگی بگذارم.

سومی گفت:من میخواهم که پشت سرم بگویند نگاه کن که تکون می خورد مثل این که زنده است!

حکایت درباره استفاده از فرصت,داستان کوتاه درباره غنیمت شمردن فرصت ها,داستان کوتاه درباره استفاده از فرصت ها در زندگیحکایت درباره بهره گیری از فرصت

>> داستان قدر شناسی از فرصتها:

مرد جوانی آرزو داشت که با دختر ِ زیباروی کشاورز ازدواج کند. از این رو نزد کشاورز رفت تا از او اجازه بگیرد. کشاورز به آن مرد گفت:پسر جان، برو و در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را ازاد میکنم و تو درصورتی میتوانی با دخترم ازدواج کنی که دم یک از آنها را بگیری.

مرد جوان، منتظر اولین گاو در مرتع بود که در طویله باز شد و بزرگ ترين و خشمگین ترین گاو از طویله بیرون آمد. تصورش این بود که یکی از گاوهای بعدی، گزینه ی بهتری هستند. پس به یک گوشه رفت تا گاو از مرتع بگذرد و از در پشتی خارج شود. پس از باز شدن مجدد در طویله، باورنکردنی بود! چیزی به این بزرگی و درندگی در تمام عمرش ندیده بود. با سُم به زمین میکوبید، خرخر میکرد که مرد با دیدن او، آب دهانش جاری شد. با خودش گفت که گاو بعدی هر چیزی باشد، نسبت به این بهتر است. سپس به سمتِ حصارها دوید تا گاو با عبور از مرتع بتواند از در پشتی خارج شود.

وقتی که در طویله برای سومین بار ، باز شد؛ مرد جوان، تبسم کرد چون ضعیف ترین، کوچک ترین و لاغرترین گاو را در عمرش دیده بود. این گاو، برای مرد جوان بود! در زمان نزدیک شدن گاو به مرد، وی در جای مناسب قرار گرفت و بموقع بر روی گاو پرید. دستش رو دراز کرد تا دم گاو را بگیرد ولی گاو دم نداشت! ..

زندگی، سرشار از فرصت های دست یافتنی است که بهره گیری از برخی از فرصتها ساده است در حالی که بعضی دیگر، مشکل است اما وقتی به آن ها اجازه ی عبور کردن می دهیم( معمولاً در امید فرصت های بهتر در آینده)، شاید دیگر این موقعیت ها وجود نداشته باشند، به همین خاطر، همیشه اولین شانس رو بچسب!

>> الاغ پیر فرصت طلب:

کشاورزی، صاحب یک الاغ پیر بود که یک روز، درون یک چاه بدون آب بطور اتفاقی افتاد. کشاورز برای بیرون آوردن الاغش از داخل چاه، تلاش بسیاری کرد تا حیوان بیچاره زجر زیادی نکشد، تصمیم کشاورز و مردم روستا این بود که با استفاده از خاک، چاه را پر کنند تا الاغ زود تر بمیرد و زجرکش نشود.

مردم روی سر الاغ با سطلی خاک می ریختند اما الاغ با تکاندن این خاکها از روی بدنش، آن ها را زیر پایش می ریخت و با بالاامدن خاک ها در زیر پایش سعی میکرد که روی خاکها بایستد. روستایی ها هم چنان خاک می ریختند تا الاغ بیچاره زنده به گور شود و الاغ هم به بالا آمدنش ادامه داد تا این که به لبه چاه رسید و از آن جا بیرون آمد.

>> داستان کوتاه فرصت ها را غنیمت شمارید:

مردی با اسلحه به یک بانک رفت و درخواست پول کرد.

پس از گرفتن پول ها به یکی از مشتریان بانک گفت:

آیا شما دزدی مرا از این بانک دیدید ؟

مرد در جواب به آن دزد گفت:بله قربان من دیدم.

سپس دزد با گرفتن اسلحه به سمت شقیقه ی مرد، او را در جا کشت.

او مجددا نزدیک یک زوج شد و سوال کرد که آیا شما دیدید من از این بانک دزدی کنم؟

مرد به او پاسخ داد:نه قربان. من ندیدم ولی همسرم دید.

نتیجه داستان :نهایت استفاده را از فرصت ها ببرید!

غنیمت شمردن فرصت ها,داستان کوتاه درباره استفاده از فرصت ها در زندگی,حکایت قدر شناسی از فرصتهاحکایت درباره قدر شناسی از فرصت

گردآوری: بخش فرهنگ و اندیشه سرپوش

  • 9
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

حکایت های اسرار التوحید اسرار التوحید یکی از آثار برجسته ادبیات فارسی است که سرشار از پند و موعضه و داستان های زیبا است. این کتاب به نیمه ی دوم قرن ششم هجری  مربوط می باشد و از لحاظ نثر فارسی و عرفانی بسیار حائز اهمیت است. در این مطلب از سرپوش تعدادی از حکایت های اسرار التوحید آورده شده است.

...[ادامه]
ویژه سرپوش