به گزارش شفقنا، حضرت آیت الله صانعی در این نوشتار آورده است:
«لایستَغنی أَهلُ کُل َبلدٍ عن ثلاثهٍ یفزعُ إلیهم فی أمر دنیاهم و آخرتِهِم فإن عَدِمُوا ذلک کانوا هَمَجاً، فقیهٍ عالمٍ وَرِعٍ، و أمیرٍ خَیرٍ مُطاعٍ، طَبیبٍ بصیرٍ ثِقهٍ»، [۱]
سه گروه اند که مردم هر جامعهای نیازمند هستند که در امر دنیا و آخرتشان به آنها پناه برند، پس اگر آنها را از دست بدهند، جز افراد «هردمبیل»، باری به هر جهت و دنبالهروهای بیفهم میباشند که خیر و خوبی در آنها نیست. در اینجا امام صادق(علیه السلام) به سه گروه مهم اجتماعی و سیاسی اشاره میکند که در سایه تلاش این سه گروه است که جامعه بشری به سمت همزیستی مسالمتآمیز و آگاهانه خواهد رفت و اگر هر یک از این سه گروه مهم در جامعه نتوانند به فعالیت بپردازند، به فرهنگ و تمدن آن جامعه خدشه وارد میشود:
اول: «فقیهٍ عالمٍ وَرِعٍ»، یعنی فقیه، دانشمند، دانشگاهی و محققِ متتبع و خویشتنداری که در آن جامعه باشد. دانشمندان و فقهایش اهل ریشهیابی مسائل، پویایی و نوآوری باشند و به گونهای نشود که انگیزه برای تحقیق نباشد تا خدای ناخواسته بزرگان و دانشمندان ما، دانشجویان و مغزهای متفکر ما در دانشگاهها فراری شوند و در حوزههای علمیه هم عمق و ریشهیابی و ژرفاندیشی مسائل اسلامی گرفته شود. خدا نکند روزی برسد که یک عالم حوزوی یا دانشگاهی احساس کند باسواد بودن ارزشی ندارد و از فکر و طرحهای او استفاده نشده، به آن بها داده نمیشود. البته امام صادق(علیه السلام) میفرماید: این دانشمندان و عالمان باید پرهیزکار و خویشتندار باشند تا مردم یک کشور، به رشد و بالندگی برسند. امروز جذب و گرایش به اسلام از این راه است که واقعیات اسلام در باره رعایت حقوق انسان با هر نوع اعتقاد، مذهب، قومیت و نژادی را برای جهان بشریت بگویید. اسلام واقعی طرفدار حقوق بشر است.
دوم: «و أمیرٍ خَیرٍ مُطاعٍ»، و حاکمان خیرخواهی که مورد اطاعت مردماند. حکمرانان و قدرتمندانی که برای حفظ امنیت، اقتصاد، سیاست، شخصیت، فرهنگ و آزادی جامعه و دهها امر دیگر، قدرت را در دست گرفتهاند باید بسیار خیرخواه مردم باشند، و هیچگاه بد مردم را نخواهند. سپس میفرماید: «مُطاعٍ»، وقتی حاکمی خیرخواه مردم بود باید مطاع هم باشد، یعنی حق اوست که مردم از او اطاعت کنند. چون مردم میبینند خودشان به این حاکم قدرت دادهاند و او وقتی بر مسند قدرت قرار گرفت بهگونهای است که به مردم ظلم نمیکند. در حقیقت مردم به صحنه آمدند و او را سرکار آوردهاند تا قدرتمندان در اختیار مردم باشند، نه اینکه مردم در اختیار قدرتمندان. قدرتمندان، حاکمِ بر مردم نیستند، بلکه این مردماند که حاکمِ بر قدرتمندان هستند. اما به لحاظ اینکه مردم رأی دادهاند، و فرد مورد نظر خود را آزادانه انتخاب کردهاند و هر کس بیشترین رأی را آورده و سر کار آمده و مورد اقبال است، پس باید مردم به عهد خود وفادار باشند و از او اطاعت کنند. البته اطاعت نباید از روی زور و غلبه باشد، بلکه رابطه میان مردم و حاکمان باید رابطه محبت و دوستی باشد. حاکم باید به گونهای باشد که وقتی مردم او را دیدند به یاد تربیتهای اسلام و قرآن، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی(علیه السلام) بیفتند، نه اینکه وقتی او را دیدند، قدرتمندان ستمگر برایشان تداعی کند و با عملکرد بد او خدای ناکرده از اسلام، دین و حکومت مبتنی بر آن بیزار شوند.
سوم: «طَبیبٍ بصیرٍ ثِقهٍ»، عامل مهم دیگر در رشد کشورها از نظر اجتماعی و فرهنگی وجود پزشکان آگاه، بصیر و مورد اطمینان است. منظور این است که جامعه متمدن، فقط با عالمان و دانشمندان پرهیزکار و حاکمان خیرخواه اطاعت شده، کامل نیست، بلکه جامعه به متخصصان هر رشته از جمله پزشکهای بینا و بصیر نیاز دارد که مردم به آنها اطمینان داشته باشند و جسم و روح خویش را برای معالجه در اختیار آنها قرار دهند. بنابراین هر جامعهای به بهداشت و درمان هم نیاز دارد.
——————–
[۱]. تحفالعقول: ص ۳۲۱، و من کلامه سمّاه بعض الشیعه نثر الدّرر؛ بحارالانوار، ج ۷۵، ص۲۳۵، ح۵۹، باب۲۳، مواعظ الصادق.
- 18
- 4