سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳
۲۲:۰۹ - ۰۱ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۰۲۷۷
علما و مراجع تقلید

«توصیه های امام حسین(ع)» بر اساس فضایل انسانی و وجدان اخلاقی رفتار کنید

دکتر احمدرضا مفتاح,اخبار مذهبی,خبرهای مذهبی,علما
دکتر احمدرضا مفتاح ریاست دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب و مسئول بررسی سرفصل آموزشی رشته دین‌پژوهی در این دانشگاه معتقد است: دین باید بر رفاه زندگی مقدّم باشد. اگر ما تازمانی دین‌ داریم که رفاه برقرار است، کارمهمی انجام نداده‌ایم. وی فرمایش امام‌حسین(ع) مبنی بر لقلقه دهان نبودن دین را بیشتر متوجه خواص جامعه می‌داند و می‌افزاید: با توجه به رفتار امام حسین(ع) با یارانش در برداشتن بیعتش از ایشان می‌توان فهمید که افراد جامعه نباید برای انجام وظیفه‌شان منتظر انجام وظیفه دیگران بمانند و هرکسی نسبت به وظیفه‌اش باید وفادار باشد.

او می گوید: میزان سختی‌هایی که امام و خانواده‌اش تحمل کردند قابل وصف نیست، اما امام با تحمّل همه این سختی‌ها توقعش از دیگران را ابراز نمی‌کند. ما باید از این عمل امام درس بگیریم. در جامعه‌اسلامی برخی متدینین تلاش‌های بیشتری می‌کنند و‌ احکام دینی را بیشتر رعایت می‌کنند، اما متدینان باید مراقب باشند که سختی‌هایی که تحمل کرده‌اند باعث نشود که از سایر مردم جامعه طلب‌کار باشند و نسبت به مردم غیر ملایم، پرخاش‌گر و ترش‌رو باشند چرا که این نتیجه عکس می‌دهد.

 

 

* این فرمایش امام حسین(ع) مبنی بر اینکه دین نباید لقلقه دهان باشد، چه درسی برای دنیای امروز ما دارد؟ اساسا چه کسانی دین را لقلقه زبان می‌کنند و مخاطب کلام امام حسین (ع) هستند؟

این سوال به فراز معروفی از سخنان امام حسین(ع) برمی‌گردد که می‌فرماید: «به‌راستی مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آن‌هاست؛ تا جایی که دین وسیله زندگی آن‌هاست، دین‌ دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دین‌داران کم می‌شوند» این جمله امام بسیار معروف است و مهم‌ترین نکته این سخن، شکوه امام حسین(ع) از دنیازدگی جامعه اسلامی است و گویا می‌خواهد به دین‌داری مطلوب اشاره کند.

 

دین‌داری مطلوب این است که دین صرفا لقلقه زبان نباشد و دین در حد یک عادت درنیامده باشد؛ همان‌طور که در تعبیر امام هست و کلمه ناس را به کار می‌برند، دین‌داری عموم مردم در حد یک عادت تنزل پیدا می‌کند و تا زمانی‌که رفاه زندگی‌شان برقرار است، دین‌دارند، نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند و مناسک دینی را انجام می‌دهند. چیزی که امام در این فراز به آن اشاره می‌کند این است که دین باید بر رفاه زندگی مقدّم باشد. اگر ما تا زمانی دین ‌داریم که رفاه برقرار است، کار مهمی انجام نداده‌ایم و شبیه کسانی می‌شویم که در صدر اسلام نزد پیامبر می‌آمدند و از ایشان سوال می‌کردند و می‌گفتند ما اسلام می‌آوریم به‌ شرطی که فلان دستورات دینی را انجام ندهیم لذا اگر برخی قسمت‌های دین را پذیرفتیم و برخی دیگر را خیر، در واقع دین را لقلقه زبان کرده‌ایم.

این همان تعبیری است که امام علی هم دارند. از یارانش شکوه می‌کند که وقتی فرمان جنگ صادر می‌شود بهانه می‌آورید هوا گرم است و سرد. این یعنی به زمین و مادیات چسبیده‌اید و دل‌بسته دنیا هستید. این باعث می‌شود دین لقلقه زبان باشد، این خطاب عمومی است. البته هرچه افراد مسئولیت‌ها و نعمت‌هایشان بیشتر باشد این خطاب، بیشتر متوجه آن‌هاست. درعین حالی‌که این خطاب، خطاب عامی است، اما با این‌حال خواص، بیشتر مورد خطاب امام حسین(ع) هستند. مصداق این را می‌توان در دوره‌های مختلف یافت. کسانی‌که به هردلیلی موقعیت‌های ویژه‌ای دارند و به‌خاطر این‌که منفعت‌های دنیوی‌شان حفظ شود، گاهی ممکن است به وظایف دینی‌شان عمل نکنند.

 

با توجه به فرمایشات امام چند نکته قابل تامل است. نکته اول اینکه امام وقتی این حرف را می‌زند، خودش اولین کسی است که به این سخن عمل کرده است لذا اگر ما به مردم درباره دین‌داری و وظایف‌شان حرفی می‌زنیم باید خودمان اولین کسی باشیم که به آن نکات عمل کرده باشیم.

 

نکته دوم این‌که امام به‌عنوان رهبر و راهنمای جامعه اسلامی این حرف را می‌زند. یعنی او وظیفه خودش را عمل می‌کند و به دیگران هم این وظیفه را گوشزد می‌کند و برای انجام وظیفه خودش منتظر نمی‌ماند که دیگران به وظیفه خودشان عمل کنند. امام به عنوان رهبر منتظر نمی‌نشیند لذا دیگران و افراد جامعه هم باید این نکته را نصب العین خود قرار دهند و افراد جامعه نباید برای انجام وظیفه‌شان منتظر انجام وظیفه دیگران بمانند و هرکسی نسبت به وظیفه‌اش باید وفادار باشد.

 

با توجه به سه فراز از فرمایشات امام حسین(ع) خطاب به یارانش که “من تکلیف دارم و این دشمنان با من سروکار دارند و اگر شما هم بمانید،کشته خواهید شد” و “هیچ تکلیفی بر شما نیست و هر کس می‌خواهد از همین راه که آمده ، بازگردد” و “من بیعتم را از شما برمی‌دارم”، آموزه های این سه فراز مهم برای دنیای امروز به ویژه دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان و رهبران جوامع چیست؟

امام حسین(ع) براساس نقل مشهور، به یارانش اجازه می‌دهد که اگر تحمل سختی‌ها را ندارند می‌توانند او را ترک کنند. می فرمایند هدف دشمن من هستم و با شما کاری ندارند. با توجه به این فراز از فرمایش حضرت، خطاب به یارانش، نکاتی را می‌توان مورد توجه قرار داد. نکته اول این‌که امام بار اصلی را روی دوش خود می‌گذارد و تکلیف را متوجه خودشان می کنند. شاید بتوان این‌طور گفت که گویی امام توجه دارند که سطح ایمان و دین‌داری افراد متفاوت است؛ تا جایی همراهی می‌کنند ولی از جایی به بعد تحمل ندارند. در توصیه‌ای که امام دارند در نظر دارند که شاید همه افراد تحمل نداشته باشند که از همه دلبستگی‌هایشان دل بِکَنند و تعلق خاطرشان به دنیا را کنار بگذارند؛  به همین دلیل به آن‌ها فشار نمی‌آورد که سطح مطلوب دین‌داری را حتما انجام دهند. در روایتی امام صادق(ع) درجات ایمان را به یک نردبان تشبیه می‌کند و هرکسی ممکن است روی یک پله از این نردبان ایستاده باشد. کسی که روی پله بالاتر ایستاده نمی‌تواند کسی را که روی پله پایین‌تر ایستاده، سرزنش کند. سطح دین‌داری انسان‌ها می‌تواند متفاوت باشد. امام حسین(ع) با اجازه‌ای که به یارانش می‌دهد، همین نکته را درنظر دارد که سطح دین‌داری و ایمانشان متفاوت است و نمی‌توان انتظار داشت که افراد همه در یک حد وفادار و با ایمان باشند و همه سختی‌ها را به ‌جان بخرند. نکته جالب این است که امام حکم قطعی صادر نمی‌کند و حتی به‌گونه‌ای برخورد می‌کند که آن‌ها در محظور اخلاقی هم قرار نگیرند و حتی در معرض ملامت هم قرار نگیرند. حتی اگر امام حکم هم می‌دادند، آن‌ها اختیار داشتند که بپذیرند یا نه. ولی این‌طور درجه اختیار آن‌ها بالاترمی‌رود که امام این‌قدر به آن‌ها رخصت می‌دهد و می‌فرماید بیعتم را از شما برداشتم و هرکسی می‌خواهد، برود و چراغ ها را هم خاموش کردند تا کسی در از رفتنش، احساس شرمندگی نکند. این معنی نهایت اراده و اختیار است و خودشان باید به آن درجه از فهم و شعور برسند و خودشان انتخاب کنند. و حتی در محظور هم قرار نگیرند در راهی‌که امام به آن ها توصیه کرده است.

 

با توجه به این عمل امام حسین(ع) می‌خواهم برداشتی داشته باشم و آن اینست که میزان سختی‌هایی که امام و خانواده‌اش تحمل کردند که البته قابل وصف هم نیست، اما امام با تحمّل همه این سختی‌ها توقعش از دیگران را ابراز نمی‌کند. ما باید از این عمل امام درس بگیریم. در جامعه‌اسلامی برخی متدینین تلاش‌های بیشتری می‌کنند و‌ احکام دینی را بیشتر رعایت می‌کنند، اما متدینان باید مراقب باشند که سختی‌هایی که تحمل کرده‌اند باعث نشود که از سایر مردم جامعه طلب‌کار باشند و نسبت به مردم غیر ملایم، پرخاش‌گر و ترش‌رو باشند چرا که این نتیجه عکس می‌دهد.

 

امام حسین(ع) خطاب به دشمنانش فرمودند: “اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید” مفهوم آزادگی را در پیوند با فرزهای قبلی و این فراز تفسیر و تشریح نمایید؟

این جمله امام، اشاره به این دارد که ما با دیگران حتی اگر در جنبه‌های دینی مرز مشترکی نداشته باشیم، برخی فضیلت‌هایی وجود دارد که همه قبول دارند؛ به عبارت دیگر اگر کسی باورها و دستورالعمل‌های دینی ما را قبول نداشته باشد، ما می‌توانیم با آن‌ها در فضیلت‌های دیگری که جنبه انسانی دارد، شریک باشیم. با توجه بحث‌های اخلاقی، برخی فضایل است که از قدیم مطرح بوده و در فلسفه به آن ها فضایل اصلی گفته می شود. مثل حکمت، شجاعت، عدالت و خویشتن‌داری. اینها را همه قبول دارند. گویی امام به دشمنانش می‌گوید اگر دین ندارید، لااقل بر اساس فضایل انسانی و وجدان اخلاقی رفتار کنید. در این فراز امام آن‌ها را خطاب قرار می‌دهد که مبادا انسانیت و کرامت انسانی بخاطر مطامع دنیوی نادیده گرفته شود. هر انسانی برای خودش فضایل و ارزش‌هایی و از سوی دیگر منفعت‌هایی دارد. آزادگی به این است که انسان چیزی را که ارزش بالاتری دارد فدای آن آنچه که ارزش پایین‌تری دارد، نکند با توجه به اینکه همه قبول دارند ظلم کردن بد است اگر کسی به‌خاطر منفعت مادی و دنیوی به دیگری ظلم کند، مشخص می‌شود اسیر است و حریّت ندارد. از این تعبیر امام می‌توان این‌طور برداشت کرد که حتی می توانیم با کسانی‌که با ما دین مشترک ندارند، با این روش زبان مشترکی پیدا کنیم. اگر بخواهیم برای جامعه امروزمان از این تعبیر امام استفاده‌ای کنیم، این است که باید دنبال این باشیم که فضایلی‌که مشترک بین همه انسا‌ن هاست مورد توجه قرار دهیم و آن‌ها را گسترش دهیم. درجهان امروز ما چیزی که بیش از همه به آن نیاز داریم صلح و عدالت است. این‌ها چیزی نیست که پیروان ادیان مختلف یا حتی کسانی‌که هیچ دینی ندارند به آن قائل نباشند.

 

ما می‌توانیم به یک زبان و فهم مشترک دست پیدا کنیم و آن را نصب‌العین خود قرار دهیم و همه جهانیان را به آن فرابخوانیم و امید داشته باشیم که در آینده صلح و عدالت تحقق پیدا کند. به‌هرحال انسان مخلوق خداست و خدا در این مخلوقش موهبتی به نام عقل و وجدان قرار داده است و همین انسان صرف‌نظر از دستورالعمل‌هایی که از وحی به او رسیده، می‌تواند خوبی‌ها و بدی‌ها را تشخیص دهد. طبق (قاعده زرین) که البته پیروان ادیان مختلف هم به آن باور دارند، هرچه برای خود می‌پسندیم برای دیگران هم باید بپسندیم و بالعکس. این قاعده را ما در روایات خودمان داریم و یهودی‌ها و مسیحی‌ها هم این تعبیر را دارند. حتی پیروان ادیان غیرالهی هم به آن معتقدند. این یک قاعده و زبان مشترک بین تمام بشر است تا حق و حقوق دیگران را رعایت کنیم. ما از قواعد مشترکی مثل این می‌توانیم استفاده کنیم تا به زبان مشترکی برسیم و از این رهگذر زمینه یک زندگی مسالمت‌آمیز درجهان می‌تواند فراهم شود.

 

ایستادگی امام حسین(ع) در برابر ظلم‌ها و بدعت‌های حکّامی که به‌نام دین بر ممالک اسلامی حکومت می‌کردند، حاوی چه نکاتی است؟

این مسئله بیشتر وقتی حیاتی است که دین وحکومت دینی مطرح شود. در زمان امام حسین(ع) مهم‌ترین نکته این است که کسانی به نام دین حکومت می‌کنند، درعین حالی‌که باید جلوی ظلم‌شان گرفته شود، این ظلم به نام دین انجام می‌شود. وقتی می‌خواهیم موضع‌گیری‌مان بر اساس دستورات دینی باشد، به ما توصیه شده در برابر ظلم ساکت ننشینید. روایت معروفی از پیامبر است که می‌گوید کسی‌که صبح کند و به فکر مسلمانان دیگر نباشد، مسلمان محسوب نمی‌شود. هرکسی این وظیفه را دارد که نسبت به ظلمی که در عالم واقع می‌افتد به هرمیزانی که می تواند واکنش نشان دهد. گاهی باید حضور فیزیکی پیدا کند و اگر امکان حضور فیزیکی را ندارد حداقل باید موافقت یا مخالفت درونی خودش را با این مسئله نشان دهد و نزد خودش نسبت به ظلم ابراز انزجار کند.

 

اگر نکته‌ دیگری دارید، بفرمایید.

با توجه به نزدیک شدن به ایام عزاداری حضرت امام حسین(ع)، مایلم به سه نکته اشاره کنم. نکته اول، این‌که امام جامع فضایل و کمالات هستند و ما هم باید عبرت‌های گوناگونی از ایشان بگیریم. ذهنمان فقط به برخی ویژگی‌های معطوف نشود. اینکه ما فقط به مظلومیت امام اشاره کنیم یا به شجاعت امام بپردازیم، حق مطلب را ادا نمی‌کند. امام در عین مظلومیتی که دارد، دربرابر دشمن شجاعت هم دارد و نسبت به یک یار سپاه‌شان که سیاه چهره هم بوده، تواضع نشان می دهند. اگر امام با ظلم مبارزه می‌کنند، جایی که به حق شخصی‌اش برمی‌گردد، جفایی که حر در حق او انجام می‌دهد، را مورد عفو قرار می‌دهد. امام در عین حال که روحیه حماسی دارد عبادت و مناجاتش با خداوند هم زیبا و آموزنده است. لذا باید به تمام کمالات و فضایل توجه داشته باشیم.

 

نکته دوم این‌که در مورد انجام شعائر عاشورایی باید اعتدال داشته باشیم. اولا کارهایی که به‌عنوان عزاداری انجام می‌شود، باید متناسب شأن ائمه‌اطهار باشد. علاوه بر این فکر نکنیم که همه دین‌داری در اجرای عزاداری خلاصه می‌شود. گاهی دیده می شود که همه همّ‌وغم افراد این است که در عزاداری شرکت کنند و به برخی از مسائل دینی و اخلاقی کم توجّهی می‌شود. باید توجه داشته باشیم که این‌ها پوسته دین هستند تا از گوهر دین نگهداری کنند. مبادا ما از گوهر دین غافل شویم. و نکته سوم این‌که با توجه به گستردگی فضای مجازی که عده‌ای دنبال بهانه هستند تا شعائر  و مناسک دینی ما را تخریب کنند، متدینین باید توجه داشته باشند از کارهایی که مبنای عقلی شرعی و عرفی قابل قبولی ندارد پرهیز کنند. برخی کارهایی که متدینین به نام عزاداری انجام می‌دهند ممکن است سوژه‌هایی برای تخریب شعائر و باعث وهن شیعه شود و هرکاری که باعث وهن شیعه بشود باید از آن اجتناب کرد.

 

دکتر احمدرضا مفتاح ریاست دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب و مسئول بررسی سرفصل آموزشی رشته دین‌پژوهی در این دانشگاه معتقد است: دین باید بر رفاه زندگی مقدّم باشد. اگر ما تازمانی دین‌ داریم که رفاه برقرار است، کارمهمی انجام نداده‌ایم. وی فرمایش امام‌حسین(ع) مبنی بر لقلقه دهان نبودن دین را بیشتر متوجه خواص جامعه می‌داند و می‌افزاید: با توجه به رفتار امام حسین(ع) با یارانش در برداشتن بیعتش از ایشان می‌توان فهمید که افراد جامعه نباید برای انجام وظیفه‌شان منتظر انجام وظیفه دیگران بمانند و هرکسی نسبت به وظیفه‌اش باید وفادار باشد.

او می گوید: میزان سختی‌هایی که امام و خانواده‌اش تحمل کردند قابل وصف نیست، اما امام با تحمّل همه این سختی‌ها توقعش از دیگران را ابراز نمی‌کند. ما باید از این عمل امام درس بگیریم. در جامعه‌اسلامی برخی متدینین تلاش‌های بیشتری می‌کنند و‌ احکام دینی را بیشتر رعایت می‌کنند، اما متدینان باید مراقب باشند که سختی‌هایی که تحمل کرده‌اند باعث نشود که از سایر مردم جامعه طلب‌کار باشند و نسبت به مردم غیر ملایم، پرخاش‌گر و ترش‌رو باشند چرا که این نتیجه عکس می‌دهد.

 

 

* این فرمایش امام حسین(ع) مبنی بر اینکه دین نباید لقلقه دهان باشد، چه درسی برای دنیای امروز ما دارد؟ اساسا چه کسانی دین را لقلقه زبان می‌کنند و مخاطب کلام امام حسین (ع) هستند؟

این سوال به فراز معروفی از سخنان امام حسین(ع) برمی‌گردد که می‌فرماید: «به‌راستی مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آن‌هاست؛ تا جایی که دین وسیله زندگی آن‌هاست، دین‌ دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دین‌داران کم می‌شوند» این جمله امام بسیار معروف است و مهم‌ترین نکته این سخن، شکوه امام حسین(ع) از دنیازدگی جامعه اسلامی است و گویا می‌خواهد به دین‌داری مطلوب اشاره کند.

 

دین‌داری مطلوب این است که دین صرفا لقلقه زبان نباشد و دین در حد یک عادت درنیامده باشد؛ همان‌طور که در تعبیر امام هست و کلمه ناس را به کار می‌برند، دین‌داری عموم مردم در حد یک عادت تنزل پیدا می‌کند و تا زمانی‌که رفاه زندگی‌شان برقرار است، دین‌دارند، نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند و مناسک دینی را انجام می‌دهند. چیزی که امام در این فراز به آن اشاره می‌کند این است که دین باید بر رفاه زندگی مقدّم باشد. اگر ما تا زمانی دین ‌داریم که رفاه برقرار است، کار مهمی انجام نداده‌ایم و شبیه کسانی می‌شویم که در صدر اسلام نزد پیامبر می‌آمدند و از ایشان سوال می‌کردند و می‌گفتند ما اسلام می‌آوریم به‌ شرطی که فلان دستورات دینی را انجام ندهیم لذا اگر برخی قسمت‌های دین را پذیرفتیم و برخی دیگر را خیر، در واقع دین را لقلقه زبان کرده‌ایم.

این همان تعبیری است که امام علی هم دارند. از یارانش شکوه می‌کند که وقتی فرمان جنگ صادر می‌شود بهانه می‌آورید هوا گرم است و سرد. این یعنی به زمین و مادیات چسبیده‌اید و دل‌بسته دنیا هستید. این باعث می‌شود دین لقلقه زبان باشد، این خطاب عمومی است. البته هرچه افراد مسئولیت‌ها و نعمت‌هایشان بیشتر باشد این خطاب، بیشتر متوجه آن‌هاست. درعین حالی‌که این خطاب، خطاب عامی است، اما با این‌حال خواص، بیشتر مورد خطاب امام حسین(ع) هستند. مصداق این را می‌توان در دوره‌های مختلف یافت. کسانی‌که به هردلیلی موقعیت‌های ویژه‌ای دارند و به‌خاطر این‌که منفعت‌های دنیوی‌شان حفظ شود، گاهی ممکن است به وظایف دینی‌شان عمل نکنند.

 

با توجه به فرمایشات امام چند نکته قابل تامل است. نکته اول اینکه امام وقتی این حرف را می‌زند، خودش اولین کسی است که به این سخن عمل کرده است لذا اگر ما به مردم درباره دین‌داری و وظایف‌شان حرفی می‌زنیم باید خودمان اولین کسی باشیم که به آن نکات عمل کرده باشیم.

 

نکته دوم این‌که امام به‌عنوان رهبر و راهنمای جامعه اسلامی این حرف را می‌زند. یعنی او وظیفه خودش را عمل می‌کند و به دیگران هم این وظیفه را گوشزد می‌کند و برای انجام وظیفه خودش منتظر نمی‌ماند که دیگران به وظیفه خودشان عمل کنند. امام به عنوان رهبر منتظر نمی‌نشیند لذا دیگران و افراد جامعه هم باید این نکته را نصب العین خود قرار دهند و افراد جامعه نباید برای انجام وظیفه‌شان منتظر انجام وظیفه دیگران بمانند و هرکسی نسبت به وظیفه‌اش باید وفادار باشد.

 

با توجه به سه فراز از فرمایشات امام حسین(ع) خطاب به یارانش که “من تکلیف دارم و این دشمنان با من سروکار دارند و اگر شما هم بمانید،کشته خواهید شد” و “هیچ تکلیفی بر شما نیست و هر کس می‌خواهد از همین راه که آمده ، بازگردد” و “من بیعتم را از شما برمی‌دارم”، آموزه های این سه فراز مهم برای دنیای امروز به ویژه دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان و رهبران جوامع چیست؟

امام حسین(ع) براساس نقل مشهور، به یارانش اجازه می‌دهد که اگر تحمل سختی‌ها را ندارند می‌توانند او را ترک کنند. می فرمایند هدف دشمن من هستم و با شما کاری ندارند. با توجه به این فراز از فرمایش حضرت، خطاب به یارانش، نکاتی را می‌توان مورد توجه قرار داد. نکته اول این‌که امام بار اصلی را روی دوش خود می‌گذارد و تکلیف را متوجه خودشان می کنند. شاید بتوان این‌طور گفت که گویی امام توجه دارند که سطح ایمان و دین‌داری افراد متفاوت است؛ تا جایی همراهی می‌کنند ولی از جایی به بعد تحمل ندارند. در توصیه‌ای که امام دارند در نظر دارند که شاید همه افراد تحمل نداشته باشند که از همه دلبستگی‌هایشان دل بِکَنند و تعلق خاطرشان به دنیا را کنار بگذارند؛  به همین دلیل به آن‌ها فشار نمی‌آورد که سطح مطلوب دین‌داری را حتما انجام دهند. در روایتی امام صادق(ع) درجات ایمان را به یک نردبان تشبیه می‌کند و هرکسی ممکن است روی یک پله از این نردبان ایستاده باشد. کسی که روی پله بالاتر ایستاده نمی‌تواند کسی را که روی پله پایین‌تر ایستاده، سرزنش کند. سطح دین‌داری انسان‌ها می‌تواند متفاوت باشد. امام حسین(ع) با اجازه‌ای که به یارانش می‌دهد، همین نکته را درنظر دارد که سطح دین‌داری و ایمانشان متفاوت است و نمی‌توان انتظار داشت که افراد همه در یک حد وفادار و با ایمان باشند و همه سختی‌ها را به ‌جان بخرند. نکته جالب این است که امام حکم قطعی صادر نمی‌کند و حتی به‌گونه‌ای برخورد می‌کند که آن‌ها در محظور اخلاقی هم قرار نگیرند و حتی در معرض ملامت هم قرار نگیرند. حتی اگر امام حکم هم می‌دادند، آن‌ها اختیار داشتند که بپذیرند یا نه. ولی این‌طور درجه اختیار آن‌ها بالاترمی‌رود که امام این‌قدر به آن‌ها رخصت می‌دهد و می‌فرماید بیعتم را از شما برداشتم و هرکسی می‌خواهد، برود و چراغ ها را هم خاموش کردند تا کسی در از رفتنش، احساس شرمندگی نکند. این معنی نهایت اراده و اختیار است و خودشان باید به آن درجه از فهم و شعور برسند و خودشان انتخاب کنند. و حتی در محظور هم قرار نگیرند در راهی‌که امام به آن ها توصیه کرده است.

 

با توجه به این عمل امام حسین(ع) می‌خواهم برداشتی داشته باشم و آن اینست که میزان سختی‌هایی که امام و خانواده‌اش تحمل کردند که البته قابل وصف هم نیست، اما امام با تحمّل همه این سختی‌ها توقعش از دیگران را ابراز نمی‌کند. ما باید از این عمل امام درس بگیریم. در جامعه‌اسلامی برخی متدینین تلاش‌های بیشتری می‌کنند و‌ احکام دینی را بیشتر رعایت می‌کنند، اما متدینان باید مراقب باشند که سختی‌هایی که تحمل کرده‌اند باعث نشود که از سایر مردم جامعه طلب‌کار باشند و نسبت به مردم غیر ملایم، پرخاش‌گر و ترش‌رو باشند چرا که این نتیجه عکس می‌دهد.

 

امام حسین(ع) خطاب به دشمنانش فرمودند: “اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید” مفهوم آزادگی را در پیوند با فرزهای قبلی و این فراز تفسیر و تشریح نمایید؟

این جمله امام، اشاره به این دارد که ما با دیگران حتی اگر در جنبه‌های دینی مرز مشترکی نداشته باشیم، برخی فضیلت‌هایی وجود دارد که همه قبول دارند؛ به عبارت دیگر اگر کسی باورها و دستورالعمل‌های دینی ما را قبول نداشته باشد، ما می‌توانیم با آن‌ها در فضیلت‌های دیگری که جنبه انسانی دارد، شریک باشیم. با توجه بحث‌های اخلاقی، برخی فضایل است که از قدیم مطرح بوده و در فلسفه به آن ها فضایل اصلی گفته می شود. مثل حکمت، شجاعت، عدالت و خویشتن‌داری. اینها را همه قبول دارند. گویی امام به دشمنانش می‌گوید اگر دین ندارید، لااقل بر اساس فضایل انسانی و وجدان اخلاقی رفتار کنید. در این فراز امام آن‌ها را خطاب قرار می‌دهد که مبادا انسانیت و کرامت انسانی بخاطر مطامع دنیوی نادیده گرفته شود. هر انسانی برای خودش فضایل و ارزش‌هایی و از سوی دیگر منفعت‌هایی دارد. آزادگی به این است که انسان چیزی را که ارزش بالاتری دارد فدای آن آنچه که ارزش پایین‌تری دارد، نکند با توجه به اینکه همه قبول دارند ظلم کردن بد است اگر کسی به‌خاطر منفعت مادی و دنیوی به دیگری ظلم کند، مشخص می‌شود اسیر است و حریّت ندارد. از این تعبیر امام می‌توان این‌طور برداشت کرد که حتی می توانیم با کسانی‌که با ما دین مشترک ندارند، با این روش زبان مشترکی پیدا کنیم. اگر بخواهیم برای جامعه امروزمان از این تعبیر امام استفاده‌ای کنیم، این است که باید دنبال این باشیم که فضایلی‌که مشترک بین همه انسا‌ن هاست مورد توجه قرار دهیم و آن‌ها را گسترش دهیم. درجهان امروز ما چیزی که بیش از همه به آن نیاز داریم صلح و عدالت است. این‌ها چیزی نیست که پیروان ادیان مختلف یا حتی کسانی‌که هیچ دینی ندارند به آن قائل نباشند.

 

ما می‌توانیم به یک زبان و فهم مشترک دست پیدا کنیم و آن را نصب‌العین خود قرار دهیم و همه جهانیان را به آن فرابخوانیم و امید داشته باشیم که در آینده صلح و عدالت تحقق پیدا کند. به‌هرحال انسان مخلوق خداست و خدا در این مخلوقش موهبتی به نام عقل و وجدان قرار داده است و همین انسان صرف‌نظر از دستورالعمل‌هایی که از وحی به او رسیده، می‌تواند خوبی‌ها و بدی‌ها را تشخیص دهد. طبق (قاعده زرین) که البته پیروان ادیان مختلف هم به آن باور دارند، هرچه برای خود می‌پسندیم برای دیگران هم باید بپسندیم و بالعکس. این قاعده را ما در روایات خودمان داریم و یهودی‌ها و مسیحی‌ها هم این تعبیر را دارند. حتی پیروان ادیان غیرالهی هم به آن معتقدند. این یک قاعده و زبان مشترک بین تمام بشر است تا حق و حقوق دیگران را رعایت کنیم. ما از قواعد مشترکی مثل این می‌توانیم استفاده کنیم تا به زبان مشترکی برسیم و از این رهگذر زمینه یک زندگی مسالمت‌آمیز درجهان می‌تواند فراهم شود.

 

ایستادگی امام حسین(ع) در برابر ظلم‌ها و بدعت‌های حکّامی که به‌نام دین بر ممالک اسلامی حکومت می‌کردند، حاوی چه نکاتی است؟

این مسئله بیشتر وقتی حیاتی است که دین وحکومت دینی مطرح شود. در زمان امام حسین(ع) مهم‌ترین نکته این است که کسانی به نام دین حکومت می‌کنند، درعین حالی‌که باید جلوی ظلم‌شان گرفته شود، این ظلم به نام دین انجام می‌شود. وقتی می‌خواهیم موضع‌گیری‌مان بر اساس دستورات دینی باشد، به ما توصیه شده در برابر ظلم ساکت ننشینید. روایت معروفی از پیامبر است که می‌گوید کسی‌که صبح کند و به فکر مسلمانان دیگر نباشد، مسلمان محسوب نمی‌شود. هرکسی این وظیفه را دارد که نسبت به ظلمی که در عالم واقع می‌افتد به هرمیزانی که می تواند واکنش نشان دهد. گاهی باید حضور فیزیکی پیدا کند و اگر امکان حضور فیزیکی را ندارد حداقل باید موافقت یا مخالفت درونی خودش را با این مسئله نشان دهد و نزد خودش نسبت به ظلم ابراز انزجار کند.

 

اگر نکته‌ دیگری دارید، بفرمایید.

با توجه به نزدیک شدن به ایام عزاداری حضرت امام حسین(ع)، مایلم به سه نکته اشاره کنم. نکته اول، این‌که امام جامع فضایل و کمالات هستند و ما هم باید عبرت‌های گوناگونی از ایشان بگیریم. ذهنمان فقط به برخی ویژگی‌های معطوف نشود. اینکه ما فقط به مظلومیت امام اشاره کنیم یا به شجاعت امام بپردازیم، حق مطلب را ادا نمی‌کند. امام در عین مظلومیتی که دارد، دربرابر دشمن شجاعت هم دارد و نسبت به یک یار سپاه‌شان که سیاه چهره هم بوده، تواضع نشان می دهند. اگر امام با ظلم مبارزه می‌کنند، جایی که به حق شخصی‌اش برمی‌گردد، جفایی که حر در حق او انجام می‌دهد، را مورد عفو قرار می‌دهد. امام در عین حال که روحیه حماسی دارد عبادت و مناجاتش با خداوند هم زیبا و آموزنده است. لذا باید به تمام کمالات و فضایل توجه داشته باشیم.

 

نکته دوم این‌که در مورد انجام شعائر عاشورایی باید اعتدال داشته باشیم. اولا کارهایی که به‌عنوان عزاداری انجام می‌شود، باید متناسب شأن ائمه‌اطهار باشد. علاوه بر این فکر نکنیم که همه دین‌داری در اجرای عزاداری خلاصه می‌شود. گاهی دیده می شود که همه همّ‌وغم افراد این است که در عزاداری شرکت کنند و به برخی از مسائل دینی و اخلاقی کم توجّهی می‌شود. باید توجه داشته باشیم که این‌ها پوسته دین هستند تا از گوهر دین نگهداری کنند. مبادا ما از گوهر دین غافل شویم. و نکته سوم این‌که با توجه به گستردگی فضای مجازی که عده‌ای دنبال بهانه هستند تا شعائر  و مناسک دینی ما را تخریب کنند، متدینین باید توجه داشته باشند از کارهایی که مبنای عقلی شرعی و عرفی قابل قبولی ندارد پرهیز کنند. برخی کارهایی که متدینین به نام عزاداری انجام می‌دهند ممکن است سوژه‌هایی برای تخریب شعائر و باعث وهن شیعه شود و هرکاری که باعث وهن شیعه بشود باید از آن اجتناب کرد.

 

 

 

  • 10
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش