به گزارش ایسنا، دکتر سعید جامهبزرگی در دیدار با خانواده شهیدان دیباج از شهدای مبارز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، اظهار کرد: دیدار با خانوادههای شهدا مصداقی از تذکر است که مورد تأکید قرآن کریم بوده و این برای همه ما مفید است که راه را گم نکنیم و در مسیر اسلام و انقلاب حرکت کنیم.
وی افزود: حضور دانشگاهیان در منازل شهدا و دلجویی از خانوادههای ایشان سنتی بسیار پسندیده است و سبب کسب روحیه مثبت برای تلاش و ادامه خدمت بهتر به کشور و نظام مقدس جمهوری اسلامی میشود.
دبیر هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی همدان بیان کرد: امروز به برکت خون شهیدان، ایران اسلامی در اوج اقتدار است و خانوادههای معظم شهدا میراثی گرانبها و الگو برای انقلاب اسلامی به شمار میروند و دیدار از این خانوادهها موجب عزت و پالایش روح انسان میشود.خانواده شهیدان دیباج از معدود خانوادههایی است که قبل از پیروزی انقلاب دو شهید گرانقدر را تقدیم به نهال مقدس جمهوری اسلامی ایران کردند.
برادر شهیدان دیباج نیز در این دیدار ضمن تبرک ایامالله دهه فجر گفت: راه زندگی ما باید بر اثر تحقیق باشد نه تقلید چرا که شهدا ابتدا هدف خود را مشخص کرده و با آگاهی از عاقبت کار خود در این مسیر گام گذاشته و با انتخاب خود سعی کردند رضایت خدا را جلب کنند.
سیدمرتضی دیباج، برادر شهیدان دیباج از شهدای برجسته همدان در انقلاب اسلامی است که دوران نوجوانی و جوانیاش با مبارزات انقلابی گره خورده است، عنوان کرد: ساواکیها نیمه شب برای دومین بار به منزل ما هجوم آورده و "حسین" را بردند؛ آن موقع تصور نمیکردم که دیگر هرگز نتوانم برادرم را ببینم.
وی افزود: الفبای مبارزه را از دوران نوجوانی و دوشادوش برادرانم "سیدرضا" و "سیدحسین" آموختم؛ پدرم هم روحانی و اهل مبارزه بود و نهال زندگیام در چنین محیطی ریشه دوانید.
دیباج با اشاره به خاطراتی از چگونگی دستگیری برادرانش "سیدرضا" و "سیدحسین" دیباج نیز اظهار کرد: برادر بزرگم "سیدرضا" متولد ۱۳۲۷ و دانشجوی سال چهارم روانشناسی بود که دستگیر شد. او از دوران نوجوانی، فردی فعال در زمینه درسی، علمی، اخلاقی و تربیتی و نسبت به هم سن و سالانش بسیار بالاتر و جزء شاگردان مطرح دبیرستان بود.
این برادر شهید گفت: در دانشگاه شیراز تحصیل میکرد و همانجا فعالیتهای انقلابی و مذهبی داشت. پیش از دستگیری همسر و دختر ۹ ماههاش را به همدان آورد و به ما گفت که میخواهد دوباره به شیراز برگردد اما همان شب ساواکیها به منزل ما آمده و شروع به گشتن وسایلش کردند اما چیزی پیدا نکردند و "سیدرضا" را به بهانه سوال پرسیدن بردند.
دیباج اضافه کرد: تا مدتها از وضعیت او بیخبر بوده و زندانهای مختلف را جستجو میکردیم اما چیزی به ما نمیگفتند؛ درحالیکه برادرم را ۱۷ تیر ۵۱ دستگیر کرده و به زندان عادلآباد شیراز فرستاده بودند چرا که پیش از او، دوستانش را که یک گروه ۴۰ نفره میشد؛ دستگیر کرده بودند.
برادر شهیدان دیباج اظهار کرد: سیدرضا چهارم مرداد همان سال زیر شکنجه به شهادت رسیده و پیکرش را به صورت ناشناس در تهران دفن کرده بودند. پس از یک و سال نیم جستجو سرانجام به ما گفتند شناسنامهاش را باطل کنید اما از محل دفن چیزی نگفته و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اسناد ساواک لو رفت و اسامی شهدای انقلاب که همگی به صورت ناشناس در بهشت زهرا(س) تهران دفن کرده بودند، در روزنامه به چاپ رسید که بیش از ۱۰۰۰ نفر بودند.
وی درباره چگونگی دستگیری و شهادت برادر دیگرش " سیدحسین" نیز گفت: او متولد ۱۳۳۰ در کربلا و دانشجوی سال سوم راه و ساختمان در دانشگاه امیرکبیر بود. ۲۰ اردیبهشت ۵۳ به همدان برگشت و همان شب، ساواکیها به منزل ما ریخته و با خشونت شروع به جستجو کردند و چیزی به دست نیاوردند. وقتی میخواستند "سیدحسین" را ببرند؛ مادرم که خاطره دستگیری "سیدرضا" برایش تداعی شده بود، مقاومت میکرد و نمیگذاشت او را ببرند اما مأموران به زور، حسین را از مادرم جدا کردند.
دیباج ادامه داد: مادرم پشت سر آنها میدوید و با تمام قوا فریاد میزد تا همسایهها متوجه شوند؛ من و خواهرم هم به دنبال او میرفتیم. کوچه در محاصره مأموران بود، ناگهان یکی از آنها تفنگش را روی سینه مادرم گذاشت و گفت "اگر جلو بیایی میزنم"؛ من که وخامت اوضاع را دیدم مادرم را آرام کرده و به خانه بردم.
- 11
- 2